استنلی کوبریک مرد بسیار خاصی بود. و همچنین یک چیز عجیب و غریب. او جذابیت های منحصر به فرد خود را داشت، که در نهایت باعث شد حقوق Singin' In The Rain را خریداری کند. او همچنین به عنوان کارگردانی بسیار چالش برانگیز برای کار با او شناخته می شد. با این حال او یک نابغه سینما بود. شکی نیست که فیلم های او تا دهه های آینده همچنان به عنوان شاهکار دیده می شوند. اما زمانی که Eyes Wide Shut (آخرین فیلم او) اکران شد، افت کرد. حتی با وجود اینکه تام کروز را به عنوان ستاره خود داشت، فیلم موفقی نبود و بنابراین به عنوان یکی از سودآورترین فیلم های تام دیده نمی شد.
یکی از برجستهترین منتقدان فیلم Eyes Wide Shut این است که چقدر حسی بود. البته فیلم بیشتر در مورد سکس بود، بنابراین جای تعجب نیست که صحنه های جنسی زیادی در آن وجود داشته باشد.با این حال، فیلم سال 1999 همچنین حاوی یک صحنه جنجالی معروف با چندین زن برهنه بود که در مراسمی با دسته ای از مردان ثروتمند نقابدار شرکت می کردند. این حقیقت پشت آن صحنه است…
منشا واقعی آن صحنه
Eyes Wide Shut تقریباً بر اساس Traumnovelle ("داستان رویا") آرتور شنیتسلر در سال 1926 ساخته شده است، طبق مصاحبه ای توسط Vulture. این به دنبال تعقیبهای شبانه دکتر بیل هارفورد تام کروز بود. در مشهورترین صحنه، هارفورد به عمارتی ختم میشود که در آنجا دهها نخبه نقابدار را میبیند که در مراسمهای جنسی آیینی و مذهبی با زنان نقابدار و برهنه شرکت میکنند. با پیشرفت صحنه، لحظات نفسانی بیشتری آشکار می شود، زیرا آنها واقعاً مخاطب را به لبه سوق می دهند. اما این صحنه بیشتر درباره جامعه مخفی لذتپرستان بسیار ثروتمندی بود که در زیر سایهها، اعمال وحشتناک خشونت و دستکاری جنسی را سازماندهی میکنند.و ظاهراً برخی از تأثیرات زندگی واقعی برای این ضربان داستان وجود داشته است.
دستیار استنلی کوبریک، آنتونی فروین، به Vulture گفت: "من دوستی داشتم که در جنوب فرانسه زندگی می کرد، جی. لگمن." او در زمان شنیتسلر اطلاعات زیادی درباره جوامع مخفی و آداب و رسوم جنسی در وین به ما داد. ما تصاویر بسیاری، معاصر و حتی بسیار قدیمیتر، از برخی مراسم داشتیم. لگمن همچنین فلیسین راپس، هنرمند بسیار مشهوری را که در انواع شهوانیهای عجیب و غریب تخصص داشت، توصیه کرد.»
فیلمبرداری صحنه یک تکامل بود
اجرای صحنه بسیار پیچیده تر از مرحله تحقیق بود. اولاً، این به این دلیل است که استنلی و تیمش باید مطمئن می شدند که از خطوط زیادی عبور نمی کنند. به هر حال، قرار بود این یک فیلم بلند با حضور دو تن از بزرگترین ستارههای جهان (تام و نیکول کیدمن) باشد و امیدوارم تودهها آن را ببینند.
لئون ویتالی، دستیار دیگر استنلی، توضیح داد: "ما به دنبال موانعی بودیم که نمی توانستیم از آنها عبور کنیم." "من چند فیلم پورن با هسته نرم و خاطرات کفش قرمز را تماشا کردم، فقط برای اینکه ببینم ایده کلی محدودیت ها چیست. و البته باید افرادی را پیدا می کردم که مایل بودند بخشی از آن باشند. از هر آژانس مدلینگ، هر آکادمی رقص رفتم. یکی از مشکلات این بود که آنها باید کاملاً طبیعی باشند. بدون بوتاکس، بدون تقویت سینه، چیزی شبیه به این. من این را برای همه کسانی که آمدند و نمایندگان آنها کاملاً روشن کردم. اما وجود داشت. چند بار که ما [موافق به استفاده از] کسی و عواملش شدیم آنها را مجبور کردیم بیرون بروند و سینههای خود را تقویت کنند. من همچنین با یولانده اسنایت، طراح رقص با گروه رقص خودش تماس گرفتم. ماهها، ما با آنها تماس میگرفتم. یک یا دو بار در هفته و من یک دوربین فیلمبرداری می گرفتم و چیزهای زیادی را بداهه می گفتیم."
ایده این صحنه این بود که در مقابل اعمال جنسی تمام عیار، نقاشی های وابسته به عشق شهوانی را نمایش دهد. قرار بود حسی از رمز و راز القا کند.
جولین دیویس، بازیگر نقش مندی، به یاد میآورد: " استنلی گفت: "این هیچکدام از اینها نخواهد بود" و او یک حرکت ضربهای انجام داد. در عوض، او گفت که این بیشتر یک نوع رقص مدرن با استنباط جنسی خواهد بود.»
با این حال، برای یولانده اسنایت واضح بود که استنلی دقیقاً نمی دانست از صحنه چه می خواهد. این کاملاً غیرعادی بود، زیرا کارگردان به طور بدنام (و دردناک) در مورد تصمیم خود دقیق بود.
"فکر می کنم دید او از صحنه عیاشی در طول مدتی که ما روی آن کار کردیم، بیشتر به یک عیاشی واقعی تبدیل شد." "مشکلی وجود داشت، زیرا برای انجام این کار باید به مدلها پول بیشتری پرداخت میشد، و برخی از آنها نمیخواستند این کار را انجام دهند."
بر اساس مصاحبه با Vulture، یکی از دستیاران استنلی حتی شروع به نشان دادن تصاویری از کاما سوترا به مدل ها کرد. این چیزی بود که مدل ها دقیقاً به آن توجه نداشتند. خوشبختانه، یولانده برای کمک در آنجا بود.
"من احساس می کردم بیشتر یک دستیار هنری برای استنلی هستم تا دید واضح تری از آن صحنه ایجاد کنم." یولانده گفت. "بعد از چند هفته، او شروع کرد به صحبت کردن با من در مورد مراسم، توپ نقاب دار، و آیین درآوردن لباس. ما با تشکل های آیینی مختلف بازی می کردیم. خطوط، جاده ها، پیاده روی، صفوف به سمت آستانه یا محراب. یک نقطه مشخص، برای استنلی مشخص شد که میخواهد دایره باشد. او میخواست آنها از روی زمین شروع کنند. [بعد از اینکه] تاکید روی آن تغییر کرد، من با او و لئون و طراح تولید بیرون رفتم تا چیزهای متفاوتی را ببینیم. مکانهایی که یکی از آنها مکان بزرگی بود که در نهایت از آن استفاده کردیم."
با ذهنی باز تا حدودی غافلگیرکننده، استنلی به یولدان و دیگران اجازه داد تا به او کمک کنند تا صحنهی بحثانگیزش را شکل دهد. حداقل یکی از خاطره انگیزترین کارگردان فقید بود.