در اواخر سال ۲۰۰۸ اکران شد، گرگ و میش فیلمی بود که خون آشام ها را دوباره باحال کرد. فیلمی درباره یک دختر نوجوان عادی که عاشق یک خون آشام تندخو و یک گرگینه باحال می شود، مجموعه کاملی از رمان های ماوراء طبیعی YA را تولید می کند که خطوط داستانی مشکوکی مشابه را دنبال می کنند. گرگ و میش یک لشکر کامل از طرفداران را به این فرنچایز اختصاص داده بود و از دیدن آن تا پایان ناامید بودند. با وجود این واقعیت که بیش از یک دهه از انتشار اولین کتاب در سال 2005 می گذرد، این مجموعه هنوز هم تا به امروز دارای طرفداران قوی است. حالا که اینقدر طولانی شده، می توان با نقد ۲۰/۲۰ به سریال نگاه کرد. ما در زمان بسیار متفاوتی زندگی می کنیم و گرگ و میش را می توان از دریچه ای متفاوت مشاهده کرد.
با نگاهی به گذشته، گرگ و میش به عنوان یک سریال بسیار ناقص بود. از داستان های لکه دار گرفته تا ضربات داستان و شخصیت ها، برخی از مشکلات آشکار در پایه های سریال وجود دارد که دیدن آنها می تواند دردناک باشد. با این حال، چیزی که باید به خاطر داشت این است که، علیرغم ایراداتش، گرگ و میش، نوجوانان زیادی را به مطالعه جذب کرد. رمانهای تجاری اغلب در جامعه ادبی مورد انتقاد قرار میگیرند، اما هر کتابی که کودکان را تشویق کند به خواندن یا نوشتن علاقه مند شوند، ارزش دارد که در اطراف خود داشته باشید. این واقعیت را نه می توان نادیده گرفت و نه می توان محبوبیت بسیار زیاد آن را در اوج خود نادیده گرفت. با این حال، تصورات غلط خاصی در مورد سریال وجود دارد که باید برطرف شود.
در اینجا 20 چیز نادرست درباره بلا وجود دارد که همه آنها را باور کردند.
20 بلا عاری از احساس است
هنگامی که اولین فیلم گرگ و میش منتشر شد، شایعه خاصی شروع به پخش کرد. بلا سوان بی احساس است.چه به دلیل سبک بازیگری کریستین استوارت باشد و چه از بخشهایی از کتابها، گفتن آن هنگام «انتقاد» از بلا رایج بود. با این حال، این نمی تواند دور از واقعیت باشد. یکی از بزرگترین نقص های شخصیت بلا عدم کنترل او بر احساساتش است. در ماه نیومون، بلا خود را از صخره به پایین پرتاب می کند تا به ادوارد نزدیک تر شود، او موافقت می کند که با اولین دوست پسرش ازدواج کند، وقتی ادوارد او را ترک می کند احساس می کند کاملا گم شده است. همه این مثالها به کسی اشاره نمیکنند که هیچ احساسی ندارد.
19 ادوارد عمداً در ماه نو به بلا ظاهر شد
در ماه نو، ادوارد معتقد است که بلا بهتر از ولتوری محافظت می شود اگر او و کالن ها ارتباط خود را با او قطع کنند و آنجا را ترک کنند. این باعث میشود که بلا وارد افسردگی عمیقی شود که تمام رمان ادامه دارد. با این حال، هنگامی که او با ژاکوب با موتور سیکلتش رفت و آمد می کند، نسخه ای شبح وار از ادوارد را می بیند که از او التماس می کند که متوقف شود.پس از دیدن این، بلا شروع به انجام کارهای خطرناک با جیکوب می کند تا بتواند دوباره ادوارد را ببیند. بسیاری از مردم در مورد این ادوارد روحی گیج شده بودند. آیا بلا دیوانه می شد؟ در حالی که هیچ تایید رسمی در کتاب ها وجود ندارد، اکثر آنها فکر می کنند بلا ادوارد را به وجدان خود فرافکنی کرده است.
18 بلا ادوارد را با جیکوب روشن کرد
مثلث عشقی بین بلا، ادوارد و جیکوب به شدت توسط مایر و طرفداران Twilight سرمایه گذاری شد. مردم پشت سر تیم ادوارد و تیم جیکوب گرد آمدند و بحثهای داغی در اینترنت در مورد اینکه بلا نهایتاً باید با چه کسی باشد برگزار شد. تیم جیکوب لحظات کلیدی بلا/جیکوب را داشت، مانند پاتوقهایشان در نیومون و صحنه چادر در Breaking Dawn. با این حال، یک صحنه در Eclipse وجود داشت که باعث ایجاد اختلاف بین طرفداران شد. بلا برای جلوگیری از فرار جیکوب به سمت مرگش پس از خون آشام ها و پایان دادن هدفمند به زندگی او، از جیکوب می خواهد که او را ببوسد.این زمانی بود که او و ادوارد نامزد کرده بودند و طرفداران را متعجب می کرد که آیا این به عنوان پشت کردن او به ادوارد محسوب می شود.
17 دوستی بلا و جیکوب دروغ بود
در طول سحرگاه، بلا اولین فرزند خود، Renesmeé را به دنیا می آورد. این یک تولد آسیب زا بود، حداقل بگویم، و تقریبا به زندگی بلا پایان داد. در چرخشی دیگر، ژاکوب برای اولین بار او را روی رنسمی می بیند. چاپ کردن یک فرآیند غیرارادی است که در آن اعضای گروه جیکوب، همنوعان خود را پیدا می کنند. این لحظه خاص باعث اعتراض خارجی ها و طرفداران شد و صحنه ها را عجیب و نگران کننده خواندند زیرا رنسمی یک نوزاد بود. با این حال، همانطور که یعقوب و لیا ثابت میکنند، همنفسها همیشه با هم جمع نمیشوند و نه همیشه با هم رابطه عاشقانه دارند.
16 بلا رابطه بدی با مادرش داشت
در ابتدای سریال گرگ و میش متوجه می شویم که والدین بلا از هم جدا شده اند و او سال هاست که با مادرش زندگی می کند. اکنون، بلا وقتی به فورکز، واشنگتن برگشت تا با پدرش، چارلی زندگی کند، افسرده شده بود و در طول سریال زیاد با مادرش صحبت نمیکرد. بسیاری از افرادی که کتابها را نخوانده بودند، ادعا کردند که مادر بلا معشوق جدیدش را به بلا انتخاب کرده و او را از خانه خارج کرده تا او را به خانه منتقل کند. با این حال، این نادرست است. در واقع، بلا موافقت کرد که به فورکز برگردد تا با پدرش باشد. بلا رابطه نسبتاً خوبی با مادرش دارد، اما صادقانه بگویم که اتفاقات زیادی دارد و همیشه نمی تواند با او صحبت کند.
15 بلا رابطه بدی با پدرش داشت
سایر طرفداران معمولی که تکالیف خود را انجام ندادند سعی کردند ادعا کنند که بلا نمی خواست مادرش را ترک کند و به فورکز برود.او مدت زیادی با پدرش زندگی نکرده بود و پس از ورود افسرده بود، بنابراین فرضیات ناعادلانه ای مطرح شد. با این حال، بلا برای چند سال با چارلی زندگی کرد تا اینکه به آریزونا رفت تا با مادرش باشد. بلا با خود گفت که می خواهد به واشنگتن برگردد تا با چارلی باشد. بلا در طول رمانها همیشه به دنبال چارلی است و نگران اوست و چارلی هم به روش خودش همین کار را برای او انجام میدهد.
14 بلا یک مری سو نبود
"Mary Sue" یک اصطلاح قدیمی قدیمی برای شخصیتی است که از هر نظر به طرز آزاردهنده و غیرواقعی کامل است. نویسنده معمولاً به این شخصیت یک خط خونی عجیب و غریب می دهد و با موجودات ماوراء طبیعی زیادی روبرو می شود که مری سو بلافاصله آنها را بالای صحنه می برد. مری سوز محبوب نیست و اغلب در فرهنگ هواداران مورد تمسخر یا توهین قرار می گیرد. طرفداران گرگ و میش سعی کردند ادعا کنند که بلا یک مری سو نیست به دلیل ناشیانه بودن و ناتوانی او در درک اینکه مردم به او علاقه دارند.با این حال، بلا با یک خون آشام هم روح است، خون بسیار لذیذی دارد و وقتی برای اولین بار به یک خون آشام تبدیل شد، کنترل غیرممکنی بر خود دارد. مثال های زیادی وجود دارد که ثابت می کند بلا یک مری سو است.
13 بلا بسیار خودکنترل بود
بلا زندگی بسیار پر حادثه و پرمشغله ای در سریال دارد. از حملات خونآشامها گرفته تا تبدیل گرگها به ماجراجوییهای عاشقانه، او چیزهای زیادی را پشت سر میگذارد. با این حال، او اغلب برای برخی از طرفداران و افراد خارجی کمی آرام به نظر می رسید، و آنها را به این ادعا می رساند که بلا کنترل زیادی بر خود دارد. با این حال، همانطور که قبلاً صحبت شد، بلا به سختی کنترلی در مورد احساسات خود داشت. بلا عمیق ترین اعماق افسردگی، اوج عاشق شدن و ازدواج، اضطراب قرار گرفتن در یک مثلث عشقی و غیره را تجربه کرد. این احساسات باعث شد که او کارهای دیوانه وار انجام دهد، مانند تهدید خون آشام ها یا پرت کردن خود از صخره. نه، بلا خیلی خوددار نبود.
12 بلا کپی برداری از آناستازیا استیل بود
آناستازیا استیل قهرمان فیلم Fifty Shades Of Grey، فرنچایز موفقی است که جهان را طوفانی کرد. بسیاری به این نکته اشاره کرده اند که بلا و آناستازیا، مانند ادوارد و کریستین، شخصیت های بسیار مشابهی دارند. بسیاری ادعا کرده اند که گرگ و میش یک اثر تخیلی یا ساخته شده توسط طرفداران از Fifty Shades Of Grey بوده است. این افراد ممکن است اشتباه کنند زیرا برعکس است. گرگ و میش ابتدا منتشر شد و تایید شد که Fifty Shades Of Grey به عنوان یک فیلم تخیلی گرگ و میش نوشته شده توسط نویسنده Fifty Shades E. L. James شروع شد. جیمز قبل از انتشار آن با عنوانی که اکنون همه می شناسیم، تغییرات عمده ای در فیلم ایجاد کرد.
11 بلا یک شخصیت خوش خط بود
گرگ و میش نقدهای متفاوت زیادی در جامعه ادبی دریافت کرده است.برخی Twilight را به دلیل موفقیت تجاری و توانایی اش در علاقه مند کردن نوجوانان به مطالعه تحسین می کنند در حالی که برخی دیگر از نوشتن ضعیف و ضربات داستانی مشکوک آن انتقاد می کنند. بلا، به ویژه، بیش از یک بار در گذشته زیر ذره بین بوده است. طرفداران او استدلال می کردند که او شخصیتی خوش خط و باورپذیر است. این که گفته می شود، خوش خط بودن یا نبودن او ذهنی است، اما بیشتر از آن مهم نیست. او یک لوح سیاه برای دختران نوجوان هم سن و سال خود است که باید خود را به آنها نشان دهند و با آنها ارتباط برقرار کنند.
10 بلا بسیار خودآگاه بود
با اتفاقات زیادی در زندگی بلا و قدرت های خون آشام او، شما فکر می کنید که بلا از اتفاقات زندگی خود آگاه است. با این حال، این نمی تواند دور از واقعیت باشد. در رمان اول، بلا نسبت به ادوارد و رفتار او بسیار آگاه بود، اما نمیدانست که افراد دیگر به او علاقه دارند.او همچنین در ابتدا قبل از اینکه با جیکوب گرم شود از او غافل است. در مد دختران نوجوان معمولی، بلا همیشه بهترین خودآگاهی در جهان را ندارد، اما این مهم نیست. او متوجه می شود که طرح باید به چه چیزی توجه کند و این اشکالی ندارد.
9 بلا یک نوجوان معمولی است
کل شخصیت بلا برای پاسخگویی به دختران جوان هم سن او طراحی شده است. او دختر نوجوان خجالتی خجالتی است که همچنین دختر جدیدی در شهر است که عاشق پسر عالی می شود. با این حال، بلا مطلقاً یک نوجوان معمولی نیست که از فصل اول رمان اول گذشته باشد. او مشکلی ندارد که دوست پسر اولش در خواب به او خیره شود، خون آشام باشد و خونش را بخواهد. او به راحتی وجود موجودات فراطبیعی مختلف و یکی شدن را بدون رضایت او می پذیرد. نه تنها این، بلکه بلا همچنین در عرض چند روز کاملاً به یک خون آشام شدن تسلط پیدا می کند و افراد زیادی عاشق او می شوند.قطعا یک نوجوان معمولی نیست.
8 بلا خشمگین تر از ادوارد بود
از آنجایی که بلا یک نوجوان هورمونی است، لحظات پرخاشگرانه خود را دارد. در واقع، ماه نو جایی است که شدیدترین اضطراب او رخ می دهد. با این حال، هیچ کس به اندازه ادوارد کالن نوجوان عصبانی نیست. او دائماً نگران است که برای او خطری است، به اندازه کافی برای او خوب نیست، او از او خوشحال نخواهد شد. او حتی فورک را ترک می کند و به ایتالیا نقل مکان می کند زیرا بسیار عصبانی است. به نظر می رسد که خون آشام بودن صد ساله مانع از رفتار یک نوجوان بداخلاق نمی شود. حداقل او بهترین علایق بلا را در دل دارد پس شاید ارزشش را داشته باشد.
7 بلا در مراقبت از خود خوب بود
از آنجایی که قهرمان داستان هستید، بین برخی افراد انتظار ناعادلانه ای وجود دارد که بلا باید بتواند از پس خودش بربیاید.تا حدی، او موقعیت های خاص را به بهترین شکل ممکن مدیریت می کند. تبدیل شدن به یک خون آشام، فهمیدن اینکه دوست پسرش یک خون آشام است، برنامه ریزی برای نبرد با خون آشام های دیگر، و غیره. همانطور که گفته شد، بلا همیشه تحت فشار برازنده نیست. او درپوشش را روی جاکوب که روی رنسمی حک میکرد برگرداند و زمانی که ادوارد از او جدا شد ماهها در افسردگی عمیق فرو رفت. زمانی که ادوارد او را ترک کرد، بخش بزرگی از شخصیت خود را از دست داد که این بهترین راه برای کنار آمدن با جدایی نیست، به خصوص پس از پایان دو ماهگی.
6 بلا می تواند از خود مراقبت کند
بلا به عنوان قهرمان فیلم گرگ و میش، از نظر برخی افراد بسیار توانایی مراقبت از خود را دارد. در حالی که این ممکن است از نظر دانش آشپزی، شستن لباسها و مدیریت کارهای خانگی درست باشد. با این حال، او در مراقبت از سلامتی خود بهترین نیست. او بسیار دست و پا چلفتی است و اغلب به خود صدمه می زند. بلا در طول کل سریال دائماً خود را در معرض خطر قرار می دهد. او توسط خون آشام ها اسیر شده است، توسط خون آشام ها مورد حمله قرار گرفته است، توسط اراذل و اوباش و غیره مورد هدف قرار گرفته است.این رویدادها همه در یک مقیاس زمانی نسبتاً کوتاه یک یا دو سال اتفاق میافتند که دقیقاً این ادعاها را تأیید نمیکند.
5 بلا می دانست که در حال ورود به چه چیزی است
زمانی که بلا برای اولین بار مشکوک شد که ادوارد یک خون آشام است، تمام شب را صرف تحقیق در مورد هر گونه داستان خون آشام می کند. از آنجا، او عملاً با ادوارد مصاحبه کرد و سعی کرد اسطوره را از واقعیت جدا کند. به زودی او راضی شد و با این خون آشام که به سختی می شناخت وارد رابطه شد. این دانش به زودی ایرادات خود را بعداً در سریال نشان می دهد. شخصیتهای خونآشام باید حقایق خاصی را در مورد آنها به او بگویند، مانند تفاوت بین خونآشامهای جدید و قدیمی.
4 بلا باید بیشتر مراقب می بود
وقتی رابطه آنها به سطح عمیق تری رسید، بلا و ادوارد باید با این دوراهی مواجه می شدند که صمیمی باشند یا نه.در حالی که بلا با این اتفاق قبل از ازدواج خوب است، ادوارد او را متقاعد می کند که تا زمان ازدواج آنها صبر کند. با این حال، در حالی که آنها در ماه عسل خود هستند، او به طور کامل از موضوع اجتناب می کند. هنگامی که بسیاری از افراد به پایان دادن به رابطه خود فکر می کنند، یک یا چند نفر از آنها اقداماتی را برای جلوگیری از وقوع هر اتفاقی انجام می دهند. همانطور که گفته شد، بحث پیشگیری از بارداری اصلا مطرح نشد. ادوارد حتی تعدادی هم نیاورد. بهترین مثال برای جوانان نیست.
3 بلا مثالی عالی برای جوانان بود
بلا به سرعت به شخصیت محبوب بسیاری از نوجوانانی که رمان را می خواندند تبدیل شد. آنها با او ارتباط داشتند و می خواستند هر طور شده شبیه او باشند. بلا دقیقاً بهترین الگو برای پیروی جوانان نیست. بلا ماه ها پس از اولین ملاقات با اولین دوست پسرش ازدواج کرد، او به سرعت شخصیت خود را طوری شکل داد که با او باشد و کارهای واقعاً بی پروا به نام عشق انجام داد.در حالی که او یک شخصیت عالی برای نوجوانان است که میتوانند خود را به آن نشان دهند، لزوماً برای اینکه الگوی جوانان باشد طراحی نشده است. همانطور که گفته شد، بسیاری از مردم این را می دانستند، اما دیگران نمی دانستند.
2 بلا شخصیت عالی داشت
گرگ و میش تأثیر ماندگاری نه تنها بر طرفداران، بلکه در کل فرهنگ پاپ گذاشت. این واقعاً پدیده ای بود که برخی از بچه های کوچکتر ممکن است آن را به خاطر نداشته باشند. بلا تبدیل به شخصیت مورد علاقه بسیاری از طرفداران در سراسر جهان شد و جایگاه ویژه ای در قلب مردم دارد. در حالی که ما ماجراها و مشکلات او را به یاد می آوریم، تعریف شخصیت او کمی سخت تر است. او یک خجالتی بود که تبدیل به یک خون آشام شد. بلا دقیقاً شخصیت قوی یا خاص خاصی نداشت، اما برای نوجوانان جوانی که به دنبال ارتباط با شخصیتی هم سن و سال خود هستند و خود را به جای او تصور میکنند، عالی بود.
1 بلا شخصیت بدی بود
همانطور که قبلا ذکر شد، برخی از مردم از کیفیت نوشتاری Twilight و کیفیت شخصیتهای درون آن انتقاد کردند. بلا به دلیل شخصیت بد بودن مورد انتقاد قرار گرفته است، اما این به چه معناست؟ بد یک انتخاب عجیب و غریب از کلمات است. این می تواند به این معنی باشد که او یک شخصیت بد نوشته شده، یک فرد بد، یا هر چیز دیگری است. زمینه مهم است. بلا دقیقاً بهترین شخصیت نوشته شده نیست، اما قطعاً بدترین هم نیست. بلا برای او جنبه های منفی دارد، اما چه کسی ندارد؟ بلا شخصیت بدی نیست، که کاملاً اشکالی ندارد. هیچ شخصیتی نباید کامل باشد و هیچ اثری کامل نیست.
---
نظر شما در مورد بلا چیست؟ شما تیم ادوارد بودید یا تیم جیکوب؟ نظر خود را در نظرات به ما بگویید!