TLC، که قبلا به عنوان "کانال یادگیری" شناخته می شد، زمانی کانالی بود که به دلیل برنامه های آموزشی خود شناخته می شد.
با توجه به اینکه برنامه های مبتنی بر واقعیت بیشتر آنها در رتبه بندی بهتر از برنامه های آموزشی عملکرد بهتری داشتند، در نهایت این شبکه تصمیم گرفت رویکردی مبتنی بر واقعیت تلویزیونی را برای کانال خود در پیش بگیرد.
به همین دلیل، در اواخر دهه 1990، کانال کاملاً در مورد چهره ظاهر شد و ترکیب خود را به طور کامل تغییر داد.
بهجای محتوایی که برای آموزش کودکان و کمک به معلمان در برنامههای درسی آنها تنظیم شده بود، TLC به یک کانال کابلی معروف بهخاطر تلویزیون واقعیاش که بر طراحی خانه و روابط بینفردی تمرکز داشت، تبدیل شد.
با درک این که همه برنامهها شبیه یکدیگر به نظر میرسند، TLC تغییر نام تجاری دیگری را تجربه کرد و در بازار تلویزیون واقعیت به مقام اول رسید.
تلویزیون واقعیت اصلی که این شبکه برای ارائه محتوایش انتخاب کرد، مسیری را طی کرد که شبیه هر چیزی که قبلا دیده شده بود، تحت این پوشش که قرار بود بخشی از بشریت را که عموماً دیده نشده بود به بیننده آموزش دهد.
اما برای برخی، کاملاً چیز دیگری بود.
این دلیلی است که برخی می گویند که TLC از استعداد خود در تلویزیون واقعیت استفاده می کند.
آیا TLC قصد داشت از استعدادهای تلویزیونی واقعی خود استفاده کند؟
اولین نمایش های واقعیت که برندسازی جدید را در TLC آغاز کردند، Jon & Kate Plus 8، Little People، Big World، 17 Kids and Counting، Toddlers & Tiaras، و Cake Boss بودند.
به استثنای کیک باس، که دنبال بادی والاسترو و کارکنانش بود که برای همه مناسبت ها کیک های زیبایی درست می کردند، برنامه به بینندگان نگاهی به بخشی از جامعه داد که اغلب درباره آن صحبت نمی شود. چرا؟ زیرا بسیاری احساس میکنند که موضوعات تابو هستند.
این نمایش ها چه وجه مشترکی داشتند؟ آنها به شبکهها رتبهبندیهایی دادند که بالاترین رتبهبندیهایی بود که تا به حال دیده بود، از زمان پیدایش. و این به مدیران TLC گفت که تلویزیون تابو می فروشد.
در روزهای ابتدایی برنامهنویسی، بعید است که «استعداد» در برنامهها از این که وقتی فیلم به مرحله ویرایش میرفت، چگونه به تماشاگران نگاه میکردند، آگاه بودند. اما چیزی که ظاهر شد این بود که بازیگران گاهی اوقات احمقانه به نظر می رسیدند، تحصیل نکرده بودند و از دست می رفتند.
این باعث افزایش رتبهبندی شد و سریالها را از برنامههای اصلی جدا کرد. و به همین دلیل، حتی اگر قصد اولیه بهرهبرداری از استعدادها در نمایشها نبود، با گذشت سالها، محتوا چیزی کمتر از بهرهبرداری کامل نبود.
در برخی موارد، حتی به نظر می رسید که TLC برنامه هایی را که به اندازه کافی هیجان انگیز نبودند، مانند خانواده کوچک ما، لغو کرد.
مشکلات مادام العمر پخش شده در TLC ظرف یک ساعت حل نمی شود
با نمایش هایی مانند Hoarding: Buried Alive, My 600 Lb. Life, and Fat Chance, TLC در حال بررسی برخی مسائل پیچیده در زندگی مردم است و آنها را طوری قاب بندی می کند که انگار همه چیز را می توان در یک نمایش یک ساعته حل کرد.
با توجه به اینکه سالها طول می کشد تا مسائل مربوط به اینکه چرا فردی در موقعیتی است که با افزایش وزن بیش از حد مواجه است یا تمایل به احتکار دارد را پشت سر بگذارد، گفتن اینکه این برنامه ها بخشی از محتوای شبکه است، احساس نمی شود. از جایی می آید که تلاش می کند بیننده را آموزش دهد.
احساس استثمار در بهترین حالت آن است.
به جای اینکه این افراد مشکلات خود را در تلویزیون کابلی نشان دهند، به سرعت آشکار می شود که آنها باید با متخصصان آموزش دیده برای سلامت جسمی و روانی خود صحبت کنند. با پخش موضوعات افراطی مانند این، ممکن است برخی از مسائل اجتماعی را که مردم دوست ندارند درباره آنها صحبت کنند روشن کند.
اما، با ارائه یک راه حل سریع برای مردم، که به وضوح به کمک بیشتری نسبت به آنچه که یک شبکه کابلی می تواند برای آنها فراهم کند، نیاز دارند، تنها کاری که انجام می دهد این است که یک خط داستانی را به جلو ببرد. این به هیچ وجه به استعداد یا بیننده کمک نمی کند.
برنامه نویسی در TLC ممکن است اسکریپت شود
هر برنامه نویسی خوب واقعیت نمایشی درام و صخره های خود را دارد. پس چه اتفاقی میافتد وقتی به نظر میرسد که آنها فاقد برنامهای هستند که بینندگان قابل توجهی دنبال میکنند؟
شبکه خطوط داستانی را برای بازیگران ایجاد می کند تا تضاد لازم را برای حفظ علاقه بیننده فراهم کند، حتی اگر این به این معنی باشد که نمایش ها مرزی یا کاملاً ساختگی هستند.
گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد برای تداوم سروصدای نمایشهای خاص، به استعدادها خط داستانی داده میشود تا دنبال کنند. در برخی موارد، کلماتی که آنها به زبان میآورند توسط تهیهکنندگان پیشنهاد میشود تا تماشاگر بهتری داشته باشند.
اگر TLC تلاش می کند محتوایی تولید کند که قرار است بینندگان را آموزش دهد و آگاه کند، منطقی است که اجازه دهد خطوط داستانی مسیرهای خود را طی کنند نه تلاش برای ساخت آنها.
اما از آنجایی که اجازه دادن به افراد واقعی و خودشان ناشناخته وجود دارد، با دادن یک سو یا آن جهت به استعدادها، محتوایی در قوطی وجود دارد که میتوان از آن برای مزاحم اپیزودها استفاده کرد. پایان.
برنامهنویسی TLC برای اطلاعرسانی به بینندگان تبلیغ میشود اما واقعاً "بهرهبرداری"
وقتی TLC به بینندگان نگاهی به شرایط پزشکی می دهد که نیاز به مراقبت روانشناختی دارند، ممکن است در ابتدا از جایی نشأت گرفته باشد که سعی می شود سلامت روان را روشن کند.
با توجه به اینکه تا همین اواخر، صحبت در مورد سلامت روان یک موضوع تابو بود که پشت درهای بسته نگه داشته می شد، TLC در این زمینه از زمان خود جلوتر بود.
اکنون که نور بیشتری بر سلامت روان تابیده شده است، و انگ کمتری پشت آن وجود دارد، در شبکه نشان می دهد که مرکز حول سلامت روان به "استثمار" تبدیل شده است.
براساس Everyday He alth، زمانی که نمایش هایی مانند Hoarding: Buried Alive, My 600 Lb. زندگی و موارد مشابه نشان داده شده است، آنها "نمونه هایی از بینش کم یا بی بینش را برجسته می کنند."
این به بینندگان تصوری از شرایط پزشکی و شرایط سلامت روانی می دهد که در برخی موارد نادرست است.
اما چون هرچه یک موقعیت شدیدتر باشد، رتبه بندی بهتر خواهد بود. و این واقعیت را تأیید می کند که TLC، حداقل در برخی از برنامه های خود، از استعدادهای تلویزیونی واقعی آنها بهره برداری می کند.