هنگامی که The Vampire Diaries در سال 2009 به نمایش درآمد، النا گیلبرت به عنوان ستاره اصلی آن بود. ایده اصلی او به عنوان یک زن بی گناه بود که با دو برادر خون آشام که برای محبت های او رقابت می کردند، به دنیایی فراطبیعی کشیده شد. نینا دوبرو در این نقش سرگرم کننده بود تا النا را به یک شخصیت خوب تبدیل کند و به موفقیت نمایش کمک کند. نوبتهایی مانند برخورد النا با کاترین، خونآشآشآشآشآشآشآشگر شیطانیاش بود و بعداً خودش یک خونآشام شد.
با این حال باید اذعان کرد که بسیاری از مواقع وجود داشت که النا قهرمان نبود. النا حتی زمانی که انسان بود، میتوانست چیزهای بدی از خودخواهیاش گرفته تا رفتار خشن با دوستانش نشان دهد.النا لحظات بسیار خوبی داشت، با این حال چندین بار به وضوح در رفتار خود اشتباه می کرد. در اینجا 15 لحظه تلویزیونی وجود دارد که در آن الینا واقعاً بهترین فرد نبود و به طرز وحشتناکی برای اجرای خوب برنامه در نظر گرفته شد.
15 وقتی او با یک تشویق کننده بی گناه جشن گرفت
وقتی النا تبدیل به یک خون آشام عاری از انسانیت می شود، فقط برای نشان دادن کارولین به تیم تشویق کننده می پیوندد. النا مطابق با هر کلیشه ای ممکن "دختر پست" عمل می کند.
بدترین حالت زمانی است که او با یک تشویق کننده رقیب برخورد می کند، و صحنه بعدی این است که زن روسری به گردنش انداخته است تا آثار گزش را بپوشاند. النا هرگز برای تبدیل یک تشویق کننده تصادفی به یک غذا عذرخواهی نمی کند.
14 تلاش برای رفع فراموشی استفان فقط با خاطرات او
النا عادت بدی دارد که فکر می کند همه چیز در Mystic Falls حول او می چرخد. وقتی استفان در فصل 5 دچار فراموشی میشود، النا سعی میکند با صحبت در مورد تمام لحظات خوبی که داشتهاند و استفاده از آن برای دویدن به خاطراتش کمک کند.
به خاطر داشته باشید، استفان یک قرن قبل از تولد النا زنده بود، اما او هر چیز دیگری را در گذشته خود نادیده می گیرد و فقط از او برای بازگرداندن حافظه اش استفاده می کند.
13 به نظر می رسد او فقط برای جادو به بانی نیاز دارد
النا ادعا می کند که بانی بهترین دوست اوست و او همیشه در کنارش است. با این حال، وقتی کسی به سریال نگاه میکند، آشکار میشود که النا تنها زمانی که جادویی در میان باشد واقعاً به بانی نیاز دارد. او اغلب بانی را به محدودیتهایش میرساند، حتی اگر زندگی او را به خطر بیندازد.
خیلی اوقات، النا نادیده می گیرد که بانی از جادوی خود رنج می برد، اما الینا فقط به او می گوید که آن را بمکد و به راه خود ادامه دهد. این "دوستی" بسیار یک طرفه است.
12 تصمیم به فراموش کردن همه چیز درباره دیمون به جای رسیدگی به ضرر او
وقتی دیمون خود را در فینال فصل 5 قربانی می کند، النا دلش شکسته است. او باعث می شود آلریک او را مجبور کند که عشقش به دیمون را فراموش کند و او را فقط به عنوان یک خون آشام تصادفی به یاد آورد.
آلاریک نقل می کند که چگونه النا تنها کاری که انجام می دهد به جای در آغوش کشیدن از درد خود فرار می کند. وقتی دیمون برگشت، مجبور شد بجنگد تا النا او را به یاد بیاورد، زیرا انتخاب این که عشقشان را فراموش کند، یک حرکت اشتباه بود.
11 خفه کردن عجیب او/بی توجهی به مشکلات جرمی
وقتی سریال شروع شد، النا از برادر کوچکترش جرمی مراقبت می کرد. این ممکن است گاهی کنترلکننده باشد و النا برای حفظ امنیت برادرش افراط میکند.
اما این بهتر از زمانی بود که النا شروع به نادیده گرفتن مسائل جرمی کرد، به خصوص زمانی که او از مرگ باز می گردد. این پسر درهم و برهم است، با این حال النا آنقدر مشغول درام شخصی خود است که نمی تواند یک خواهر حامی باشد.
10 دستکاری جرمی برای بیرون آوردن کل
هنگامی که یک اورجینال می میرد، هر خون آشامی که تا به حال او را خوانده است نیز می رود. النا این را وقتی میداند که در فصل 4 کول را راهاندازی میکند. درست است، این مرد یک هیولا است، اما الینا باید بداند که کشتن او چه هزینههای هنگفتی دارد.
بدتر این است که النا حتی خودش این کار را نمی کند. در عوض، او به جرمی اجازه میدهد تا کول را بکشد، علیرغم خطر برای برادرش. این ویترینی است برای اینکه النا چگونه می تواند در بازی هایش خودخواه باشد.
9 نیمی از مرگ های سریال به خاطر اوست
شاید کمی ناعادلانه باشد، اما نمی توان نادیده گرفت که چگونه بسیاری از اتفاقات بدی که در سریال رخ می دهد به نوعی به خاطر النا است. بانی مادر و مادربزرگش را تا حدودی به خاطر النا از دست داد.
سپس عمه جنای بیچاره است که ابتدا تبدیل به خون آشام شد و سپس توسط کلاوس قربانی شد. این فقط خراش دادن سطح است زیرا حقیقت این است که تقریباً نیمی از تعداد بدن نمایش به نوعی به النا مرتبط است.
8 حسادت شگفت انگیز او همیشه سر خود را بالا می برد
حتی قبل از اینکه با سالواتورها درگیر شود، الینا تمایل داشت به دیگران حسادت کند. به نظر می رسید که او از کارولین آزرده خاطر شده بود که با مت ادامه می داد و زمانی که یکی از سالواتوره مورد توجه زنی دیگر قرار گرفت، حسادت الینا آشکار شد.
وقتی که یک خون آشام شد بدتر شد، زیرا النا وقتی به نظر می رسید که سالواتور به دنبال شخص دیگری می رود عصبانی می شود. وقتی النا حسادت می کرد هیچ وقت زیبا نبود.
7 هرگز متوجه نشدم بانی مرده است
وقتی بانی خودش را فدا کرد تا جرمی را به زندگی بازگرداند، جرمی باعث شد همه فکر کنند او در اروپاست. به نوعی، النا فقط می پذیرد که بانی فقط پیامک ارسال کند تا اینکه در خانه باشد.
این واقعیت که بانی به مراسم تشییع جنازه پدرش نیامد، باید یک علامت هشدار بزرگ بود. با این حال "بهترین دوست" او هرگز مشکوک نشد که چیزی اشتباه است که به طرز شگفت انگیزی خود را جذب می کند.
6 ساختن شکست کارولین همه چیز درباره خودش
در فصل ششم، کارولین به دلیل مرگ مادرش، انسانیت او را خاموش می کند. او دست به اقدامات بدی می زند و دوستانش سعی می کنند به او کمک کنند. النا چند فصل قبل با استفاده از تجربه خودش بدون انسانیت، کارولین را تحت فشار قرار می دهد.
این یک مثال عالی از این است که چگونه النا تمایل دارد خود را در میان همه چیز و همه چیز قرار دهد.
5 درمان کاترین
در طول فصل 4، باند در جستجوی یک درمان احتمالی برای خون آشام است. النا آن را دریافت می کند و به نظر می رسد که از آن استفاده خواهد کرد. در عوض، النا در دعوا با کاترین، قاتل، درمان را به او میدهد.
مطمئناً، برای کسی که دوست داشت خونآشام باشد اکنون انسان است، کمی عدالت شاعرانه است. با این حال، این یک حرکت سطحی توسط الینا بود که درمان برخی انتقامهای کوچک را هدر داد.
4 نادیده گرفتن رفتار وحشتناک دیمون با کارولین در فصل اول
در فصل 1، دیمون به طرز وحشتناکی از کارولین استفاده می کند. او را وادار می کند که نه تنها معشوق او باشد، بلکه هر وقت می خواهد از او تغذیه کند. اولین کاری که کارولین وقتی خونآشام میشود انجام میدهد این است که دیمون را برای بازپرداخت قابل توجیه شکست دهد.
النا هرگز از این که دوست پسرش از بهترین دوستش به این شکل استفاده کرده ناراحت نیست. حتی کارولین به خاطر آن دیمون را سریع بخشید، اما النا باید از او به خاطر رفتار بد با کارولین محتاط می شد.
3 کشتن یک پیشخدمت بی گناه فقط برای ارسال پیام
در فصل 4، الینا از انسانیت خود دست کشیده و سعی می کند زندگی جدیدی داشته باشد. سالواتورها او را به یک غذاخوری کوچک تعقیب می کنند تا سعی کنند او را به حالت عادی برگردانند.
النا با فشردن گردن پیشخدمت بی گناهی که به آنها خدمت می کند پیامی می فرستد و به آن دو هشدار می دهد که عقب نشینی کنند. اینکه بعداً هرگز به این حرکت تاریک صدا نزده است، اوضاع را بدتر میکند.
2 هرگز برای اقدامات غیرانسانی خود عذرخواهی نکرد
در TVD، خونآشامها میتوانند انسانیت خود را «خاموش کنند»، بنابراین درد اعمالشان را احساس نمیکنند. النا این کار را در فصل 4 انجام داد که منجر به چیزهای بدی شد. در نهایت، باند او را مجبور کرد که سوئیچ را برگرداند.
آیا الینا حتی سعی کرد برای کاری که بدون انسانیت انجام داده بود عذرخواهی کند؟ نه. در واقع، او آشکارا گفت که نمی تواند زیرا "خیلی سخت است." این یک پلیس برای رفتار او به نظر می رسد.
1 جرمی متقاعد کننده برای فراموش کردن احساساتش به خاطر عشق از دست رفته اش
Elena می تواند به معنای خوب باشد، اما تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیزی برای مردم "بهترین" است، کمی زیاده روی می کند. وقتی جرمی به خاطر از دست دادن ویکی محبوبش ویران شد، الینا از دیمون خواست جرمی را مجبور کند که خون آشام ها را فراموش کند، که قابل درک است.
چیزی که نبود این بود که النا اضافه کرد که دیمون باید احساسات جرمی را نسبت به ویکی از بین ببرد. این یک قدم خیلی دور بود زیرا به خاطره ویکی آسیب زد و بسیار کنترل کننده بود.