خاطرات خون آشام: 20 حقیقت درباره آناتومی النا

فهرست مطالب:

خاطرات خون آشام: 20 حقیقت درباره آناتومی النا
خاطرات خون آشام: 20 حقیقت درباره آناتومی النا
Anonim

The Vampire Diaries در اصل یک مجموعه کتاب از L. J. Smith است که پس از تبدیل شدن به یک سریال تلویزیونی محبوبیت بیشتری پیدا کرد. در حالی که در ابتدا بر اساس مجموعه کتاب بود، این نمایش به آرامی عناصر جدیدی را معرفی کرد و به زودی تقریباً به طور کامل از مجموعه کتاب جدا شد. آنها حتی دو برنامه تلویزیونی اسپین آف دارند، The Originals که خانواده خون آشام اصلی را نشان می دهد، و Legacies که برخی از فرزندان آنها و سایر کودکان با استعداد را در مدرسه شبانه روزی سالواتوره برای جوانان و با استعدادها نشان می دهد.

چیزی که هم در مجموعه کتاب و هم در برنامه تلویزیونی مشابه است، قهرمان قهرمان، النا گیلبرت است. النا گیلبرت یک دختر نوجوان معمولی است که در Mystic Falls زندگی می کند. با این حال، به زودی کشف می شود که اصلاً هیچ چیز عادی در مورد النا وجود ندارد.در اینجا 20 حقیقت در مورد آناتومی النا آمده است.

20 او با کتاب ها بسیار متفاوت است

النا گیلبرت در نمایش یک دبیرستانی سبزه شیرین است که همیشه به دیگران بالاتر از خودش فکر می کند. النا گیلبرت در مجموعه کتاب بسیار متفاوت است. برای شروع، یکی از ویژگی های مشخص او موهای بلوند طلایی است. او همچنین تا حدودی دستکاری کننده شروع می کند و به طور خودکار مورد علاقه همه نیست.

19 پدر تولد او در واقع عموی خوانده‌اش است

یکی از خطوط داستانی در The Vampire Diaries این است که النا متوجه می شود که او به فرزندی پذیرفته شده است. او پس از مرگ والدینش متوجه این موضوع می شود، بنابراین حتی نمی تواند در مورد حقیقت از آنها بپرسد. النا ابتدا متوجه می‌شود که مادرش در واقع معلم تاریخ او، همسر ظاهراً مرده آلاریک است. او بعداً کشف می کند که پدر تولدش در واقع عموی خوانده اش است که از او متنفر است. چگونه گیج کننده است؟

18 او با هر دو برادر سالواتوره رابطه عاشقانه داشت

النا گیلبرت با استفان و دیمون سالواتوره رابطه عاشقانه ای داشت. در حالی که این به خودی خود کمی عجیب است، او همچنین بیش از یک بار به جلو و عقب وافل می زند. او شروع به قرار ملاقات با استفان می کند، اما در پایان در حین استراحت با استفان، دیمون را می بوسد. او سپس دوباره با استفان کنار می‌آید و پس از اینکه دیمون خون‌آشام شد، با دیمون رابطه برقرار می‌کند.

17 او یک داپلگانجر است

در فصل دوم مشخص می شود که النا در واقع یک داپلگانجر پترووا است. داپلگانجر بودن خون او را قدرتمند می کند و به ویژه برای جادوگران مفید است. برای پیچیده‌تر کردن این وضعیت، بعداً متوجه می‌شوند که او تنها قاتل نیست. کاترین، تاتیا، و آمارا دیگر دپل ژورها هستند.

16 او به دلیل دلسوز بودن شهرت دارد

النا گیلبرت به فداکاری و دلسوز بودن معروف است و همیشه مایل است برای کمک به یک دوست وقت بگذارد. این در واقع به یک ویژگی تعیین کننده در نمایش تبدیل شد، و مردم همیشه به میزان دلسوز بودن او اشاره می کردند.با کمال تعجب، هر دوی این ویژگی‌ها با شخصیت او در کتاب‌ها بسیار متفاوت است، جایی که او در واقع کمی دستکاری‌کننده است.

15 او بی جهت خود را قربانی کرد

تصادفی که او در آن مرد و خون آشام شد کاملاً غیر ضروری بود. در حین رانندگی با مت، از پل خارج می شوند و به داخل آب می روند. استفان برای نجات الینا به داخل آب می‌پرد، اما او حاضر نمی‌شود تا اول مت را نجات دهد. به همان اندازه که خون آشام ها قوی هستند، آیا او نمی توانست هر دوی آنها را همزمان نجات دهد؟

14 او با دیمون سروده شد

وقتی النا یک خون آشام شد، در نهایت عاشق دیمون شد. از آنجایی که او قبل از تبدیل شدن به یک خون آشام نسبت به او احساسات داشت، فرض بر این بود که احساسات او نسبت به دیمون به سادگی تقویت شده بود. اگرچه اتفاقی که در واقع افتاد این است که النا پس از اینکه دیمون او را به یک خون آشام تبدیل کرد، با دیمون پدر و مادر شد و همین امر او را مجبور به انجام هر کاری کرد.

13 او بلافاصله یک خون آشام قوی است

در حالی که خون آشام ها قوی هستند، النا بلافاصله بسیار قوی بود، که احتمالاً کمی غیر واقعی است. او توانست یک شکارچی را بکشد، یک فرد اصلی را با چاقو بزند و بر خون‌آشام‌هایی که نباید می‌توانست بر آنها چیره شود، غلبه کند. او آن را به تمریناتش با آلاریک نسبت می دهد، اما به کمک بسیار بیشتری نیاز داشت.

12 او یک انسان، یک خون آشام و سپس یک انسان بود

در فصل چهارم The Vampire Diaries، النا با خون دیمون در سیستم خود می میرد و تبدیل به یک خون آشام می شود. او دو فصل برای تطبیق با زندگی خون آشام جدید خود دست و پنجه نرم می کند، اما در نهایت از شخصی که می شود خوشش نمی آید. خدمه درمانی برای خون آشامی پیدا می کنند که به النا اجازه می دهد دوباره انسان شود.

11 او با کمال میل خاطراتش را پاک کرد

در فصل ششم، دیمون و النا در یک رابطه ثابت هستند. اما در حالی که سعی می‌کند همه را نجات دهد، دیمون در طرف دیگر به دام می‌افتد و نمی‌داند چه زمانی و آیا قرار است دوباره به آنجا برگردد.النا به خوبی از پس آن بر نمی آید و آلریک را مجبور می کند که خاطراتش از دیمون را فراموش کند.

10 او حفظ شد و به خواب عمیق فرو رفت

بعد از همه موقعیت‌های بعید و ناگوار که گریبانگیر شهروندان سقوط عرفانی شده است، فکر می‌کنید کمی مهلت می‌گیرند. در عوض، خدمه در مراسم عروسی آلاریک و جو مورد حمله کای قرار می گیرند. کای که یک جادوگر است، در نهایت زندگی الینا را به زندگی بانی پیوند می‌زند و النا را تا زمان مرگ بانی به خواب عمیقی فرو می‌برد.

9 ما واقعاً نمی دانیم چگونه او از خواب بیدار شد

در آخرین نمایش The Vampire Diaries، النا از خواب بیدار می شود. جادوگری که آن‌ها را به هم مرتبط کرد، کای، مطمئن شد که برای اطمینان از اینکه هیچ راهی برای دور زدن طلسمش وجود ندارد، توضیح می‌دهد که محافظ‌هایی دارد. اما به نوعی، قلب بانی برای مدت کوتاهی می ایستد، که به النا اجازه می دهد تا بیدار شود. خیلی راحت به نظر می رسد.

8 او هرگز به کلاس نمی رود اما آنقدر باهوش است که پزشک شود

النا در کالج چیزهای زیادی را پشت سر می گذارد، بنابراین قابل درک است که او نمی تواند برای انجام تمام تکالیفش به همه کلاس هایش برود.و سپس کل ماجرا با املای او برای خوابیدن وجود دارد. اما چگونه در دنیا او واقعاً یک دکتر موفق شد در حالی که هیچ زمانی برای یادگیری پزشک شدن نداشت؟

7 او انسانیت خود را خاموش کرد

بعد از مرگ برادر النا، او غمگین می شود و نمی تواند ادامه دهد. دیمون به او می‌گوید که انسانیتش را خاموش کند تا اهمیتی ندهد و فکر می‌کند که می‌تواند او را وادار کند که دوباره آن را روشن کند. اما به نوعی نتیجه معکوس می‌دهد و او در نهایت به انجام کارهایی می‌پردازد که معمولاً هرگز انجام نمی‌دهد.

6 بدن او تسخیر شد

در فصل پنجم، کاترین با تأثیرات انسان بودن سر و کار دارد. پس از 500 سال دویدن به عنوان یک خون آشام، بدن او با سرعتی سریع در حال تجزیه است. او در تلاش برای فرار از مرگ، جسد النا را در اختیار دارد. خوشبختانه دوستانش حقیقت را کشف کردند و او را به بدنش بازگرداندند.

5 او خانه دوران کودکی خود را به آتش کشید

در حین تلاش برای یافتن درمان، برادر الینا می میرد.الینا که از وقایع مضطرب است، احساس گناه می کند زیرا همه برای یافتن درمانی برای او این سفر را آغاز کردند. او شروع به خراب شدن می کند و تصمیم می گیرد خانه دوران کودکی خود را به آتش بکشد. او یک کبریت روشن می کند، بیرون می رود و به عقب برنمی گردد.

4 او شبیه استفان و سابق دیمون است

دلیلی که النا در ابتدا توجه برادران سالواتوره را به خود جلب کرد این بود که او شبیه سابق آنها 150 سال پیش، کاترین است. استفان به جای تلاش برای کشف دلیل شباهت کاترین و النا، به دبیرستان می‌پیوندد و سعی می‌کند با او دوست شود و سپس عاشق او می‌شود.

3 کسی مدام می خواهد الینا را آزار دهد

به نظر می رسد که النا همیشه در خطر است. در ابتدا به این دلیل است که او برای دیمون و استفن معنای زیادی دارد و به نظر می رسد که آنها دشمنان زیادی دارند. اما با گذشت زمان با خون دوپلگنگر و داشتن درمان خون آشام در خونش خاص تر می شود.

2 او سعی کرد با خون حیوانات زندگی کند

وقتی النا برای اولین بار خون آشام شد از آسیب رساندن به مردم می ترسید و تصمیم گرفت سعی کند با خون حیوانات زندگی کند. اما او نمی‌توانست آن را نگه دارد، زیرا او با دیمون دوست بود و او می‌خواست که او با خون انسان زندگی کند. او سرانجام یاد می گیرد که با خون انسان زندگی کند و یاد می گیرد که خود را کنترل کند.

1 او درمان خون آشام شد

النا یکی از معدود خون آشام هایی است که درمان را انجام داد و با موفقیت به انسان تبدیل شد. این یک مفهوم جدید بود، بنابراین هیچ کس نمی دانست که آیا مصرف این درمان عواقبی دارد یا خیر. آنها بعداً دریافتند که مصرف این دارو، النا را تبدیل به درمانی برای خون‌آشام می‌کند.

توصیه شده: