این قسمت دوم فصل دوم Love Is Blind است و عشق در حال پخش است. نیک و دانیل - که اکنون نامزد هستند - پس از آشنایی با یکدیگر صرفاً از دیدگاه ذهنی و عاطفی، سرانجام آماده هستند تا یکدیگر را در آغوش بگیرند. با باز شدن درها، دانیل و نیک در آغوش یکدیگر می دوند و اولین آغوش و بوسه خود را به اشتراک می گذارند. این دو نفر که در زیبایی یکدیگر غوطه ور هستند، هیجان زده هستند که مدتی را با هم در مکزیک با زوج های دیگری که هنوز مشخص نشده اند به اشتراک بگذارند.
در مورد بقیه بازیگران، آنها مشتاقانه منتظر همان ظهوری هستند که آنها را به عشق زندگیشان هدایت می کند. با این حال، با ایجاد ارتباط با افراد متعدد، آب ها گل آلود می شوند و مثلث های عشقی ایجاد می کنند که شروع به پیچیده شدن کرده اند.
هشدار اسپویل: بقیه این مقاله حاوی اسپویلرهای قسمت 2 است: "مثلث های عشق"
جارت و مالوری در تلاش برای ماندن در یک لاین
به جای مثلث، به نظر می رسد ژارت و مالوری یک مربع عشق برای خود ایجاد کرده اند. جارت خود را بین هر دو مالوری و ایانا میبیند، در حالی که محبتهای مالوری توسط جارت و سالوادور (سال) تحت تأثیر قرار میگیرد. جارت در طول قرارهای خود با ایانا، جنبه آسیب پذیر خود را آشکار می کند و با او در میان می گذارد که سال قبل توسط یکی از دوستان نزدیکش چاقو خورده بود، تجربه ای که تقریباً زندگی او را ربود. به نوبه خود، ایانا مبارزات خود را برای غلبه بر تجاوز جنسی خود به اشتراک می گذارد. ایانا خود را به احتمال آینده ای با جارت باز می کند و به او نشان می دهد که او همان شخصی است که او می خواهد.
متاسفانه برای ایانا، جارت اعتراف می کند که هنوز بین او و مالوری که با او نیز مکالمه صمیمی به اشتراک گذاشته است، درگیری دارد، در مورد اشتراک در خانه و پدر و مادر کردن سگ مالوری با هم صحبت می کند.در حالی که مالوری به میل جارت برای بحث در مورد آینده متمایل می شود، قلب او نیز توسط سال می کشد. پس از بازی «هرگز من هرگز»، سال مالوری را با آهنگی همراه با یوکلله که برای او نوشته است سروصدا میکند. در حالی که مجردها سعی می کنند احساسات خود را تجزیه و تحلیل کنند، ساعت در حال حرکت است: چه کسی انتخاب می کند تا همیشه آنها باشد؟
"Shake" همه چیز را با Deepti تکان می دهد
در یک چرخش شگفت انگیز از وقایع، تحلیلگر اطلاعات 30 ساله، ذهن دیپتی به سمت Shake متحول شده است. در حالی که اولین برداشت آنها با تلاش های او برای تعیین شیمی فیزیکی خود با دیپتی لکه دار شد، ارتباط آنها با باز شدن Shake از آن زمان بیشتر شد. دیپتی کاهش وزن اخیر خود را به میزان 78 پوند به اشتراک میگذارد و شیک را مجبور میکند تا به درون خود نگاه کند. او اعتراف می کند که کودکی چاق بوده و معتقد است استعداد سطحی او ناشی از پیش بینی مسائل مربوط به تصویر بدنش است.
با ناامید کردن محافظان خود، دیپتی اعتراف می کند که با دیدن جنبه آسیب پذیر خود، آینده ای را با شیک می بیند.با آن، Shake Deepti را برای یک سخنرانی دیگر در غلاف دعوت می کند. او سخنرانی خود را با این جمله آغاز میکند: «وقتی راحتی خیلی راحت به نظر میرسد، ترجیح میدهم آن را سرنوشت بنامم» و سخنانش را با زانو زدن روی زمین و از دیپتی به عنوان همسرش پایان میدهد.
پس از یک بله قاطعانه، این زوج بالاخره توانستند به یکدیگر نگاه کنند. با باز شدن درها، جاذبه افزایش می یابد و شیمی فیزیکی به شیمی عاطفی آنها اضافه می شود. سپس شیک روی زانو مینشیند و به دیپتی یک حلقه الماس پیشنهاد میکند و او را به عنوان نامزدش رسماً متمایز میکند.
شاینا ایمان خود را به کایل از دست می دهد
اگرچه تعدادی از تخمهای او هنوز در سبد شاین هستند، شاینا خودش را به احتمال آیندهای با کایل باز میکند. به عنوان کارگران یقه آبی اقلیت گروه، کایل و شاینا در یک دوره مشترک زندگی با هم پیوند می خورند. اما وقتی شاینا مسئله ایمان را مطرح میکند، یکسانی به چپ چرخش میکند.شاینا که مسیحی میشود، ایمان را در قلب خود نگه میدارد و میخواهد کسی او را در مراسم یکشنبه کلیسا همراهی کند.
در مورد کایل، در حالی که مادرش او را کاتولیک بزرگ کرده بود، او از آن زمان برای خودش تصمیم گرفت که با سیستم اعتقادی آتئیست همسو باشد. اگرچه ترس او از شور مذهبی شاینا در پس ذهنش نشسته است، اما کایل نتیجه می گیرد که می تواند تفاوت های مذهبی آنها را نادیده بگیرد و از شاینا خواستگاری کند و حلقه نامزدی مادرش را به او تقدیم کند. در حالی که شاینا به طور مشابه مردد است، پیشنهاد کایل را می پذیرد.
مثلث شاین، ناتالی، شاینا پیچیده تر می شود
بعد از تعامل قبلی آنها که شین ناتالی را با شاینا اشتباه گرفت، ناتالی نگران بود که شاین بخواهد دوباره با او صحبت کند. ناتالی با قرار دادن نگرانی آنها، به شین می گوید که او تنها تمرکز اوست. که هیچ کس دیگری اینجا برای او نیست. در عوض، شاین به ناتالی میگوید که هر کاری که لازم باشد انجام میدهد تا ثابت کند که او شماره یک اوست. با آن، شاین از ناتالی می خواهد که دوست دختر او شود.ناتالی با خوشحالی به محل زندگی زنان باز می گردد تا اخبار را به اشتراک بگذارد.
در حالی که ناتالی از شرکت شامپاین لذت می برد، شاینا خود را درگیر می بیند. بنابراین، او از شاین دعوت می کند تا در غلاف گفتگو کند. پس از اینکه شاین از شاینا می پرسد که چرا به نظر می رسد که او خودداری می کند، شاینا با او روبرو می شود که از ناتالی خواسته است دوست دخترش شود. پس از چند دقیقه طاقت فرسا از انحراف شاین، او سرانجام اعتراف کرد که در واقع از ناتالی خواسته است که دوست دخترش باشد.
در حالی که شاینا از این که فکر می کند قلب شاین فقط با ناتالی است ناامید شده است، او یک بار دیگر شاین را برای گفتگو دعوت می کند. با انعکاس نامزدی او با کایل و رابطه شین با ناتالی، این قسمت با نشان دادن احساسات عمیق شاینا به او به پایان می رسد. آیا روابط ناتالی و کایل ممکن است بدتر شود؟ دفعه بعد در عشق کور است.