این دلیلی بود که "قانون و نظم: SVU" به گفته سازندگان موفق بود

فهرست مطالب:

این دلیلی بود که "قانون و نظم: SVU" به گفته سازندگان موفق بود
این دلیلی بود که "قانون و نظم: SVU" به گفته سازندگان موفق بود
Anonim

برای موفقیت یک نمایش نیاز به مقدار زیادی است. در حالی که اغلب به نظر می رسد که برخی از آثار هنری با کمترین تلاش به بخشی از فرهنگ عامه پسند و پاپ تبدیل می شوند، این دور از واقعیت است. شکی نیست که هیچ کس در هالیوود نمی تواند پیش بینی کند که چه چیزی محبوب خواهد شد. اما حقیقت این است که اصالت کلید است. اگر نمایشی اصالت داشته باشد، صرف نظر از ژانر آن، مخاطبی برای آن وجود خواهد داشت. این قطعاً در مورد قانون و نظم: SVU صادق است. البته، SVU به لطف مجموعه اصلی قانون و نظم دیک ولف، با وجود جنجال‌هایی که با این سریال پیش آمد، مخاطبان داخلی داشت. اما عنصری در ساخت این نمایش وجود داشت که جزء لاینفک اصالت نمایش بود.این تقریباً در هر جنبه ای از نمایش، از جمله نویسندگی و بازیگران نقش داشت. اینجا چیست…

استخدام تیم مناسب اولین قدم بود

در سال 1999 بود که دیک ولف اسپین آف اولین سریال موفق خود را راه اندازی کرد. در حالی که اسپین‌آف‌های دیگری هنوز در دست ساخت هستند، و اسپین‌آف‌های دیگری تولید و منتشر شدند، شکی نیست که SVU موفق‌ترین است. طبق مقاله جذاب ماری کلر، داستان‌های موضوعی، اگر نگوییم بحث‌برانگیز، در نهایت حدود 10 میلیون بیننده در هر قسمت را جذب کرد. بسیاری از اینها به رهبری خلاقانه دیک ولف، پیتر جانکوفسکی، جودی مک کری و البته انتخاب بازیگران Mariska Hargitay مربوط می شد.

"من به تازگی از فیلمبرداری ER خارج شده بودم و داشتم روی یک قرارداد توسعه با شبکه دیگری کار می کردم که مامورم با من تماس گرفت و گفت: "نمی دانم این کوچه شماست یا نه، اما از شما می خواهم. ماریسکا هارگیتای، بازیگر نقش اولیویا بنسون، به ماری کلر توضیح داد که این را بخوانید.من فیلمنامه را خواندم و کاملاً تمام شده بودم. در آن زمان چیزهای زیادی در مورد تجاوز جنسی یا خشونت خانگی نمی دانستم، اما می دانستم که هرگز بیشتر به فیلمنامه متصل نخواهم شد. نقش را در روحم احساس کردم. من وارد شدم تا برای دیک بخوانم، بازیگران زن دیگری را در اتاق انتظار دیدم و به او گفتم، "من باید بفهمی، این نقش من است.""

قانون و نظم svu chris and mariska
قانون و نظم svu chris and mariska

البته کار بر روی نمایش دیک ولف در شهر نیویورک برای بازیگران در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 ضروری بود.

"من در واقع در روز امتحان روی چیز دیگری کار می کردم، اما به نماینده ام گفتم: "ببین. من همه برنامه های دیک ولف را در نیویورک انجام داده ام. بیا. آنها من را می شناسند" تامارا تونی، بازیگر نقش ملیندا وارنر، توضیح داد. "و من این کار را پیدا کردم. وارنر را دوست داشتم، عاشق باهوشی او بودم، و دوست داشتم برای این نقش تحقیق کنم. با یک معاینه پزشکی ملاقات کردم و فرهنگ لغت پزشکی خودم را گرفتم.مجری برنامه در آن زمان، نیل بائر، یک پزشک بود، بنابراین من همیشه می توانستم با او سؤال کنم. اما علاوه بر آن، بیشتر دانش من در مورد ساختار فیزیکی بدن انسان از زیست شناسی کلاس نهم بود."

در حالی که استخدام بازیگران مناسب برای نمایش بسیار مهم بود، به نظر می رسید که دیک ولف واقعاً می خواست حضور زنانه قوی تری در اتاق نویسنده خود و به طور کلی در تیم خلاق داشته باشد. بسیاری از اینها به این واقعیت مربوط می شد که SVU به موضوعاتی می پرداخت که به ویژه برای زنان واقعاً حساس بود.

جولی مارتین، تهیه کننده اجرایی، گفت: "شما برای گفتن این داستان ها به حساسیتی زنانه نیاز دارید، زیرا متأسفانه بیشتر قربانیان جنایات جنسی زنان هستند." "کارکنان نویسندگی در اینجا همیشه بسیار متعادل بوده اند، همچنین به طور سنتی، نویسندگی تلویزیونی به این شکل یک میدان بازی برابر نبوده است. بسیاری از زنان در صحنه صحنه تجربیاتی را که من در اوایل کارم داشتم به اشتراک گذاشتند: تنها زن بودن در اتاقی پر از مرد، و مجبور است دو برابر بیشتر تلاش کند تا نیمی از شناخت را به دست بیاورد."

"یکی از همکاران با من تماس گرفت و گفت: "قرار است یک اسپین آف قانون و نظم وجود داشته باشد، و آنها به دنبال یک سردبیر زن هستند." من هرگز نپرسیدم که چرا آنها به طور خاص یک زن را استخدام می کنند، اما اتاق ویرایش همیشه بسیار متعادل بوده است، "کارن استرن، ویرایشگر SVU، به ماری کلر گفت. "در طول سال ها اینجا، من یکی از تنها زنانی شدم که 100 قسمت از یک سریال یک ساعته را قطع کردم."

قانونی که SVU را بسیار موفق کرد

در حالی که استخدام تیم خلاق مناسبی که می توانست به طور واقعی و محترمانه این داستان های وحشتناک را تعریف کند مهم بود، دیک وولف یک قانون بسیار خاص برای تیمش داشت که در نهایت باعث موفقیت سریال شد.

جولی مارتین توضیح داد: "دیک یک قانون داشت: هر شخصیت باید دیدگاه متفاوتی داشته باشد، و همه باید درست باشند." «همیشه می‌دانستیم که وقتی در اتاق نویسنده با هم بحث می‌کردیم، با صدایی بلند، درگیر چیزی هستیم.قانون او این است که چرا بنسون و [کارآگاه استابلر، با بازی کریستوفر ملونی] به خوبی به عنوان شریک زندگی می کردند: بنسون بسیار همدل بود، و بی رحمی استابلر مکمل آن بود.»

این توازن دیدگاه‌ها بود که هم به اتاق نویسنده و هم به شخصیت‌هایی که آن‌ها را زنده کردند، این سریال را بسیار صادقانه و کاملاً جذاب کرد.

توصیه شده: