استودیوها برای پروژههایی که پتانسیل بالایی دارند بالا و پایین به نظر میرسند، و در حالی که بزرگترین استودیوهای اطراف با ساخت موفقیتها غریبه نیستند، حتی آنها هم از نوسان و غیبت مصون نیستند. هر چه بودجه بیشتر باشد، ریسک بزرگتر است و برخی از فیلمهای با بودجههای هنگفت در آتش میروند.
گاهی اوقات، یک استودیو پروژهای را با بودجهای اندک به دست میآورد که برایشان ثروتمند میشود. به ندرت اتفاق میافتد، اما وقتی این اتفاق میافتد، طرفداران فیلم نمیتوانند پول نقد خود را صرف خرید بلیط در گیشه نکنند تا ببینند این همه هیاهو برای چیست. در دهه 90، یک فیلم با بودجه کمی نزدیک به 250 میلیون دلار درآمد داشت و در عین حال یکی از اصلیترین ژانرهای مربوط به خود شد.
بیایید نگاهی به فیلم کوچکی بیندازیم که سود زیادی به همراه داشت.
امتیازات با بودجه کلان معمولاً بر باکس آفیس حکومت می کنند
بزرگترین فیلمهایی که هر سال پخش میشوند، میتوانند در شکلها و اندازههای مختلف تولید شوند، اما بسیاری از این فیلمها معمولاً از استودیوهای بزرگی ساخته میشوند که سرمایه لازم برای تأمین مالی فیلمهای خارقالعادهای را دارند که معمولاً حول یک فرنچایز میچرخند. کالاهای اثبات شده معمولاً سود بالایی برای استودیوها به همراه دارند، به همین دلیل است که بانکداری بر روی حق رای دادن می تواند راه حلی باشد.
یک فرنچایز موفق می تواند برای یک استودیوی فیلم قفل بسیار زیادی را باز کند، که مهم ترین آن یک جریان درآمد ثابت برای سال هاست، بسته به اینکه کارها چقدر خوب مدیریت می شوند. فرنچایزهای MCU و Fast & Furious نمونه های خوبی از این موضوع هستند. این فرنچایزها اساساً در این مرحله پول چاپ میکنند، که خبر خوبی برای دیزنی و یونیورسال است، که با هر ورودی جدید به گسترش این امتیازات ادامه میدهند.
حتی زمانی که همه چیز در حیطه هواداران بحث برانگیز است، اکثر فرنچایزها هنوز مقدار زیادی پول نقد را پایین می آورند.به عنوان مثال، جنگ ستارگان، نمونه کاملی از این موضوع است. علیرغم اختلاف میان طرفداران سه گانه مدرن، هر فیلم، به جز فیلم انفرادی، توانست بیش از 1 میلیارد دلار در باکس آفیس به دست آورد. جدای از نقدها، هیچ استودیویی قرار نیست از فیلمی که به این اندازه درآمد دارد شکایت کند.
همانقدر که بلاک باسترهای با بودجه کلان برای استودیوها عالی هستند، هرازگاهی پروژه هایی با بودجه کمتر می توانند بر صنعت تأثیر بگذارند و بازده خوبی داشته باشند.
برخی از فیلمهای کوچکتر پخش میشوند
دیدن فیلم هایی که هزینه ساخت آنها کمتر از یک میلیون دلار است بسیار غیرمعمول است، و به ندرت پیش می آید که آنها کارهای مهمی را در گیشه یا برای حرفه یک کارگردان انجام دهند. با این حال، گاهی اوقات غیرمنتظره ممکن است اتفاق بیفتد، و یک پروژه کوچک می تواند ارقام بزرگی را رقم بزند و به روش خود به عظمت دست یابد.
در سال 1979، Mad Max تنها با 300000 دلار ساخته شد، که در مقایسه با هزینه بسیاری از فیلم ها، پنی است. این در حالی که یک فرنچایز کلاسیک را آغاز می کند، بیش از 100 میلیون دلار به دست می آورد.این را با Mad Max: Fury Road مقایسه کنید، که ساخت آن تقریباً 150 میلیون دلار هزینه داشت در حالی که در سراسر جهان 378 میلیون دلار درآمد داشت.
یک مثال عالی دیگر از این، Paranormal Activity است که با قیمت 15000 دلار ساخته شد. نه تنها قیمت بسیار پایین بود، بلکه فیلم در مدت یک هفته فیلمبرداری شد! این عملاً ناشناخته است، و پس از ساخت بیش از 190 میلیون دلار، تبدیل به یک فیلم بسیار سودآور برای استودیو شد.
در طول دهه 90، بسیاری از فیلمها توانستند از بودجههای کمتری برای ساخت استفاده کنند و در عین حال در بین مخاطبان اصلی محبوب شدند. Pulp Fiction و Clerks هر دو در سال 1994 این کار را با موفقیت انجام دادند، و با نزدیک شدن به پایان دهه، یک فیلم ترسناک کوچک از راه رسید و به کلاسیک دهه تبدیل شد و در عین حال برای استودیو ثروتمند شد.
«پروژه جادوگر بلر» یک موفقیت بزرگ بود
در سال 1999، پروژه جادوگر بلر با ورود به سینماها به یک پدیده اصلی تبدیل شد. فیلم ترسناک ماوراء الطبیعه یک ورود منحصر به فرد به این ژانر بود و مردم در اولین اکرانش نتوانستند از سر و صدای آن دست بردارند.شفاهی مثبت مثل آتش گسترده شد و در کوتاه ترین زمان، فیلم با بودجه ای که بین 200000 تا 500000 دلار تخمین زده می شد در راه ساختن یک ضرابخانه بود.
طبق گزارش باکس آفیس موجو، پروژه جادوگر بلر توانست نزدیک به ۲۵۰ میلیون دلار در باکس آفیس جهانی فروش داشته باشد. با توجه به بودجه اندک آن، این یک پیروزی بزرگ برای استودیو بود، که احتمالاً وقتی در اوایل به پروژه بی اعتماد بودند، انتظار چنین موفقیتی را نداشتند.
نه تنها این فیلم به تنهایی موفقیت آمیز بود، بلکه متعاقباً فرنچایزی را راه اندازی کرد که شامل فیلم های دنباله دار، بازی های ویدیویی و حتی کتاب های کمیک بود. به همان اندازه که همه اینها عالی بود، هیچ یک از آنها نتوانست به آنچه که فیلم اول به دست آورد کاملاً عمل کند.
پروژه جادوگر بلر نمونه بارز این است که هالیوود همیشه نیازی به خرج کردن صدها میلیون دلار برای موفقیت ندارد.