قبیله رنگارنگ گالاگر به مدت ده فصل بینندگان را سرگرم کرده است و فصل یازدهم آینده پایان سریال را رقم می زند. نمایش موفق برخلاف بسیاری از آنها است، گالاگرها و همکارانشان با کارهای مضحک خود مرزها را پشت سر می گذارند… و نه همیشه به روشی خوب. غم انگیز است که می بینیم Shameless به پایان می رسد، اما قطعا مسیر خود را طی کرده است و با رفتن امی راسوم، به هر حال ادامه دادن آن فایده ای ندارد.
موردهای متعددی هنگام تماشای Shameless وجود دارد که نمی توانید فریاد بزنید "این اتفاق افتاد؟!" یا مضحک است یا می توانست به شکل دیگری اتفاق بیفتد.مانند خروج فیونا از دبی 50000 دلار، که آشکارا یک اشتباه بود و نباید اتفاق می افتاد. بسیاری از لحظات بی شرمانه وجود دارد که ما نمی توانیم از آنها جلوگیری کنیم اما آرزو می کنیم به گونه ای دیگر اتفاق می افتاد. آیا باعث می شد برخی چیزها بهتر یا بدتر شود؟ چه کسی می داند؟ ما حدس می زنیم که هرگز متوجه نخواهیم شد.
15 فرانک باید بعد از اینکه کبد جدیدی پیدا کرد، شیوه زندگی خود را تغییر می داد
کبد فرانک گالاگر در حال از کار افتادن بود و پس از نقشه کشی و نقشه کشی، در نهایت موفق شد کبد جدیدی را که لیاقتش را نداشت، به دست آورد. چند تغییر در سبک زندگی انجام شد، اما پدرسالار گالاگر به سوء مصرف الکل ادامه داد. فرانک قطعا باید مشروبات الکلی را کم می کرد و بهتر از خود مراقبت می کرد.
14 دبی باید به خاطر ربودن یک کودک مجازات می شد
مثلاً، بقیه اعضای قبیله گالاگر، دبی به تصمیمات بسیار احمقانه معروف است. عصبانیکنندهترین قسمت درباره تصمیمهای احمقانه دبی این است که او از آن دور میشود. یادتان هست زمانی که او یک کودک را ربود؟ او خودش یک بچه بود اما باید به او گفته شود که کاری که انجام داده اشتباه بوده است. دبی باید به خاطر اعمالش تنبیه می شد.
13 لیپ باید مندی را تشویق می کرد که بماند وقتی ایان از او خواست
خط داستانی مندی وقتی با کنیاتا رفت، تغییری غم انگیز پیدا کرد. نمی توان از خود پرسید که آیا زندگی مندی میلکویچ بهتر می شد اگر لیپ از او می خواست بماند. او در عشق یا هیچ چیز دیگری شانس نداشته است. وقتی ایان از او خواست لیپ قطعا باید مندی را تشویق می کرد که بماند.
12 فرزندان فرانک باید به جای پرتاب کردن فیونا از روی پل از او برای نجات فیونا تشکر می کردند
فرانک خودخواه است، در این شکی نیست. دلایل او برای فاش کردن مشکل سوء مصرف مواد شان نجیب نبود. فرانک هرگز پدر نبوده است، اما هر قدر هم که افشاگری هایش بی پروا بود، فیونا را از دنیایی پر از درد نجات داد. درست است، او خودش قدیس نیست، اما شان چیزی نبود که او نیاز داشت.
11 لیپ باید متانت خود را پس از تصادف با خودروی پروفسور یونس جدی می گرفت
لیپ گالاگر با وجود ماهیت ویرانگر و عدم حفظ خود یک نابغه است. او این فرصت را داشت تا چیزی از خود بسازد و احتمالاً زندگی خود را برگرداند اما همه را از پنجره به بیرون پرت کرد. تصادف ماشین پروفسور یونس باید زنگ بیدارباشی می بود که او نیاز داشت.لیپ باید متانت خود را بعد از آن حادثه جدی می گرفت.
10 فیونا باید وقتی جیمی با همسرش ظاهر می شد زندگی اش را کنار می گذاشت
جیمی ممکن است بزرگترین عشق فیونا باشد، اما او همچنین تأثیر بدی بر گالاگر از قبل مشکلدار داشت. او در مورد همه چیز دروغ گفت و وقتی با همسر جدیدش حاضر شد، فیونا باید او را قطع می کرد. هیچ چیز خوبی از رابطه ناکارآمد آنها بیرون نیامد. و اگر این کافی نیست، دزدکی آنها به قیمت ازدواج فیونا با گاس تمام شد.
9 پس از بیدار شدن از کما، فرانک باید برای همیشه ناپدید می شد
فرانک گالاگر مانند راش بدی است که از بین نمی رود. فرزندان او احتمالاً بدون او وضعیت بهتری دارند زیرا او هیچ تلاشی برای تربیت آنها نکرده است.وقتی او را از روی پل پرتاب کردند، فرانک مدتی را در کما گذراند. وقتی از خواب بیدار شد، کار معقولی این بود که بچه هایش را تنها بگذارد.
8 مندی میلکویچ باید وقتی کارن را می دوید خودش را تحویل می داد
Shameless یک نمایش مضحک است، این غرق قطار است که ما نمی توانیم از آن سیر شویم. مندی از روی حسادت و عصبانیت، کارن جکسون را با ماشینش زیر گرفت و او را از کار انداخت. مطمئنا، کارن نفرت انگیز بود، اما مندی باید خودش را به پلیس تسلیم می کرد و تاوان اعمال وحشتناکش را می پرداخت.
7 یان باید برای خوب در مرز مکزیک با میکی خداحافظی می کرد
بچه های گالاگر به نظر می رسد همه درگیر روابط مخرب بدی هستند.به عنوان مثال یان را در نظر بگیرید که مدام به میکی باز می گردد. رابطه آنها سمی است، علیرغم اینکه آنها در نهایت عقد کردند. ایان باید با میکی در مرز مکزیک همه چیز را برای همیشه تمام می کرد.
6 جیمی لیشمن باید قبل از رفتن برای همیشه از فیونا پاک می شد
خداحافظی دلخراش فیونا و جیمی لیشمن فیلمنامه ضعیفی داشت. باعث شد بسیاری از نحوه پایان کارها احساس نارضایتی کنند. همه چیز بسیار ضد آب و هوا بود و باعث شد که جیمی/استیو/جک یا هر اسم دیگری که باشد را تحقیر کنیم. او باید برای یک بار هم که شده با فیونا صادق می بود و همه چیز را پاک می کرد.
5 فیونا و ورونیکا باید بعد از جداییشان آرایش میکردند
در طول فصل های قبلی Shameless، فیونا و ورونیکا اهداف دوستی بودند. با این حال، در فصل های آخر، به نظر می رسید دوستی ورونیکا و فیونا به عقب نشسته است که مایه شرمساری است. دوستی آنها یکی از لذت بخش ترین خطوط داستانی سریال بود، اگر پیوند آنها دوباره برقرار می شد، عالی می شد.
4 فرانک باید به Dottie اجازه می داد که قلب جدیدی پیدا کند
فرانک نفرت انگیز است و شخصیت چندان دوست داشتنی ای نیست. لیست کارهای وحشتناکی که او انجام داده است گسترده است و پیگیری آن سخت است. اما فرانک که به Dottie اطلاع نداده بود که پیجرش خاموش شده است و او میتواند قلب جدیدی پیدا کند کاملاً سرد شده بود. فرانک باید به Dottie می گفت – او به احتمال زیاد هنوز زنده خواهد بود.
3 درک باید برای نجات فرنی برمی گشت
فرانی با فریب آبستن شد. دبی به درک دروغ گفت که از کنترل بارداری استفاده می کند در حالی که او نبود. درک قبول نکرد که پدر شود و زمانی که دبی باردار شد فرار کرد. بسیار عالی بود اگر او برمی گشت تا همه چیز را به هم بزند و احتمالاً فرانی را از اینکه مانند بقیه گالاگرها بیرون بیاید نجات دهد.
2 مت باید پس از فهمیدن سن دبی به دوستی خود با دبی پایان می داد
بی شرم مرزها را جابجا می کند و نه همیشه به بهترین شکل. مثل زمانی که مت 23 ساله با دبی 14 ساله دوست شد. دبی به مت علاقه داشت و دومی از این موضوع آگاه بود. او باید دوستی مشکوک آنها را در لحظه ای که می فهمید واقعا چند ساله است متوقف می کرد.
1 فیونا باید پول را نگه می داشت
گذاشتن 50000 دلار برای یک نوجوان 19 ساله و انتظار از آنها برای رفتار مسئولانه یک قمار است. پس از اینکه سرمایهگذاری فیونا به ثمر رسید، او تصمیم گرفت که شروعی دوباره داشته باشد و 50000 دلار از دبی برای هزینههای خانوار گالاگر گذاشت. و به نظر می رسد که دبی بیشتر از همه، اگر نه تمام آن، دمیده است. فیونا باید پول خود را نگه می داشت و فقط مبلغ مشخصی را ماهیانه می گرفت.