هنگامی که بازی تاج و تخت در 17 آوریل 2011 از شبکه HBO پخش شد، 2.22 میلیون بیننده آن را تماشا کردند. با پیشرفت فصل، تعداد بینندگان نیز افزایش یافت و در پایان فصل هفتم، هر قسمت به طور متوسط بیش از 10 میلیون بیننده داشت. تماشاگران در هر فصل تقریباً دو برابر میشدند، چیزی که بسیار نادر است، مخصوصاً وقتی صحبت از تلویزیون کابلی میشود.
اگرچه سریال زندگی چندین شخصیت مختلف را دنبال می کند، سریال حول خانواده استارک متمرکز است. لرد ادارد "ند" استارک، که رئیس خانه استارک است، قبل از اعدام وحشیانه توسط پادشاه، با زنی ازدواج کرد که در واقع با برادرش، براندون استارک، نامزد شده بود.آن زن کاتلین تالی، دختر هاستر تالی و خواهر و برادر ادمور و لیزا تالی بود.
این زوج خوشبخت شش فرزند بزرگ کردند: راب استارک، آریا استارک، سانسا استارک، بران استارک، ریکون استارک و جان اسنو. جان اسنو برای اکثر سریالها یک حرامزاده در نظر گرفته میشد تا اینکه جزئیات اخیر راز والدین واقعی او را فاش کرد.
بهعنوان مهمترین خانواده در این مجموعه، استارکها چندین بار شانس انجام کارها را به درستی یا اشتباه داشتهاند. آنها اشتباهاتی مرتکب شدهاند و گاهی باهوشترین افراد وستروس بودهاند، پس بیایید به بررسی 15 بدترین تصمیم و 10 باهوشترین آنها بپردازیم.
25 اشتباه: اجرای یک خط مستقیم (Rickon)
یکی از احمقانهترین باختها در این سری قبل از نبرد حرامزادهها اتفاق افتاد، زمانی که ارتش رمزی بولتون در معرض توجه ایستاده بود و آماده مبارزه با جان اسنو و ارتشش در فضای باز بود.قبل از شروع نبرد، رمزی زندانی خود، برادر کوچک جان، ریکون استارک را آزاد کرد و به او گفت که نزد جان بدود.
هنگامی که ریکون شروع به دویدن در این میدان باز کرد، در فاصله ای بسیار طولانی، رمزی شروع به تیراندازی به سمت او کرد و چندین بار عمداً از دست داد، فقط برای ترساندن ریکون. با این حال، درست زمانی که ریکون به جان اسنو رسید، تیری در ریکن فرود آمد و فوراً به او پایان داد.
چون او فقط ۱۱ سال داشت، منطقی است که مستقیم به سمت او می دوید، اما به عقب نگاه می کرد، اگر فقط کمی به پهلو می دوید، شاید می توانست از هر نوع تیری به سمت عقب اجتناب کند.
24 اشتباه: فرستادن تئون گریجوی به پایک (راب)
تئون گریجوی زمانی که پدرش در شورش علیه تخت آهنین شکست خورد، پسری بود. این شکست منجر به این شد که لرد استارک، تئون را به عنوان یک بخش به خانه استارک برد، جایی که او تا پایان عمر در آنجا باقی ماند و اساساً عضوی از خانواده شد و برادری برای راب استارک شد.
هنگامی که تئون وارد می شود، او سعی می کند از پدرش در مورد شراکت با راب استارک برای مبارزه برای استقلال متقابل آنها التماس کند. با این حال، تئون تصمیم می گیرد که عشق پدرش را با مبارزه برای او به دست آورد. این در نهایت منجر به سقوط وینترفل و ظهور مجلس بولتون خواهد شد.
23 اشتباه: نپذیرفتن جان اسنو به عنوان یک استارک (کتلین)
لیدی کتلین استارک همیشه شوهرش ند استارک را دوست داشت، حتی زمانی که او از جنگ با نوزادی که ادعا می کرد پسرش است و با یک زن تصادفی به دنیا آمده بود به خانه بازگشت. این تنها باری بود که ند استارک بزرگوار محترم نبود، بنابراین هر بار که کاتلین به جان اسنو نگاه می کرد، یادآور خیانت ند بود.
این منجر به کینه، نفرت، و هرگز به او عشقی که او به همه فرزندانش می داد، نمی شد. او حتی اعتراف کرد که زمانی که او فقط یک نوزاد بود، آرزو داشت که او بگذرد. او او را "بچه بی مادر" خطاب می کرد و نیروی محرکه ای برای خروج او از وینترفل برای پیوستن به نگهبانان شب بود.اگر می توانست با او به عنوان یکی از خودش رفتار کند، چه کسی می داند که اکنون خانواده اصلی استارک چگونه به نظر می رسید.
22 اشتباه: دستگیری تیریون لنیستر (کتلین)
تا به حال، همه طرفداران بازی تاج و تخت می توانند به اتفاقات مختلفی که رخ داده است نگاه کنند که نتیجه مستقیم اطلاعاتی بود که به شخصی از Petyr "Littlefinger" Baelish داده شده بود. او از اطلاعات به نفع خود استفاده کرد و در دستکاری آن به نفع خود بسیار خوب بود.
لیتلفینگر کسی بود که این ایده را در ذهن ایجاد کرد که تیریون لنیستر کسی بود که سعی کرد به بران استارک پایان دهد زیرا خنجر تیریون بود که در این تلاش استفاده شد. در این مرحله، کاتلین می خواست قاتل بران را پیدا کند و تصمیم گرفت حرف او را قبول کند.
اما تیریون وقتی به کاتلین گفت: "چه نوع نادانی یک قاتل را با تیغ خودش مسلح می کند؟"
21 اشتباه: هدر دادن سه آرزویش (آریا)
هنگامی که او به سمت اتاق اعدام می رود، ند آریا را در میان جمعیت می بیند و سپس یورن را می بیند، که سپس یک چیز به او می گوید: "Baelor". همین کافی بود تا یورن بفهمد ند میخواهد آریا را نجات دهد. پس از بردن او به محل امن، در نهایت با گفتن نام مردی که برادرش را قبل از خواب کشته است، به او میگوید که چگونه شب میخوابد. این به آریا این ایده را داد که فهرستی از نامهایی تهیه کند که قرار است به آنها پایان دهد.
فهرست انتقام او قبلاً بخشی از مراسم شبانه او بود، زمانی که به او هدیه سه مرگ به عنوان بازپرداخت برای نجات جان جاکن داده شد. او از این سه آرزو برای افرادی استفاده می کند که ممکن است امروز جان او را نجات دهند، اما هیچ کمکی به بقیه اعضای خانواده اش نکرد.
تصور کنید اگر او از آنها برای جافری، سرسی و کوه استفاده کرد.
20 هوشمند: عقب نشینی از فرود پادشاه (آریا)
در طول نبرد کینگز لندینگ، آخرین سکانس نبرد اصلی نمایش، آریا و سگ شکاری از قبل در Red Keep بودند و به ملکه سرسی، کیبورن و کوهستان نزدیک می شدند. اما از آنجایی که آنها چند ثانیه از رو در رو شدن با آنها فاصله دارند، سگ شکاری او را متوقف می کند و از او می خواهد که به خانه برگردد.
او به او می گوید که مجبور نیست امروز زمین بخورد، اما اگر ادامه دهد، پایان تنها چیزی است که برای او باقی مانده است. این راهی بود که سگ تازی او را نجات داد، برخلاف سانسا. عقب نشینی او به او فرصتی داد تا زندگی کند تا یک روز دیگر مبارزه کند.
19 اشتباه: رفتن به کینگز لندینگ (کتلین)
آنها می گویند که هر وقت استارک وینترفل را ترک می کند، در نهایت هرگز به خانه باز نمی گردد. پدر ند، ریکارد، و برادر، براندون، هر دو به دستور پادشاه دیوانه در کینگز لندینگ جان باختند، در حالی که او سالها بعد به دلیل رفتن به همان مکان اعدام شد.
بنابراین وقتی لیدی کتلین به سرزمین پادشاهی می رود، به جای اینکه در خانه بماند و در غیاب ند بر وینترفل حکومت کند، هیچ چیز خوبی نمی تواند حاصل شود. هدف او این بود که مخفیانه وارد شهر شود تا به ند در مورد سوء ظن او در مورد اینکه چگونه مرگ برادرشوهرش توسط سمی از لنیسترها ایجاد شده بود، هشدار دهد. اما تنها کاری که انجام داد باعث هرج و مرج بیشتر شد و منجر به مرگ کاتلین شد.
18 اشتباه: قتل عام فری پای (آریا)
یکی از جالب ترین لحظات بازی تاج و تخت در فصل پایانی فصل ششم اتفاق افتاد، زمانی که آریا بالاخره توانست از یکی از چهره های متعددش که از خانه سیاه و سفید دزدیده بود استفاده کند.
او خود را به شکل یک دختر خدمتکار درآورد و توانست لوتار فری، والدر ریورز، و والدر فری را به همراه بقیه مردان خانواده فری به قتل برساند. اما آریا به همان اندازه که تماشای آن شیرین بود، یک سنت مقدس در وستروس به نام مهمان را شکست.
حق مهمان از هر کسی که به خانه کسی دعوت می شود و از او غذا و نوشیدنی سرو می کند محافظت می کند. اگر شکسته شود، خدایان آن را بر عهده مسئولین خواهند گذاشت. عروسی سرخ یک نمونه است و در نهایت منجر به مرگ همه فری ها شد.
آریا وقتی آنها را به قتل رساند آن را شکست و خدایان یک روز تعادل را برمی گردانند.
17 هوشمند: اعدام لرد بیلیش (سانسا)
خیلی دیر شده بود اما وقتی سانسا بالاخره تصمیم گرفت پتیر "لیتلفینگر" بیلیش را اعدام کند، تماشای سقوط او در نهایت بسیار عالی بود. از این گذشته، لیتل فینگر اساساً مغز متفکر پشت همه چیزهایی است که از فصل اول به دلیل دستکاری و دستکاری دائمی اطرافیانش به اشتباه رخ داده است.
نه تنها او را از دخالت در برنامه های آینده باز داشت، بلکه سانسا را به بانوی واقعی وینترفل در ذهن مردم تبدیل کرد، نه فقط خودش. این آخرین نقطه عطف شخصیت او بود که او را به عنوان یک رهبر تثبیت کرد.
16 اشتباه: ادامه اعتماد به والدر فری (کتلین)
بعد از اینکه خبر رسید راب استارک دیگر به قراردادی که با والدر فری برای ازدواج با یکی از دخترانش در ازای عبور از دوقلوها بسته بود، احترام نمی گذارد، کاتلین مطمئن شد که این موضوع را به راب یادآوری می کند. او میخواست راب بفهمد که روزی والدر میخواهد عوارض پرداخت شود.
اما وقتی والدر فری رسما حق مهمان را به آنها داد، که اساساً آنها را از قتل عام در زیر سقف شخصی که میزبان آنها بود محافظت می کند، همه چیز فراموش شد و او مراقب مردی بود که هرگز قابل اعتماد نبود..
15 هوشمند: پیوستن به نیروها با سگ شکاری (آریا)
هوند پس از شکست بریک دونداریون در ازای آزادی، تمام طلاهای خود را از اخوان بدون بنر از دست داد، اما آنها همچنان پول او را نگه داشتند.بنابراین او باید به برنامه دیگری فکر می کرد و می دانست که آریا استارک کیست و او اکنون با آنها سفر می کند. او سرانجام توانست او را به سفری با خود ببرد تا راب استارک را پیدا کند و جایزه اش را بگیرد.
در طول راه، آریا شروع به تغییر احساسش نسبت به او می کند. در ابتدا، او می خواست او را پایین بیاورد، و او را در لیست خود داشت، اما به تدریج شروع به یادگیری چگونگی تبدیل شدن به آریایی کرد که امروز می شناسیم. بیشتر تمرینات او در براووس اتفاق افتاد اما زمانی شروع شد که او با The Hound سفر کرد.
14 اشتباه: اعدام ریکارد کارستارک (راب)
به دنبال سر بریدن ند استارک، شهرت زمانی پرافتخار خانواده استارک لکه دار شد زیرا او اعتراف کرد که سعی در توطئه علیه تاج و مرتکب خیانت داشته است. راب در نهایت وعدهاش به والدر فری را زیر پا گذاشت و منجر به عذاب او شد و حتی کاتلین وقتی جیمی لنیستر را آزاد کرد مرتکب خیانت شد.
چگونه راب برای اعدام ریکارد کارستارک پس از اعدام دو پسر بی گناه لنیستر که زندانی استارک بودند، توجیه شد؟ ریکارد می خواست انتقام بگیرد و به همان اندازه که آنها به او صدمه زدند به آنها صدمه بزند.
هیچ کس اعمال ریکارد را توجیه نمی کند، اما اعدام راب یک اثر مارپیچ رو به پایین را آغاز کرد که منجر به عروسی سرخ شد. نه تنها مردان خودش شروع به مخالفت با او کردند، بلکه ارتش کارستارک را نیز از دست داد.
13 هوشمند: پیشی گرفتن از جافری در بلک واتر (سانسا)
ظریف بود و بسیاری از طرفداران آن را فراموش کردهاند، اما زمانی که شاه جافری برای جنگیدن در نبرد بلک واتر آماده میشد، با افتخار صحبت میکرد که چگونه میخواهد از شمشیر جدیدش برای بیرون کردن استنیس باراتیون استفاده کند. و حتی نام آن را قلب گردان گذاشتند.
وقتی این را به سانسا گفت، او به سادگی در پاسخ گفت: "آیا خودت او را می کشی؟" این باعث شد که جافری احساس خطر کند و به سرعت با این جمله برگردد: "اگر استنیس آنقدر احمق است که به من نزدیک شود."
خط بعدی چیزی است که این صحنه را بسیار مهم می کند. سپس سانسا از جافری سوالی می پرسد که او مجبور می شود به آن بله بگوید. او از او می پرسد که آیا بیرون با پیشتاز می جنگد؟ این کار او را خاموش کرد و در حالی که داشت از آن صحبت می کرد، بهترین پاسخ را در مقابل همه به سوال خود داد و گفت: "البته که شما پیشتاز خواهید بود. برادرم راب همیشه به جایی می رود که جنگیدن غلیظ ترین است."
12 اشتباه: آزاد کردن جیمی لنیستر (کتلین)
خانواده استارک بیش از هر چیز به حفظ افتخار شهرت دارند. اما پس از مرگ ند استارک، این بیشتر به یک دستورالعمل تبدیل شد تا یک قانون. برای یکی، ارتکاب خیانت مجازات مرگ است، بدون توجه به شخص، از جمله استارک. با این حال لیدی کتلین همچنان جیمی لنیستر را برخلاف دستور پسرش از سلول زندانش آزاد می کند. هر کس دیگری در همانجا اعدام می شد (به ریکارد کارستارک مراجعه کنید).
قصد او این بود که بتواند او را در ازای دخترانش، سانسا و آریا، رها کند، تصمیمی نجیبانه که باید گرفته شود، اما او نمیدانست که آریا دیگر در کینگز لندینگ نیست. اما بزرگترین مشکلی که او با انجام این کار داشت، فرستادن برین تارت برای تحویل بسته بود و محافظش را که میتوانست در مراسم عروسی سرخ در کنارش باشد، کنار بگذارد.
11 هوشمند: هشدار راب درباره ازدواج با تالیسا (کتلین)
تنها کاری که راب استارک باید انجام می داد این بود که صمیمانه عذرخواهی کند، اما در عوض، عذرخواهی او بیشتر یک نیاز سیاسی برای حفظ اتحاد بین دو مجلس احساس می کرد. بنابراین راب سپس به او ادمور تالی را به عنوان شوهر یکی از دخترانش پیشنهاد می کند. اما این چیزی بیش از حل و فصلی نبود که والدر فری به اندازه ترکیب خانهها با استارکها به آن اهمیت نمیداد.
با این حال، راب عاشق شد و تمایلی به تغییر عقیده خود نداشت زیرا او فقط 19 سال داشت و تالیسا زیبا بود.کتلین بارها به راب تاکید کرد که ازدواج با او به جای یکی از فری ها چقدر دردسرساز خواهد بود. او حتی تا آنجا پیش رفت که به او پیشنهاد داد تالیسا را در اتاق خوابش نگه دارد در حالی که هنوز با دختر فری ازدواج می کند. او میدانست که این اشتباه یک روز برمیگردد و آنها را به دست میآورد.
10 اشتباه: لمس ریشه درخت (سبوس)
هنگام یادگیری نحوه تبدیل شدن به کلاغ سه چشم، به بران هشدار داده می شود که هرگز ریشه درخت را لمس نکند، مگر اینکه تحت آموزش و نظارت خود کلاغ سه چشم باشد، زیرا خطرات ناشی از سفر در زمان طولانی مدت زمان. با این حال، از آنجایی که بران کنجکاو بود که بفهمد چه اتفاقی دارد میافتد، بران این درخواست را نادیده گرفت و به هر حال آن را انجام داد.
با لمس کردن ریشه درخت، بران توانست گذشته را ببیند و رویای قرار گرفتن در شمال دیوار را با ارتش وایت واکرها که توسط نایت کینگ هدایت می شوند، ببیند.همانطور که بران آنجا ایستاده است، پادشاه شب به سمت او برمی گردد و بازوی او را می گیرد و او را لمس فیزیکی می کند. این به او اجازه میدهد بران را هر کجا که میرود ردیابی کند و به غاری که پنهان کرده بودند دسترسی پیدا کند.
9 Smart: Battle Of Hardhomme (Jon)
جان اسنو فقط سعی می کرد تا قبل از رسیدن پادشاه شب برای تصاحب وینترفل، به نجات هر چه بیشتر افراد زنده کمک کند. بنابراین او تصمیم گرفت به هاردوم برود تا فعلاً حیوانات وحشی را به قلعه بلک بازگرداند. وقتی او به آنجا رسید، وایت واکرها وارد شدند و نبردی در گرفت.
این مبارزه به دلایل زیادی مهم بود، از جمله نشان دادن به پادشاه شب که جان اسنو راهی برای از بین بردن آنها با استفاده از شیشه اژدها پیدا کرده است. اما همچنین به حیوانات وحشی نشان داد که جان اسنو مایل بود با ماندن و مبارزه با آنها از بین برود و در نهایت حتی یکی از جنگجویان پادشاه شب را شکست داد.
8 اشتباه: انتخاب استنیس باراتیون به عنوان پادشاه (ند)
در حالی که پادشاه رابرت در رختخواب خود دراز می کشد و از حمله گراز در یک سفر شکار می گذرد، ند به سرعت شروع به برنامه ریزی برای تعمیر هفت پادشاهی قبل از تسلط لنیستر و خراب کردن همه چیز می کند. اما او در طول آن یک روز چندین اشتباه مرتکب شد که با هشدار به ملکه سرسی شروع شد که او حقیقت را در مورد فرزندانش می داند و باید فوراً پایتخت را ترک کند.
سپس توسط برادر پادشاه، رنلی، به او نزدیک شد و به او فرصت داد تا بخشی از کودتایی باشد که رنلی براتیون را پادشاه بعدی مینامید. با این حال، افتخار ند مانع از انجام چنین انتخابی شد و او نپذیرفت زیرا فکر می کند استنیس وارث برحق تاج و تخت است. وقتی لیتلفینگر برایش پیشنهاد میدهد و ند دوباره از دنبال کردنش امتناع میکند، دوباره این کار را انجام میدهد.
7 هوشمند: دوستی با ملکه مارگری (سانسا)
از اولین لحظه ای که مارگری تایرل را ملاقات می کنیم، همه چیز او را می دانیم. او یک yTyrell است، افراد خوبی که به خود می بالند که از نظر سیاسی بر دشمنان خود پیشی می گیرند. به عبارت دیگر، او از افرادی استفاده کرد که به نفع آینده خانه او باشد. رابطه او با سانسا استارک برای برنامه تایرل برای حکومت بر کل وستروس حیاتی بود.
حتی اگر دوستی آنها بر اساس دلایل سیاسی بود، سانسا مادربزرگ مارگری، لیدی اولنا تایرل، و خود ملکه مارگری آینده را متحدانی می دید که می توانست به آنها اعتماد کند. این چیزی بود که او به شدت به آن نیاز داشت. او پس از مرگ پدرش هیچ دوستی در شهر نداشت، اما اطلاعات زیادی در مورد لنیستر داشت، زیرا او قبل از مرگ او دسترسی داشت.
همچنین به دلیل نقشه مخفیانه ای که فقط چند نفر از آن مطلع بودند و منجر به مرگ شاه جافری شد، جان او را نجات داد. فرار او او را به جایی که اکنون است رساند.
6 اشتباه: پیروی از ملکه دنریس، مهم نیست چه باشد (جان)
هنگامی که راز در مورد اینکه چه کسی وارث واقعی تاج و تخت است شروع به کشف کرد، جان اسنو هشدارهای متعددی در مورد عدم افشای حقیقت و ادعای کرسی خود بر تخت آهنین دریافت کرد.
سامول تارلی حقیقت را برای جان اسنو فاش کرد و حاضر شد به دلیل خیانت اعدام شود تا او حقیقت را در مورد اینکه واقعاً کیست و اینکه او باید پادشاه بعدی باشد، اعدام کند.
اخطار آخر او از سوی واریس بود، که او نیز حاضر بود جان خود را از دست بدهد تا به جان اسنو در مورد واگذاری دنریس تارگرین به عنوان ملکه اش هشدار دهد. او به جون گفت: "آنها می گویند که هر بار که یک تارگرین به دنیا می آید، خدایان یک سکه پرتاب می کنند و جهان نفس خود را حبس می کند."