صحنه ای در بیلی آیلیش جهان کمی تار وجود دارد که در آن جوان ۱۷ ساله رها می شود و به رقص جشن براندون فلاورز در سال ۲۰۱۵ می رود. آهنگ انفرادی Can't Deny My Love. آیلیش در آشپزخانه خانه خانواده ای که در آن بزرگ شده می رقصد و گوش به گوش پوزخند می زند و با آهنگ شادی آور آواز می خواند و از این واقعیت که به تازگی اولین ال پی کامل خود را به نام When We Fall کاملاً هیجان زده کرده است. در خواب، کجا برویم؟
کمی بعد در فیلم، بینندگان شاهد میشوند که اییلیش میتواند نقطه عطفی دیگر را تکمیل کند که در مجموع بیشتر از مورد قبلی که ما شاهد آن بودیم، به دست آمده است. این نوجوان ماشین دوست، آزمون مجوز گواهینامه رانندگی خود را به پایان می رساند و به زودی در این آزمون موفق می شود و گواهینامه رانندگی را که مدت ها انتظارش را می کشید، دریافت می کند.
سالهای نوجوانی بیلی آیلیش به وضوح تجربهای چندوجهی است که حاوی تعادل تقریباً برابری بین سوپراستار بودن و نقطهای قابل ربط در نوجوانان ما است: تجربه لحظاتی کاملاً معمولی که ما را به یاد احساسات بسیار شادی میآورد که با نوجوانی به وجود میآید. تلاقی با لحظات فوق العاده ملال.
این بومی لس آنجلس سفری را آغاز کرد که با کمک برادر بزرگتر فینیاس او را به سوپراستار شدن سوق داد. خواهر و برادرهای بسیار صمیمی کار بر روی اولین آلبوم او را در اتاق خواب Finneas با استفاده از همان D. I. Y شروع کردند. زمانی که آیلیش شروع به ضبط و ارسال تکتکهای آنلاین کرد، رویکردی را به کار بردند که مدتها قبل از ساخت آثار به یاد ماندنی مانند Bad Guy، طرفداران بسیار اختصاصی برای او به دست آورد. دنیای کمی تار، بسیاری از آنچه را که ما در مورد ظهور و سقوط نوجوانان مشهور و عوامل درون حبابهای آنها میدانیم، میگیرد که منجر به کاهش شدید محبوبیت یا در زندگی شخصی آنها میشود که اغلب آنها را به سالها مبارزه و نزاع سوق میدهد. این مفاهیم را بسیار مبهم تر می کند.
از آغاز The World's A Little Blurry، بدیهی است که این مستند مانند بسیاری از مستندهای دیگر با محوریت سلبریتی های گذشته نزدیک نخواهد بود، جایی که بینندگان در یک داستان برق آسا غرق خواهند شد. رسیدن به شهرت و زوال حتی سریعتر به یک داستان غم انگیز سقوط و زوال، که توسط ادراک خشن رسانه ای تداوم یافته است. معلوم میشود که این یک بررسی است که چه اتفاقی میافتد وقتی عناصری از نوجوانی معمولی یک دختر جوان تازه مشهور در سبک زندگی پرهیاهوی او و سوپراستار بودن حفظ میشوند، که به نوبه خود هم بر کار و هم بر جذابیت کلی او برای طرفداران دوستداشتنیاش تأثیر میگذارد.
تلاشهای مگی بیرد و پاتریک اوکانل والدین آیلیش و دیگر اعضای حلقه درونی او برای کمک به حفظ دوران نوجوانی او، امکان کاوش صریح این مستند را در پرترهای صمیمی از رشد و رسیدن به او فراهم میکند. - سن در کانون توجه است، بدون اینکه اجازه دهیم سن هرگز از بین برود.
زندگی نه چندان مبهم: آنچه از بیلی می آموزیم
بسیار شبیه جذابیت آوریل لاوین و به شهرت رسیدن او در سال 2002، که در آن او از همان ابتدا به وضوح نشان داد که مانند گروهی از ستاره های پاپ بلوند نخواهد بود که در اوایل سال ها بر نمودارها تسلط داشتند. او و نمونههای صادقانهاش از ترانهسرایی، همراه با کمد لباسهای مورد علاقهاش از تاپ و کراوات، تصویری از یک دختر نوجوان معمولیتر و کمتر ساختهشده را ارائه میدهد.
تصویرهای معمولی و صادقانه از دوران نوجوانی دخترانه، کمی تار بودن جهان را حمل می کند و حکم می کند. صداقت در ریشه داستان ایلیش باقی مانده است. از رابطه صمیمانه بین آیلیش و فینیاس گرفته تا مکالمات صمیمی و صمیمی که هر دو بیرد و اوکانل در مورد تربیت دو فرزند خود در مقابل دوربین دارند، وقتی نوبت به مشاهده پویایی نزدیک خانواده میشود، صفحهای باز نمیماند.
هیچ تلاشی برای اینکه آیلیش مسن تر یا عاقل تر به نظر برسد، یا چیزی بیشتر از آن چیزی که او واقعاً هست، وجود ندارد - دختری نوجوان که در دنیای منحصر به فرد خود حرکت می کند. به زودی گفته میشود که آیلیش کنترل تقریباً کاملی بر کار خود دارد و در نقش کارگردان پیشرفت میکند و کنترل خلاقانه دیدگاههای او را به زندگی هدایت میکند.
راهنمای آیلیش را به جلو می برد. پدر و مادرش و فینیاس به عناصر شخصی و حرفه ای زندگی او دست دارند. افشاگری های صمیمانه ای که در برخی مواقع تقریباً شخصی به نظر می رسند، مانند نفرت آیلیش از ترانه سرایی و ترس طولانی مدت و نزدیک او از پایان ناگهانی حرفه اش به دلیل آسیب دیدگی، تا بینشی خام و واقعی در قلب ایلیش، در مورد پاسخ تقریباً ثابتی که او مجبور شده است در رابطه با اشعار حساس و آسیب پذیر خود که اغلب از نظر موضوع بسیار تیره تلقی می شوند، همیشه با دقت بررسی می شوند.
نگاه درونی به تقاطع دو هویت آیلیش به عنوان یک کارگردان نوجوان و خردمند فراتر از سالهای زندگی حرفهای بسیار محبوبش با هر دو صحنه مشخص میشود، مانند زمانی که ایلیش ناامید پس از چرخاندن او از صحنه خارج میشود. مچ پا که به طور عمده بر عملکرد او تأثیر می گذارد و به زودی توسط تیمش در پشت صحنه آرامش می یابد و متقاعد می شود که به صحنه بازگردد و نمایش را به پایان برساند، و عمدتاً صحبت های صریح مادرش در مورد احساس شدید آسیب پذیری دخترش و چگونگی نسل آیلیش. پیوسته با موقعیتهای فاجعهبار مواجه بوده و فضای کمی برای پردازش آنها داده شده است تا نگاهی صمیمی به روان نوجوانان امروزی داشته باشد.
The World's Little Blurry سبک زندگی منحصر به فرد بیلی آیلیش را با لطافت و دقت باورنکردنی مدیریت می کند، و بیننده را از طریق تصاویر صمیمی متعدد از تجربه نوجوانی که با شهرت تلاقی می کند، حس رابطه نزدیک با او و خانواده اش را ارائه می دهد. و ثروت و کمی بیبر، نشان می دهد که شاید دنیای سلبریتی ها به هر حال لازم نیست تا این حد مبهم باشد و در نهایت می توان از وجود "افراد بد" خالی بود!