با وجود اینکه بیتلز تقریباً یک دهه به عنوان یک گروه وجود داشت، این گروه آنقدر افسانه ای است که طرفداران هنوز هم بیش از پنجاه سال پس از جدایی گروه، اشعار آنها را رمزگشایی می کنند. البته، هنگامی که گروه بیتلز راه خود را جداگانه طی کرد، هر چهار عضو حتی ثروتمندتر شدند زیرا به عنوان هنرمندان انفرادی از جمله جورج هریسون به موفقیت زیادی دست یافتند. در واقع، به راحتی می توان استدلال کرد که "همه چیزها باید بگذرد" هریسون بهترین آلبوم انفرادی است که توسط هر یک از اعضای سابق بیتلز منتشر شده است.
با توجه به تمام موفقیت هایی که جورج هریسون در زندگی خود از آن برخوردار بود، ممکن است به نظر برسد که او از میداس برخوردار بود. با این حال، در واقعیت، برخی از چیزهایی که هریسون لمس کرد به طلا تبدیل نشد.برای مثال، اولین ازدواج هریسون با پتی بوید به طلاق ختم شد. بدتر از آن، این ازدواج درگیر درام های زیادی بود، به عنوان گواه این واقعیت که بوید یک بار تصمیم گرفت به روشی جذاب از هریسون انتقام بگیرد.
پتی بوید به روشی منحصر به فرد از جورج هریسون انتقام گرفت
در طول ازدواج جورج هریسون و پتی بوید، این زوج عکس های زیادی با هم گرفتند. در بسیاری از این تصاویر، واقعاً به نظر می رسد که می توانید عشقی را که از بین زوجین تابش می کند احساس کنید. با وجود این، ازدواج هریسون و بوید تا حد زیادی به خاطر داستانهای افسانهای درباره خیانتهایی که در آن زمان اتفاق افتاد به یاد میماند.
بعد از جدا شدن بیتلز در سال 1970، اعضای این گروه افسانه ای تا حدودی بخشی از زندگی یکدیگر باقی ماندند. برای مثال، جورج هریسون و رینگو استار از همه حسابها دوستان صمیمی باقی ماندند.
با در نظر گرفتن این موضوع، شوکه کننده است که در سال 1971، هریسون با همسر استار در آن زمان، مورین استارکی تیگرت رابطه نامشروع داشت.بنا به گفته نویسنده کریس اودل، هریسون به جای مخفی نگه داشتن این رابطه، به استار اعتراف کرد که در یک گردهمایی عاشق همسرش بوده است. "میدونی، رینگو، من عاشق همسرت هستم."
از آنجایی که کریس اودل با هر دو عضو سابق بیتلز دوست بود، او در اتاق بود تا شاهد اعتراف گزارش شده جورج هریسون به رینگو استار باشد. به گفته اودل، استار به سادگی در پاسخ گفت: بهتر از کسی که نمیشناسیم» و هم گروههای سابق دوستان باقی ماندند. با این حال، نویسنده مایکل ست استار، که با او ارتباطی ندارد، میگوید که علیرغم پاسخ او، رینگو از این افشاگری وحشت زده شد.
مهم نیست که رینگو استار چگونه به رابطه نامشروع جورج هریسون با همسرش پاسخ داد، مشخص است که این وضعیت به درام های زیادی منجر شد. از این گذشته، به گفته نویسنده ای که در مورد "وحشتناک بودن رینگو استار" نوشته است، پتی بوید تصمیم گرفت از هریسون انتقام بگیرد.
قبل از اینکه هریسون از ازدواج آنها خارج شود، از بوید خواست که حرفه مدلینگ خود را رها کند و او مجبور شد.در اولین اقدام انتقام جویانه خود، بوید دوباره مدلینگ را شروع کرد اما این پایان کار نبود. علاوه بر این، مدت کوتاهی پس از اینکه پتی بوید متوجه شد که همسرش جورج هریسون رابطه نامشروع داشته است، بنا بر گزارش ها، پتی بوید با، رونی وود، عضو گروه رولینگ استونز، درگیر شد.
قبل از هر یک از امور فوق الذکر، جورج هریسون با اریک کلاپتون دوستی برقرار کرد. در آن زمان کلپتون عاشق پتی بوید شد و علیرغم ازدواجش با دوستش او را تعقیب کرد و حتی آهنگ معروفش "لیلا" را برای او نوشت. پس از اینکه بوید از رابطه هریسون و فرار او با رونی وود مطلع شد، در نهایت طلاق گرفت و با کلاپتون نقل مکان کرد.
اریک کلاپتون و پتی بوید ازدواج کردند و هریسون حتی در جشن نامزدی آنها شرکت کرد. کلاپتون در طول ازدواج خود چندین آهنگ دیگر از جمله "Wonderful Tonight" برای بوید نوشت. متأسفانه، بوید بعداً متوجه شد که کلاپتون نیز پس از باردار شدن زن دیگری از نوزادش، رابطه نامشروع داشته است. از طرفی، بوید در مورد هیچ یک از آن ها تلخ به نظر نمی رسد، او با هر دو شوهر مشهور خود صلح کرد و حتی زمانی که هریسون درگذشت وی را نابود کرد.
ازدواج دوم جورج هریسون بسیار موفقتر بود
پس از طلاق جورج هریسون و پتی بوید در سال 1977، سال بعد با اولیویا هریسون ازدواج کرد. برخلاف ازدواج اول جورج، پیوند او با اولیویا بسیار طولانی شد و آنها بیش از بیست سال با هم بودند.
تنها درام در ازدواج جورج و اولیویا زمانی بود که این زوج مورد حمله غریبه ای قرار گرفتند که با چاقو به خانه آنها حمله کرد و ستاره افسانه ای راک را با چاقو زد. متأسفانه، در سال 2001، هریسون در حالی که الیویا در کنارش تنها 58 سال داشت، بر اثر سرطان درگذشت.
پس از درگذشت جورج هریسون، اولیویا هریسون به طور قابل درک برای کنار آمدن با از دست دادن شوهرش به دلیل یک بیماری وحشتناک تلاش کرد. اولیویا که یک نویسنده است، در تلاش برای مقابله با اندوه خود، چندین شعر نوشت تا احساسات خود را از بین ببرد. وقتی او شعرها را نوشت، اولیویا قصد داشت آنها را برای خود نگه دارد، اما در نهایت نظرش تغییر کرد و آنها را به عنوان کتابی با عنوان "Came the Lightning" منتشر کرد.
خط اول کتاب اولیویا هریسون "Came the Lightning" به خوبی بیان می کند که چقدر او به شدت می خواهد با شوهر بیش از بیست سالش، جورج هریسون، وقت بیشتری داشته باشد. تنها چیزی که می خواستم بهار دیگری بود. اینقدر پرسیدن بود؟» اولیویا هنگام صحبت با آسوشیتدپرس در مورد "Came the Lightning" توضیح داد که چرا این کتاب را منتشر کرد.
"به این دلیل بود که او پسر خوبی بود. یه پسر خوب و من فکر کردم، "من میخواهم مردم این چیزها را بدانند." بسیاری از مردم فکر میکنند که میدانند جورج کیست، من فکر کردم که او سزاوار این است که به مردم اجازه دهم چیزهای شخصیتری را بدانند.»