اگر از طرفداران مجموعههای هری پاتر هستید، احتمالاً نمیدانید که هری پاتر قهرمان داستان است و لرد ولدمورت شخصیت شرور. با این حال، جادوگران و جادوگرانی در دنیای خارقالعاده وجود دارند که چندان خوب نیستند و ترفندهای خاص خود را در آستین دارند. یکی از این جادوگران بدخواه، کسی نیست جز کاتب خط نویس، ریتا اسکیتر. اسکیتر اولین بازی خود را در هری پاتر و جام آتش در طول مسابقات سه جادوگر انجام می دهد و به شیوه های نسبتاً خشمگینانه ای به هری و دیگران تهمت می زند. او یک روزنامهنگار خودخوانده است که به شیوهای بسیار مغرضانه مینویسد و تمایل دارد بدترینها را در موضوعاتش به نمایش بگذارد تا بهترین آنها.
درست از همان ابتدا، واضح است که آنچه اسکیتر به دنبال آن است، حقیقت نیست… بلکه هر چیزی است که داستانی جذاب و هیجان انگیز بسازد.او از یک قلم نقل قول سریع استفاده میکند، که به نظر میرسد ذهن خودش را دارد، زیرا بدون نیاز به نگه داشتن آن مینویسد، و با سرعت برق روی کاغذ زوم میکند. در اولین مصاحبه ریتا اسکیتر و هری، اسکیتر می نویسد که "چشم های هری با ارواح گذشته اش می درخشد." در طول مصاحبه مشخص است که او سعی دارد هری را به عنوان یک یتیم غمگین و رقت بار معرفی کند که این آخرین چیزی است که هری می خواهد. او را به خاطر ساختن چیزهایی که هرگز نگفته است صدا می کند، اما او از او شانه خالی می کند و به دروغ نویسی درباره او ادامه می دهد. هرمیون از دروغ های آشکار اسکیتر و توانایی او در تلاش برای متقاعد کردن خوانندگان مبنی بر این که هری شرور است خشمگین می شود و هیچ کاری برای دستگیری او و سلب قدرت او متوقف نمی کند.
بعداً در سریال، هرمیون بر سر اسکیتر فریاد می زند که چرا هاگرید را به عنوان یک غول نیمه غول بازی کرده و چیزهای واقعاً وحشتناکی درباره او نوشته است. او باعث می شود به نظر برسد که او یک اوف خطرناک است، در حالی که در واقعیت، او مهربان و مهربان است و به مگسی آسیب نمی رساند.هنگامی که هرمیون سر اسکیتر فریاد می زند، خبرنگار با نوشتن یک مقاله شدید به او پاسخ می دهد و بیان می کند که هرمیون با دو مرد جوان مختلف بازی می کند … هری و ویکتور کروم. این باعث میشود که هرمیون نامههای نفرتآمیز دریافت کند و توسط همسالانش طرد شود. در این مرحله، واضح است که هری، هرمیون و رون مخالف این به اصطلاح "گزارشگر" هستند. او پست و دزدکی است و همان طور که هرمیون بعداً متوجه شد، با تبدیل شدن به یک سوسک و نشستن روی طاقچه ها برای استراق سمع، اسکوپ های خود را به دست می آورد.
اسکیتر در تلاش برای نشان دادن هری به عنوان یک قربانی با گذشته ای وحشتناک دست از کار نمی کشد، و وقتی هری در نهایت پایش را پایین می گذارد، یک قطعه نسبتاً زننده می نویسد که ادعا می کند هری خطرناک، نامتعادل و تهدیدی برای دیگران است. او می گوید که او به دروغ می گوید که جای زخمش صدمه دیده است تا توجه را جلب کند. به گفته دراکو مالفوی، هری «با گرگینهها و غولها نیز دوست شد. ما فکر میکنیم که او برای کمی قدرت دست به هر کاری میزند.» (31.48) اسکیتر با او موافق است و به تهمت زدن به هری در مقالاتش ادامه می دهد.هرمیون به اندازه کافی غذا خورده است و مصمم است به روش های وحشتناک خود پایان دهد. در پایان هری پاتر و جام آتش، هرمیون متوجه می شود که او یک آنیماگوس است، کسی که می تواند به انتخاب آنها شکل یک حیوان را به خود بگیرد. افرادی که این توانایی را دارند قرار است در وزارت جادو ثبت نام کنند، اما هرمیون متوجه می شود که این کار را نکرده است.
اسکیتر تبدیل به یک سوسک می شود و چون کوچک است و به راحتی نادیده گرفته می شود، می تواند از مکالمات دیگران جاسوسی کند و چیزهای وحشتناکی درباره آنها منتشر کند. اینگونه بود که او به جزئیات صمیمی رابطه هرمیون با ویکتور کروم پی برد و چگونه جزئیات زخم هری را که باعث درد او در کلاس پیشگویی شده بود، کشف کرد. هرمیون به اندازه کافی تلاش کرده است، اما حاضر است با اسکیتر معامله کند. اسکیتر در ازای ساکت ماندن در مورد اینکه یک انیماگوس ثبت نشده است، باید قول بدهد که برای یک سال تمام هیچ دروغی در مورد کسی منتشر نکند.هرمیون دروغ میگوید تا ببیند آیا نمیتواند عادت نوشتن دروغهای وحشتناک درباره مردم را ترک کند. (37.107) اگرچه او قول می دهد که رفتار کند، در طبیعت او نیست که ساکت بماند. اسکیتر از ساختن شایعات و دروغ در مورد دیگران و انتشار آنها برای دیدن جهان پیشرفت می کند. بنابراین، در حالی که اسکیتر ممکن است از نفرین صلیبی بر دشمنان خود استفاده نکند، او هنوز هم می تواند درد و رنج زیادی را در قربانیان خود ایجاد کند. دروغ های او ناپاک است، و نیت او بی رحمانه است. او قصد دارد از طریق انتشارات خود به دیگران آسیب برساند و تا زمانی که داستان داغ و واکنش مثبت خوانندگانش دریافت کند، اهمیتی نمی دهد که دیگران را ناراحت کند. او شرور است اگرچه از نظر جسمی به دیگران آسیب نمی رساند. سخنان او مانند چاقو تیز است و پوست تمام آنچه را که با گزارش هایش تحقیر می کند سوراخ می کند. او ممکن است لرد ولدمورت نباشد، اما او به همان اندازه بی عاطفه است … و این او را به همان اندازه وحشتناک می کند.