این آخرین شب در فصل دوم سریال نتفلیکس است است، و طرفداران منتظر نتیجه این هستند که شاینا به شاین گفته است که احساسات عمیقی نسبت به او دارد. آیا اعتراف شاینا به احساساتش مانع رابطه ای خواهد شد که شاین و ناتالی ایجاد کرده اند؟ و در مورد کایل چطور؟ او به تازگی از شاینا خواستگاری کرده است و مشتاقانه منتظر اولین ملاقات آنهاست. اما او نمی داند، به نظر می رسد همسر آینده اش سرد شده است.
هشدار اسپویل: بقیه این مقاله حاوی اسپویلرهای قسمت 3 است: «عشق در بهشت»
شین تصمیم نهایی خود را می گیرد
در غلاف آنها نشسته است، شاینا به شاین اعتراف می کند که با او بیش از حد منفعل بوده است، اما در نهایت شجاعت به دست آوردن حقیقت خود را به دست آورده است.شاین با عصبانیت قدم برمی دارد و به شاینا می گوید که ای کاش زودتر به پانچ می رسید. اگرچه شاین برای شاینا ناامید کننده است، اما نشان می دهد که ارتباط او با ناتالی آنقدر قوی است که با اظهارات شاینا و این دو راه قطع نمی شود.
شاینا که هنوز از تفاوت های مذهبی آنها مطمئن نیست، موافقت می کند که برای اولین بار با کایل ملاقات کند. واضح است که کایل وقتی درها باز می شود به وجد می آید، اما شاینا نه چندان. شاینا به جای اینکه به آغوش او بدود و چیزهای شیرینی را زمزمه کند، فاش می کند که می ترسد با توجه به نظرات متضاد آنها اشتباه کرده باشد. اگرچه کایل غافلگیر شده است، اما به شاینا اطمینان می دهد که او فقط باید کمی امیدوار باشد و او مطمئن است که آنها با یکدیگر ازدواج خواهند کرد. در حالی که هر دو به محل زندگی خود باز می گردند، او به او می گوید: "کمی امیدوار باش."
شین تأیید می کند که ناتالی به او احساس امنیت و آرامش می دهد، و اینکه او همان کسی است که او قصد دارد به طور کامل قلبش را به او بدهد. بنابراین، با فراخواندن ناتالی به غلاف برای آخرین بار، شاین از ناتالی هیجان زده خواستگاری می کند.وقتی بالاخره زمان ملاقات این زوج فرا می رسد، شاین می گوید که ناتالی از همه انتظاراتش فراتر رفته است. به عنوان یک حرکت رسمی، شاین روی یک زانو مینشیند و حلقهای را روی انگشت ناتالی میگذارد.
میدان عشق ایانا-جارت-مالوری-سال شکسته است
در طول مکالمه در غلاف، جارت با ایانا و مالوری ارتباط برقرار کرده است. در حالی که مالوری نسبت به جارت احساس بیشتری کرده است، او همچنین برخی از تخم های خود را در سبد سال گذاشته است. پس از جابهجایی بین ایانا و مالوری، جارت مالوری را برای گفتگو دعوت میکند. او به مالوری می گوید که پیوند آنها قوی است و چیزهای زیادی در مورد او دوست دارد - "احساس خوبی دارد." بنابراین، او از مالوری میپرسد که آیا اگر مالوری خواستگاری کند، میتواند آیندهای را با او ببیند.
در حوضچه ای از اشک حل می شود، مالوری احساسات جارت را تأیید می کند و به اشتراکات و خنده های مداوم آنها اشاره می کند. اما، او میگوید، در طول مدت حضورش در غلاف با دو نفر ارتباط برقرار کرده است و احساس میکند ارتباطش با شخص دیگر - سال - قویتر از ارتباطش با جارت است.جارت که از نظر عاطفی پریشان است، غلاف ها را ترک می کند.
جارت و سال حرکات خود را انجام می دهند
روز بعد، جارت ایانا را به داخل غلاف دعوت می کند تا با او شفاف باشد. وقتی او فاش میکند که در ابتدا قصد داشت مالوری را انتخاب کند، قلب ایانا شکسته است و میگوید او میدانست که مالوری برای روزهای قبل مناسب است. پس از یک روز وقفه، جارت و ایانا دوباره در غلاف ملاقات می کنند، اما این بار، جارت خواستگاری می کند و اعتراف می کند که بدون توجه به احساساتش نسبت به مالوری، می داند که او و ایانا می توانند آینده موفقی با هم داشته باشند. ایانا که تمایلی ندارد اما مصمم به دنبال کردن قلبش است، می پذیرد. وقتی این دو با هم ملاقات می کنند، ژارت روی یک زانو می نشیند و یک حلقه طلا به انگشت ایانا می زند.
در مورد مالوری، که با سال در غلاف نشسته است، او اعتراف می کند که در اولین قرار ملاقاتشان، 2 ستاره و یک فلفل در کنار نام او کشیده است.او بحثهای گذشتهشان را به یاد میآورد که او را به احساس عشق به او سوق داد، روی یک زانو مینشیند و خواستگاری میکند. با این حال، در جلسه آنها، درها باز می شود و به نظر می رسد مالوری نگهبان خود را به کار می گیرد. او به دوربینها فاش میکند که سال، تیپ همیشگی او نیست، و او را از نظر فیزیکی جذاب نمیداند. از میان زوج های نامزد تاکنون، به نظر می رسد که مالوری تنها کسی است که تصمیم می گیرد آیا عشق واقعا کور است یا خیر.
شاینا در بهشت مشکل ایجاد می کند
بعد از 10 روز سخت قرار ملاقات، 6 زوج نامزد راه خود را از غلاف ها خارج کرده و برای استراحت به کانکون، مکزیک رفته اند. این زوج عبارتند از: دانیل و نیک، دیپتی و آبیشک (شیک)، شاین و ناتالی، جارت و ایانا، مالوری و سال، و شاینا و کایل. با تجربه زندگی مشترک برای اولین بار، برخی از زوج ها شروع به یادگیری در مورد آنچه که دیگر مهم آنها را "بی نظیر" می کند، می شوند. برای دنیل، نیک این است که خمیر دندان خود را درست می کند. هنگامی که او آبها را آزمایش کرد و مطمئن شد که دانیل آن را خیلی عجیب نمییابد، همچنین نشان میدهد که خودش بدنش را شستشو میدهد.
برای شاینا، با این حال، او هنوز نتوانسته است شیار خود را با کایل پیدا کند. برای اولین شب اقامت در کانکون، این زوج در اتاق سرویس سفارش می دهند. یک گیاهخوار 8 ساله، کایل بادمجان می خورد در حالی که شاینا استیک می خورد. کایل که مایل است عشق و وفاداری خود را ثابت کند، 8 سال بدون گوشت خود را برای شاینا شکسته و به او یک برش متوسط کمیاب فیله می دهد.
بعد از شام، شاینا از کایل می خواهد که بنشیند و با او چت کند. او به کایل می گوید که می خواهد رابطه آنها را به درستی انجام دهد و از هرگونه مسمومیت قابل قبول جلوگیری کند. راه حل او این است که آنها اولین شب خود را در کانکون با هم در اتاق های جداگانه بگذرانند. اگرچه کایل گیج شده، بدون اعتراض، خواسته های شاینا را قبول می کند و فقط می خواهد او را راحت کند.
بعد از این واقعیت، شاینا به کایل شب بخیر می گوید، با وجود اینکه فقط ساعت ۷ عصر است. در اتاق خودش، شاینا فاش میکند که باور ندارد او یا کایل با توجه به اشتیاقشان قادر به تغییر باورهایشان هستند. او همچنین اعتراف می کند که هنوز نسبت به شاین احساس دارد.بنابراین، بدون اینکه به کایل بگوید، شاینا چمدان هایش را بسته و به خانه به شیکاگو پرواز می کند. آیا این پایان اولین زوج Love Is Blind فصل 2 است؟ دفعه بعد، فقط در نتفلیکس پیدا کنید.