Olivia O'Brien به دنبال کنندگانش دیدگاهی "مگس روی دیوار" از اینکه در کودکی در مهدکودک چگونه بود، ارائه داد. او حقیقت خود را بدون نگرانی از اینکه دیگران چه فکری خواهند کرد، گفت، بسیار شبیه شخصیت امروزی او. او یک ویدیوی شایان ستایش از خود را از مجموعه ویدیوهای خانوادگی خود به اشتراک گذاشت و خنده دار است.
کودکان از کجا می آیند؟
ویدئو با این شروع می شود که مادر اوبراین از اولیویا چهار ساله حالش می پرسد و او با قاطعیت پاسخ می دهد: "بد." مادرش نمیتوانست جلوی خندیدنش را بگیرد و از او پرسید که چرا چنین احساسی دارد. اولیویا جوان گفت: "من در مورد چیزی با شما صحبت نمی کنم."
مادرش به گفتگو ادامه داد و سعی کرد پاسخ های بسیار مورد نیاز را در مورد اینکه چرا اولیویا ظاهراً به پسرهای همسایه می گوید چگونه بچه ها ساخته می شوند را دریافت کند.
اولیویا به روشی که بچهها انجام میدهند توضیح داد: "فقط رشد میکند، در دانه میماند و دانه خشک میشود. هر زمان که مادر بمیرد، میمیرد." صبر کن. چی؟
یکی از طرفداران O'Brien از اینکه او در تنها چهار سالگی چقدر پرحرف و خوش بیان بود شگفت زده شد، "من هرگز یک کودک چهار ساله را ندیده بودم که اینقدر خوب صحبت کند؟" به معنای واقعی کلمه فکر می کردم شما شبیه آن هستید. 7 در این ویدیو؟؟؟"
اولیویا کوچولو جایگزین بیل نای شد
مادرش مدام سعی می کرد در ویدیوی خانگی از او غوغا کند و الیویا متعهد شد: "وقتی بچه کوچک هستند یک تخم در شکم او وجود دارد و سپس تا زمانی که بزرگ شوند رشد می کنند. سپس آنها با کسی ازدواج می کنند."
او رشته افکار خود را برای یک دقیقه از دست داد، اما هنوز باید آن را به او بسپاریم. در آن زمان، او اساس یک بخش C را می دانست و تصمیم گرفت که می خواهد نام خود را از "Olivia" به "Chloe" تغییر دهد.
راستش را بخواهید، به همان اندازه که برخی از مردم از دیدن هجوم ویدیوهای دوران کودکی در رسانه های اجتماعی متنفرند، چیزهایی که از دهان آنها بیرون می آید می تواند فراتر از خنده دار باشد.
شنوندگان اوبراین میتوانستند ویژگیهایی را در خود من کوچک او ببینند که تا بزرگسالی با او باقی ماند، همانطور که یکی اظهار داشت: «طرز گفتی که وقتی مردم ازدواج میکنند عصبانی میشوی و این را دوست نداری، باعث میشود که من بخند تو همان فرد هستی."
یکی دیگر در مورد اینکه چگونه ارتباط اولیویا در چهار سالگی بسیار شبیه روش خود او برای مدیریت مکالمات امروزی است، شوخی کرد، "شما نمی خواهید در مورد احساسات خود با مادرتان صحبت کنید، حال شما خوب است."