هیلی بیبر جزئیات جدیدی در مورد دلیل تجربه یک سکته کوچک در اوایل سال جاری ارائه کرده است به این امید که دیگران را در مورد خطر آموزش دهد.
این مدل ویدیویی را در کانال یوتیوب خود منتشر کرد که در آن 1.59 میلیون مشترک دارد. اما در کمتر از 24 ساعت، ویدیوی 12 دقیقهای با عنوان «داستان من» بیش از 2 میلیون بازدید جمع کرد.
هیلی ویدیو را با توضیح اینکه هنگام صرف صبحانه با همسرش جاستین بیبر شروع به احساس عجیبی کرده است. او گفت که آنها در حال گفتگو بودند که "من این احساس واقعا عجیب و غریب را احساس کردم که از بازوی من از شانه ام تا نوک انگشتانم پایین آمد."
هیلی ناگهان قادر به صحبت کردن نبود.او افزود که سمت راست صورتش شروع به افتادن کرد. او ادامه داد: "بلافاصله فکر کردم که دارم سکته می کنم، مانند یک سکته کامل". پس از شماره گیری 911، هیلی به سرعت به بیمارستان منتقل شد و در آنجا به او اطلاع دادند که یک حمله ایسکمیک گذرا (TIA) دارد، که به گفته او "مانند سکته مغزی کوچک است."
طبق گفته کلینیک مایو، یک حمله ایسکمیک گذرا علائم مشابه سکته مغزی دارد، اما اغلب فقط برای چند دقیقه بدون آسیب ماندگار رخ می دهد. اغلب به دلیل تداخل لختهها با خونرسانی مغز ایجاد میشود.
سه دلیل وجود داشت که هیلی یک سکته کوچک داشت
پس از آزمایشهای بیشتر، تیم پزشکی هیلی متوجه شد که او دارای سوراخ بیضی (PFO) است که سوراخی بین اتاقک راست و چپ قلب است. فرض بر این است که این سوراخ به لخته خون اجازه می دهد تا خارج شود و به مغز او راه یابد.
در این ویدئو، هیلی می گوید که پزشکانش لخته شدن خون را به سه چیز نسبت می دهند: اخیراً مبتلا به کووید-19، پروازهای بین المللی مکرر و طولانی، و شروع کنترل بارداری بدون تأیید پزشک.
نادر است اما کنترل بارداری با احتمال بیشتری برای تشکیل لخته خون مرتبط است. برخی تحقیقات نشان داده اند که این خطر در کنترل بارداری حاوی دزوژسترل و دروسپیرنون، هر دو هورمون پروژسترون، بیشتر است.
به طور مشابه، پرواز احتمال لخته شدن خون را افزایش می دهد، زیرا شما اغلب در یک فضای تنگ برای اکثر سفرهای هوایی نشسته اید.
هیلی توصیه شد برای بستن سوراخ قلبش عمل کند که از آن زمان با موفقیت انجام شد. این مدل ویدئوی خود را با ابراز قدردانی به پایان رساند که تیم پزشکی او دلیلی برای سکته پیدا کردند.
بزرگترین چیزی که احساس می کنم این است که واقعاً احساس آرامش می کنم از اینکه توانستیم همه چیز را بفهمیم، از اینکه توانستیم آن را ببندیم، از اینکه می توانم از این وضعیت واقعاً ترسناک و فقط حرکت کنم. او گفت، زندگی من را زندگی کن.