ساخت یک فیلم موفق یک مهارت واقعی است که تعداد کمی از آن برخوردارند، به همین دلیل است که دیدن یک فیلمساز که میراثی در هالیوود می سازد فوق العاده چشمگیر است. نام هایی مانند دنیس ویلنوو و کلوئه ژائو در حال حاضر موج می زند و خود را برای سال ها موفقیت در آینده آماده می کنند.
استیون اسپیلبرگ اسطوره ای از تجارت است که فیلم های موفق متعددی ساخته است که الهام بخش فیلمسازان جوان بوده است. به نظر می رسد اسپیلبرگ اغلب پروژه مناسبی را انتخاب می کند، اما گاهی اوقات، پروژه هایی که او می خواهد انجام دهد به نتیجه نمی رسند.
بیایید نگاهی به دنباله ای بیندازیم که کارگردان نتوانست آن را زنده کند.
استیون اسپیلبرگ یک نماد است
وقتی به موفقترین کارگردانانی که تا به حال در صنعت فیلم کار کردهاند نگاه میکنیم، کاملاً مشخص میشود که استیون اسپیلبرگ در یک لیگ خاص خودش است. این مرد از دهه 1970 فیلمهای موفقی تولید میکند، و افراد زیادی در آنجا وجود ندارند که بتوانند با رزومهای مانند او مبارزه کنند.
اسپیلبرگ بارها و بارها در هالیوود جلوتر بوده است و با موفق ترین پروژه های خود الهام بخش لشگر فیلمسازان بوده است. به هر حال، ما در مورد کارگردانی صحبت می کنیم که مسئول فیلم هایی مانند آرواره ها، E. T.، فرانچایز ایندیانا جونز، پارک ژوراسیک، فهرست شیندلر، نجات سرباز رایان، مرا بگیر اگر می توانی، و خیلی چیزهای دیگر.
برای استیون اسپیلبرگ یک بازی شگفت انگیز در هالیوود بوده است و این روزها او یکی از مشهورترین کارگردانان تاریخ است. اسپیلبرگ در حالی که به سادگی میتوانست روی موفقیتهایش استراحت کند و از ثمره کارش لذت ببرد، به پروژههای بزرگ با امید ساختن داستانی که میلیونها نفر آن را دوست خواهند داشت، ادامه میدهد.
کارگردان کارهای شگفت انگیزی انجام داده است، اما پروژه های جالبی وجود دارد که او هرگز فرصت اجرای آنها را پیدا نکرد.
او تعدادی پروژه محقق نشده داشته است
ساخت فیلم مناسب یک مهارت قانونی است، اما دوری از فیلم اشتباه به همان اندازه مهم است. در طول سالها، استیون اسپیلبرگ موفقیتهای زیادی داشته است، اما کارگردان از پروژههایی که میتوانستند مسیر حرفهای او را به شدت تغییر دهند، اجتناب کرده است.
هر پروژه ای می تواند از حضور فردی مانند اسپیلبرگ سود ببرد، اما محصول نهایی یکسان نبود. برای مثال شرک را در نظر بگیرید. آن فیلم یک فیلم کلاسیک دوست داشتنی است و قبل از ساخته شدن، استیون اسپیلبرگ قرار بود به پروژه بپردازد. در واقع، او در همان ابتدا بیل موری را برای صداپیشگی شرک به تبلت فرستاد. بگذارید برای یک ثانیه غرق شود.
برخی دیگر از پروژه های قابل توجه دیگری که اسپیلبرگ تقریباً روی آنها کار می کرد عبارتند از: مورد عجیب بنجامین باتن، ملاقات با والدین، خاطرات یک گیشا، و حتی هری پاتر و سنگ جادو.همه فیلمهایی که موفق بودند، و همه آنها با حضور اسپیلبرگ بسیار متفاوت به نظر میرسیدند.
کارگردان همچنین به انجام پروژههای دنبالهای جالب توجه داشته است، از جمله دنبالهای بر یکی از جذابترین و موفقترین فیلمهای دهه ۱۹۸۰.
او می خواست دنباله "Who Framed Roger Rabbit" را انجام دهد
1988 Who Framed Roger Rabbit پس از اکران چیزی جز پیروزی نبود، و تا به امروز یکی از باورنکردنی ترین شاهکارهای تاریخ سینما باقی مانده است. این فیلم برنده اسکار میراث فوق العاده ای در هالیوود دارد و در مقطعی استیون اسپیلبرگ علاقه مند به ساخت دنباله ای برای فیلم محبوب بود.
داستان، که احتمالاً با عنوان چه کسی راجر خرگوش را کشف کرد، روی راجر و چگونگی ملاقات او با جسیکا متمرکز بود. راجر همچنین قرار بود برای مبارزه با نازیها که جسیکا را ربوده و او را مجبور به کمک در تبلیغات نازیها کرده بودند، با ارتش همکاری کند.
با این حال، پس از کار بر روی فهرست شیندلر، کارگردان «هیچ یک از آن را نداشت.هر دو Toon Platoon و Who Discovered Roger Rabbit توطئه های نازی ها را به نمایش گذاشتند و اسپیلبرگ متعهد شد که نازی ها را در هیچ یک از سرگرمی های بیهوده تر خود به عنوان شرور ظاهر نکند.
اسپیلبرگ همچنین در پشت صحنه با دیزنی مشکلاتی داشت که باعث شد این پروژه هرگز زنده نشود. تا به امروز، هنوز جاذبههایی در پارکهای دیزنی وجود دارد که خود راجر رابیت در آن حضور دارد، اما ادامه فیلم کلاسیک هرگز محقق نشد.
در سال 2016، رابرت زمکیس، کارگردان فیلم اصلی، درباره دنباله آن صحبت کرد و گفت که "فرهنگ کنونی شرکت دیزنی هیچ علاقه ای به راجر ندارد و آنها مطمئناً جسیکا را اصلا دوست ندارند."
چه کسی راجر رابیت را کشف کرد می توانست پروژه جالب اسپیلبرگ باشد، اما مطمئناً به نظر می رسد که در این مرحله هرگز اتفاق نخواهد افتاد.