وقتی صحبت از تلویزیون خانواده/نوجوان در دهههای 90 و 2000 به میان آمد، هیچ برنامهای هرگز در جایگاه برتر ABC Boy Meets World قرار نگرفت. Ben Savage ) از یک دانش آموز تأثیرپذیر کلاس ششم به یک مرد بالغ که در اوج و فرودهای دانشگاه و ازدواج حرکت می کند.
در طول هفت فصل، Boy Meets World انواع اپیزودها را از قسمتهای خندهدار با شخصیتهایی در موقعیتهای پوچ تا مواردی که کمی بیش از حد واقعی بودند پخش کرد. «قسمتهای ویژه» در آن زمان بسیار رایج بود و Boy Meets World آنها را در آموزش مخاطبان خود بسیار جدی میگرفت. در اینجا ده بار آمده است که Boy Meets World به بینندگان خود آموخت که زندگی همیشه آسان نیست.
10 تقلب
مثل بسیاری از کمدیها، Boy Meets World زوجی نمادین داشت که طرفداران نمیتوانستند از ریشهکردن آنها خودداری کنند. و در طول هفت فصل، کوری و توپانا از هم جدا شدند و دوباره به هم رسیدند، خیلی!
علیرغم وضعیت on-off-in-again آنها، نمی توان انکار کرد که این دو "آخر بازی" هستند، به همین دلیل آنقدر تکان دهنده بود که کوری در فصل پنجم توپانگا را تقلب کرد. به جای اینکه توپانگا حقیقت را بگوید، او دروغ می گوید و بنابراین مشکل بزرگی برای زوج جوان ایجاد می شود.
9 کودک آزاری
"قسمت های ویژه" در دهه 90 بسیار رایج بود و یکی از موضوعاتی که آنها مرتباً به آن پرداختند، تأثیرات واقعی کودک آزاری بود. Boy Meets World جا پای کمدی های کمدی قبل از آنها را دنبال کرد و همچنین یک قسمت کامل با این موضوع را پخش کرد.
در قسمت چهارم، شاون با کلر، دختر جوانی که پدرش بدرفتار است، دوست می شود. شاون فکر میکند کار درستی انجام میدهد و به او اجازه میدهد در خانهاش تصادف کند و زندگی خانگیاش را مخفی نگه دارد، اما به سرعت متوجه میشود که اصلاً اینطور نیست.
8 فرقه
فرقهها چیزی نیستند که اغلب در تلویزیون مورد بررسی قرار میگیرند، به همین دلیل است که Boy Meets World در فصل چهارم سریال به آنجا رفت.
پس از احساس گم شدن، شاون به فرقهای برخورد میکند که باعث میشود او احساس کند بالاخره به آن تعلق دارد. متأسفانه، این فرقه بیشتر از اینکه به آنها کمک کند به شاون آسیب می رساند که باید به سختی درس بیاموزد. این قسمت واقعاً پیشگام بود و بینندگان را در مورد خطراتی که ممکن است در فرقه ها ایجاد شود آموزش داد.
7 روابط از راه دور
روابط از راه دور در دنیای تلویزیون غیرمعمول نیست، اما وقتی صحبت از عشق جوان به میان می آید، این امر غیرمعمول است. در طول فصل چهارم، زمانی که والدینش به پیتسبورگ نقل مکان می کنند و او را با خود می برند، عشق کوری و توپانگا مورد آزمایش قرار می گیرد.
جدایی به شدت به کوری و توپانگا ضربه می زند و هر دوی آنها به اطرافیانشان حمله می کنند. در نهایت، وقتی توپانگا فرار می کند تا با کوری باشد، همه چیز به اوج می رسد. خوشبختانه همه چیز برای این دو خوب است، اما یادآوری سختی است که فاصله واقعاً میتواند بر یک رابطه تأثیر بگذارد، مهم نیست که یک زوج چقدر عاشق هستند.
6 تجاوز جنسی
تجاوز جنسی در دهههای ۹۰ و ۲۰۰۰ چندان در تلویزیون صحبت نمیشد، حداقل به اندازهای که امروز در مورد جنبش MeToo صحبت میشود. با این حال، این موضوع باعث نشد که Boy Meets World نتواند این موضوع را نه یک بار بلکه دو بار بررسی کند.
اولین باری بود که شاون به عنوان یک دختر مخفیانه رفت و تجربه کرد که پسرها کلمه "نه" را جدی نمی گیرند. سپس، در فصلهای بعدی، زمانی که توپانگا توسط معلمی که از قدرت خود برای تحت فشار قرار دادن او استفاده کرد، تحت فشار قرار گرفت، سریال تمام شد.
5 مرگ والدین
مرگ بخشی از زندگی است و به این ترتیب بخشی از بهترین برنامه های تلویزیونی از جمله Boy Meets World شده است. در طول فصل شش، شاون مجبور شد با واقعیت بسیار سخت از دست دادن پدر و مادر روبرو شود و هنوز هم یکی از غم انگیزترین قسمت های سریال است.
شاون و پدرش ممکن است همیشه در یک طرف نبوده باشند، اما نمی توان انکار کرد که آنها یکدیگر را دوست داشتند که این قسمت را بسیار سخت تر می کند. اگرچه تماشای آن غم انگیز است، اما یادآوری می کند که غصه خوردن اشکالی ندارد و سوگواری برای همه متفاوت به نظر می رسد.
4 مصرف مشروبات الکلی زیر سن قانونی
کوری متیوز به خود می بالید که بچه خوبی است و یک الگوی خوب برای همه اطرافیانش است و همین باعث شد که وقتی از روی اسب افتاد کار را بسیار سخت و واقعی کرد.
پس از جدا شدن از Topanga در فصل 5، کوری برای بی حس کردن درد خود به الکل روی می آورد. برای اولین بار، طرفداران شاهد یک جنبه تاریک برای کوری بودند که خوشبختانه به لطف خانواده حمایتکنندهاش دوام زیادی نداشت.
3 فشار همتایان
فشار همسالان بخشی از بزرگ شدن است، به همین دلیل جای تعجب نیست که Boy Meets World به طرق مختلف این موضوع را لمس کرده است. از تسلیم شدن به آنچه که بچههای باحال میخواهند برای از دست دادن باکرگی خود فشار بیاورند، این سریال سنگ تمام گذاشت.
یکی از نمادین ترین اپیزودهای فشار همسالان در فصل پنجم، در خلال اپیزود پارتی سریال رخ داد. کوری و توپانگا با احساس فشار برای خوابیدن با یکدیگر، هر دو سعی میکنند تا قبل از اینکه متوجه شوند آماده نیستند، شب را عالی بسازند.
2 زایمان زودرس
قسمت های تلویزیونی بی شماری درباره زایمان از زمان پیدایش تلویزیون وجود داشته است، اما تعداد کمی از آنها جنبه منفی زایمان را نشان می دهند. Boy Meets World با تولد چهارمین فرزند متیو دقیقاً این کار را انجام داد.
بعد از به دنیا آمدن نارس، جدیدترین فرزند امی و آلن مجبور می شود چند روز اول زندگی خود را در NICU سپری کند و به دستگاه هایی متصل است تا به او کمک کنند تا زنده بماند. این اپیزود واقعاً قدرت امید و خانواده را به نمایش گذاشت که بزرگترین لحظه زندگی فرد به یک کابوس تبدیل می شود.
1 وندالیسم
"درس های زندگی" فصل سوم است که نه تنها به خرابکاری بلکه به فشار همسالان می پردازد. پس از عصبانی شدن از آقای فینی برای یک هفته امتحان سخت، دانشآموزان جان آدامز بالا سر به پا میکنند و شروع به اقدام میکنند.
در حالی که در اصل کوری و توپانگا تنها کسانی هستند که به طور فعال زندگی آقای فینی را بدبخت نمی کنند، در نهایت شاون پس از اینکه متوجه می شود که خرابکاری آنها را به جایی نمی رساند به طرف خوب می پیوندد. این سه نفر در این قسمت چیزهای زیادی یاد می گیرند، اما در نهایت آنها کار درست را انجام می دهند و از یک دوست قدیمی دفاع می کنند: آقای Feeny.