در مارس 2006، مایلی سایرس برای همیشه تغییر کرد، زیرا او اولین حضور خود را در نمایش "هانا مونتانا" انجام داد. در ابتدا، این هدف نبود، در واقع، مایلی برای نقش دوم تست داده بود. در ابتدا به او گفته شد که او خیلی کوچک و جوان است، اما همه چیز به لطف بازیگری و مهارت او در خوانندگی تغییر کرد.
این نمایش به یک غول پیکر برای دیزنی تبدیل شد که چهار فصل و نزدیک به 100 قسمت به طول انجامید. مهمتر از آن، مایلی به یک ستاره بزرگ تبدیل شد، اگرچه تغییر پس از نمایش خیلی آسان نبود.
کوروش نتوانست از شخصیت خود جدا شود و او با آنچه در آینده برای حرفه اش بود مبارزه کرد. در حقیقت، این قسمت تاریک شهرت او در برنامه بود که هیچ کس آن را ندید.
کوروش باید تکامل می یافت
وقتی تنها چیزی که می دانید یک شخصیت خاص است، ادامه دادن می تواند بسیار سخت باشد. مایلی که اوضاع را بسیار سختتر میکرد، احساس میکرد که او همان شخصیت است، تنها تفاوت کلاه گیس او در نمایش دیزنی بود. در نهایت، این انگیزه از بیرون بود که او را مجبور کرد در مسیری متفاوت حرکت کند، همانطور که با رولینگ استون در مصاحبه ای بسیار آشکار گفت: "من باید تکامل می یافتم زیرا هانا بزرگتر از زندگی بود، بزرگتر از من. من هرگز به موفقیت هانا مونتانا نمی رسیدم. لیل ناس ایکس در واقع از پدرم شناخت داشت. او با تماشای هانا مونتانا بزرگ شد و گفت: "می خواهم با رابی ری آهنگی بسازم."
''این به معنای واقعی کلمه اتفاق افتاد. بت یک بچه عجیب و غریب بودن که می تواند تبدیل به یک Lil Nas X شود و با الهام گرفتن از تماشای بزرگ شدن من، یک هویت کامل برای خود ایجاد کند. یا از هنرمندانی مانند تروی سیوان میشنوم که میگویند وقتی من با «قلب من برای عشق میتپد» احساس راحتی بیشتری نسبت به جنسیتاش داشت."
''وقتی همسالان من این تجربیات را دارند و خودشان را به خاطر چیزی که من در کودکی نشان دادم می پذیرند، آن وقت است که می گویم: "لعنت، من هانا مونتانا هستم." در واقع هانا مونتانا یک شخصیت نبود. این چیزی نیست که نمایش درباره آن است. درباره یک دختر معمولی با کلاه گیس بود. همه چیز همیشه در من بود. مفهوم نمایش، من هستم. من باید واقعاً با آن کنار می آمدم و در مورد آن سوم شخص نبودم.»
بحران هویت زمانی که نمایش به پایان رسید بسیار واقعی بود.
سمت تاریک مایلی
ما چندین نمونه از افراد مشهور را دیدهایم که بیش از حد در شخصیت خود عمیق شدهاند و نمیتوانند بیرون بیایند. اگرچه نقش مایلی در نمایش دیزنی سبک بود، اما او نمی توانست از آن جدا شود و خودش باشد، در مورد یک بحران هویت صحبت کنید. این است که وقتی شما این شخصیت هستید (و) زمانی که این شخصیت جایگزین را دارید، ارزشمند هستید.و بعد مفهوم این بود که وقتی دیگر کلاه گیس نداشتم شبیه خودم می شدم، هیچکس به من اهمیت نمی داد. من دیگر ستاره نبودم آن را در سرم فرو کردند، انگار بدون اینکه هانا مونتانا باشم، هیچکس به تو اهمیت نمی دهد.»
مایلی با USA Today به این موضوع اشاره کرد که با توجه به اینکه طرفداران او را در برنامه دیدند، در نقش این شخصیت بازی کرده است. یافتن راه خود دشوار بود، اما او سرانجام توانست نام تجاری خود را تغییر دهد و از صفر شروع کند و هانا مونتانا را پشت سر بگذارد.
نامه
معلوم است که کوروش حرکت کرده و موفقیت همچنان ادامه دارد. با این حال، همانطور که او چند ماه پیش در اینستاگرام پست گذاشته بود، این نقش را فراموش نکرده است.
تا به امروز، کوروش به خاطر بازی در این نقش مفتخر است، "هانا، امیدوارم صدای من را بشنوی و باور کنی که این حرف ها درست است." شما تمام محبت و نهایت تشکر من را دارید.نفس کشیدن در تو برای آن شش سال افتخار بود. من نه تنها به تو، هانا، بلکه مدیون همه کسانی هستم که از ابتدا به من ایمان داشتند. همه شما تا پایان وفاداری و قدردانی عمیق من را دارید. با تمام صمیمیت، می گویم، متشکرم!»
جدا شدن کمی طول کشید، اما همه میتوانیم بگوییم که مایلی این کار را با موفقیت انجام داد و حرفهاش را به روشی تغییر داد که بسیاری هرگز فکرش را نمیکردند. علیرغم راههای هیجانانگیز و شهرت جدیدش، هنوز هم دیدن این که مایلی نقش دیزنی را فراموش نکرده، عالی است.