این قسمت سوم 1000-Lb است. بهترین دوستان، و ونسا، مگان، تینا و اشلی آماده هستند تا سفر کاهش وزن خود را آغاز کنند. چهار زن در ماشین تینا انباشته شده و برای شرکت در کلاس تمرین بانجی آماده می شوند.
در راه خود، ونسا از روی دکتر کانی می گذرد، و اعتراف می کند که ملاقاتش با دکتر به او کمک کرده است تا متوجه شود که تغییراتی وجود دارد که برای موفقیت در این تلاش باید انجام شود.
هشدار اسپویل: بقیه این مقاله حاوی اسپویلرهای قسمت 3 است: 'ما یک شوخی نیستیم'
تمرین تینا، اشلی، ونسا و مگان
مگان اعتراف می کند که پیدا کردن تمرینی که بتواند ونسا را در خود جای دهد دشوار بوده است، بنابراین تینا یک جلسه تمرین خصوصی بانجی را هماهنگ کرد.مربی میگوید که بانجیها میتوانند بیش از 1000 پوند وزن را تحمل کنند، در حالی که با زنان هماندازه آنها کار نکرده است، بنابراین، فرض بر این است که خانمها حمایت خواهند شد. خوب، به جز مگان که به عقب و از مهارش خارج می شود.
در اواسط تمرین، ونسا تصمیم می گیرد که به اندازه کافی غذا خورده است و به حاشیه می رود. در مورد تینا و اشلی، آنها خود را از عدم تحرکشان شگفت زده می کنند. تینا اعتراف می کند که در تمام زندگی خود با وزن خود دست و پنجه نرم کرده است. با این حال، او در ملاقات با دکتر پروکتر به عنوان یک بیمار پرخطر تردید دارد، زیرا نگران این است که جراحی او را از خانواده اش دور کند. در مورد اشلی که قبلاً تحت عمل جراحی کاهش وزن قرار گرفته بود، اعصاب او ناشی از اعتراف به دکتر پروکتر است که زمانی طعم موفقیت را چشیده اما قادر به انجام آن نبوده است.
پس از کلاس تمرین، مگان با ونسا تماس می گیرد تا در مورد وضعیت زندگی اش در خانه صحبت کند. ونسا تایید میکند که جکی همچنان پایبندی به رژیم غذایی ونسا را دشوار میکند.مگان به امید اینکه ونسا را برای مدتی از جکی دور کند، یک سفر دخترانه را پیشنهاد می کند. با تماس با اشلی و تینا، این چهار نفر تصمیم می گیرند برای آخر هفته به کمپینگ بروند. در حالی که ونسا برای تعطیلات آخر هفته بی دغدغه با بهترین هایش هیجان زده است، به نظر می رسد که از تینا که از اظهارات مبتذل ونسا رنجیده است، تنش وجود دارد.
اشلی از دکتر پراکتر بازدید کرد
در ماشین، اشلی به ونسا می دهد و زنگ می زند و به او می گوید که در راه است به مطب دکتر پراکتر. ونسا که به دوستش افتخار می کند، به اشلی می گوید که جای نگرانی نیست، او یک زن قوی است. بنابراین، با قدم زدن به مطب دکتر پروکتر، اشلی در نهایت آماده است تا با موسیقی روبرو شود. پس از ملاقات با دکتر، اشلی به او فاش می کند که در سال 2014، او یک عمل اسلیو معده انجام داده است. با این حال، هنگامی که آستین کار خود را انجام داد و بقیه به اشلی رسید، او از اهداف خود کوتاهی کرد و وزن خود را دوباره به دست آورد.
دکتر پروکتر به اشلی می گوید که یکی از مهم ترین مراحل در شروع این سفر، شناخت اشتباهات گذشته است. آگاهی اشلی از اتفاقاتی که پس از اولین عمل جراحی اش به هم ریخت، به عنوان شاهدی برای اوست که می تواند دوباره موفق شود. آخرین باری که اشلی خودش را وزن کرد، 365 پوند بود. با قدم گذاشتن روی ترازو در مطب دکتر پروکتر، این عدد به 378.4 پوند می رسد، سنگین ترین اشلی که تا به حال بوده است. اگرچه دکتر پروکتر اعتراف می کند که اشلی یک بیمار پرخطر است، اما او را هدف کاهش وزن 30 پوندی قرار می دهد. طی 2 ماه آینده اگر او بتواند این کار را انجام دهد، او قصد دارد یک عمل بای پس انجام دهد.
اشلی، ونسا، تینا، و مگان گو گلمپینگ
در ماشین تینا انباشته می شوند، اشلی، ونسا، تینا و مگان یک سفر جاده ای به محل گلمپینگ خود آغاز می کنند. امید مگان این است که این سفر ترکیبی از تفریح، تغذیه سالم و فعال بودن باشد. برای ونسا، این سفر در درجه اول این است که بتواند زمانی را از خواهرش، جکی دور کند تا افکارش را پاک کند.او امیدوار است که این سفر به تینا کمک کند مراقب خود باشد و کمتر محتاط باشد.
بعد از گذاشتن وسایل خود در چادر، زنان به پیاده روی می روند. مگان بعد از اینکه دید دوستانش در راه رفتن با هم دست و پنجه نرم می کنند، می ترسد که سفر آنطور که او انتظار داشت آرامش بخش نباشد. مگان که روی چوبی نشسته اند، چیپس بامیه و سایر تنقلات ترد و سالم را بیرون می کشد، به این امید که دوستانش را راضی نگه دارد، اما در محدوده رژیم غذایی شان. در حالی که ونسا طعم چیپس را مسخره می کند، شروع به اظهارات جنسی در مورد غذا می کند و صورت تینا را چغندر قرمز می کند. وقتی تینا از ونسا می خواهد که دست از کار بکشد و دست بکشد، ونسا در مقابل دوربین ها اعتراف می کند که احساس می کند تینا فکر می کند او بهتر از او است.
در حالی که ابرها به داخل می چرخند و باران شروع به باریدن روی محل کمپ می کند، خانم ها داخل آن می نشینند و بازی می کنند. ونسا اظهار میکند که در کودکی، مادرش به او و خواهر و برادرش اجازه میداد برهنه زیر باران بدوند، احساسی که اکنون هوس میکند. در طول بازی، مگان شکست میخورد و اعتراف میکند که زندگی جنسی او با نامزدش، جان، به دلیل مبارزه با تصویری که از خود دارد، رو به افول بوده است.زنها پس از دلداری از مگان خودانتقادگر به خواب میروند.
Vannessa And Tina Butt Heads
وقتی صبح برای باران بیشتر از خواب بیدار می شوید، خانم ها شروع به جمع کردن وسایل و آماده شدن برای رفتن به خانه می کنند. ونسا میگوید وقتی به خانه میروند، با اطمینان از تصمیم خود برای ترک خانه جکی، شروع به جستجوی ملک میکند. اشلی در مورد خروپف خود اظهار نظر می کند، که مگان می گوید کاهش وزن فقط می تواند به آن کمک کند. ونسا موافق است و پیشنهاد می کند که کاهش وزن نیز می تواند به تینا کمک کند. تینا در حالت تدافعی میگوید که نیازی به رفتن پیش دکتر پروکتر ندارد و میتواند به تنهایی در کاهش وزن موفق باشد.
تینا که می خواهد برای آخرین بار چشم انداز را ببیند، دریچه های چادر را باز می کند، و در کمال تعجب، ونسا برهنه ای که احساس آزادی، آرامش و تولد دوباره در طبیعت می کند، بیرون می رود. وقتی ونسا به داخل چادر برمیگردد، تینا از بیاعتنایی آشکار ونسا نسبت به زن چاقش فوران میکند، از ترس اینکه دیگران ونسا را ببینند و به این دلیل کمتر به زنان سنگین فکر میکنند.ونسا که احساس میکند مورد قضاوت قرار میگیرد، سر تینا فریاد میزند و به خاطر رفتار محافظهکارانهترش، او را «احتیاط» میخواند.
در حالی که این دو با سر به جلو و عقب می روند، مگان و اشلی سعی می کنند خشم تینا و ونسا را فرو نشانند. با این حال، تلاش های آنها ناموفق ثابت می شود. آیا ونسا و تینا خواهند توانست اختلافات خود را نادیده بگیرند و گذشته را در گذشته رها کنند؟ دفعه بعدی را در 1000-Lb بیابید. بهترین دوستان.