بازیگران "Seinfeld" واقعاً چگونه در مورد مایکل ریچاردز فکر می کردند

فهرست مطالب:

بازیگران "Seinfeld" واقعاً چگونه در مورد مایکل ریچاردز فکر می کردند
بازیگران "Seinfeld" واقعاً چگونه در مورد مایکل ریچاردز فکر می کردند
Anonim

مایکل ریچاردز اساساً توسط لری دیوید، یکی از خالقان Seinfeld، پس از اینکه این دو با هم در برنامه‌های طراحی جمعه کار کردند، انتخاب شد. در حالی که جری مایکل را در روزهای جمعه می‌شناخت و دوست داشت، این لری بود که واقعاً برای بازی در نقش Cosmo Kramer، شخصیتی بر اساس همسایه واقعی‌اش، به خفاش پرداخت. بسیاری از بهترین داستان ها و شخصیت های Seinfeld از زندگی واقعی لری دیوید الهام گرفته شده اند. بنابراین، منطقی است که او از مسیری که مایکل شخصیت را انتخاب کرد کمی ناراضی بود.

بدیهی است که لری و همه افراد دیگر در سینفلد در نهایت عاشق کاری شدند که مایکل با این شخصیت انجام می داد.به هر حال کرامر یکی از بهترین شخصیت های کمدی تمام دوران است. اما شیوه کار مایکل با بقیه بازیگران بسیار متفاوت بود. آنها توانستند در حالی که او شدید و کاملا متعهد بود سرگرم شوند. او همچنین به عنوان "یک تنها" توصیف شده است. در حالی که بقیه بازیگران در حال معاشرت بودند، او مشغول تمرین خطوط، صداها، سکسکه ها و البته کمدی فیزیکی بی نظیرش بود. بنابراین، آنها واقعاً چه فکری در مورد کار با او و او به عنوان یک فرد داشتند؟

8 جری سینفلد به شدت از مایکل ریچاردز دفاع می کند

جری در روزهای جمعه و زمانی که مایکل نمایش امشب را اجرا می کرد از طرفداران پر و پا قرص مایکل بود. جری در مورد مایکل ریچاردز در مستندی با تمرکز بر خلق کرامر گفت: «او یکی از آن استعدادهای بسیار خاص، بسیار نادری بود که در سال‌های حضورم در این تجارت دیده بودم. جری نه تنها از کاری که مایکل انجام داد غافلگیر شد، بلکه در طول سال ها به شدت از او دفاع کرده است. حتی زمانی که مایکل لحظه بحث برانگیز خود را در کارخانه خنده داشت، جری به او شک کرد و به او فرصت داد تا در برنامه دیوید لترمن عذرخواهی کند.

7 جولیا لوئیس-دریفوس از توانایی بدنی و خلق و خوی مایکل ریچارد می ترسید

جولیا قبل از همکاری با مایکل در Seinfeld از وجود مایکل آگاه نبود. اما این دو در هنگام کار با هم خیلی صمیمی نبودند زیرا تکنیک های بسیار متفاوتی داشتند. جولیا بسیار اجتماعی تر و مایکل بسیار گوشه گیرتر بود. جولیا در مصاحبه ای گفت: "هر وقت در اطراف مایکل بودم و کارهای فیزیکی انجام می دادم، کمی ترسناک بود، راستش را بگویم زیرا مایکل می توانست هر کاری انجام دهد." "در واقع، مایکل یک بار با چوب گلف به سرم زد و در وسط تیراندازی چشمم را برید.

حتی هنوز، جولیا علاقه زیادی به مایکل داشت. او گفت: من او را با تمام وجودم دوست دارم. "مایکل ریچاردز در دپارتمان کمدی لگد می زند." جولیا در ادامه گفت: "اعتقاد این مرد بی نظیر است. آنقدر که اگر صحنه او را خراب کنید، او واقعاً ممکن است عصبانی شود."

این بخشی کاملاً مستند از حرفه مایکل است. حتی در bloopers Seinfeld، می توانید ببینید که او کاملاً از زمانی که کسی او را خراب می کند و او را از لحظه دور می کند متنفر است. او نمی خواست مجبور به شکستن شخصیت باشد.

6 جیسون الکساندر فکر می کرد که مایکل "دیوانه" اما درخشان است

در مستندی درباره خلق شخصیت کرامر، جیسون الکساندر (جرج) ادعا کرد که قبل از اینکه روی سینفلد کار کنند، مایکل را نمی‌شناخت و به شوخی گفت که او هنوز هم نمی‌شناسد. جیسون گفت: "یک جنون در مایکل وجود دارد که ربطی به کرامر ندارد."

"هر دو دیوانه هستند اما به روش های کاملاً متفاوت." جیسون و بقیه بازیگران می‌توانستند باز شوند و کاراکترشان را در بین عکس‌ها رها کنند، اما مایکل همیشه کنار بود، از هم جدا می‌شد و سعی می‌کرد شخصیت وحشی‌اش را کشف کند.

در حالی که ممکن است جیسون و مایکل در زندگی واقعی به هم نزدیک نباشند، شکی نیست که جیسون از کاری که مایکل با این شخصیت انجام داد، شگفت زده شده بود.در واقع، او ادعا کرد که بازی مایکل نمونه نادری از "بازیگری است که راه را به نویسندگان نشان می دهد" برای خلق یک شخصیت.

5 جری استیلر احساس می کرد که او و مایکل ریچاردز "برادران" هستند

در مورد سینفلد تعداد کمی از بازیگران بودند که واقعاً با مایکل مثل جری استیلر فقید همکاری کردند، به همین دلیل است که خیلی ها تعجب می کنند که رابطه آنها واقعاً چگونه بوده است. جری که نقش فرانک کوستانزا را بازی می کرد، توضیح داد: "من این احساس را داشتم که راهی به ذهن او دارم. واقعا این کار را داشتم. احساس می کردم ما به نوعی مانند برادران هستیم." در مصاحبه ای از پشت صحنه «دربان». "مایکل در مورد نحوه کارش بسیار دقیق بود. من خطی در مورد او ساختم. گفتم: "او در بدنی بی وزن ذهن جیوه ای داشت."

به دلیل نحوه کار مایکل و جری، سازندگان به آن دو آزادی دادند. آنها تقریباً می‌توانستند یک صحنه را به تنهایی و بدون جهت‌دهی زیاد درست کنند.این به آنها این امکان را داد که نه تنها برداشت کاملا منحصر به فرد خود را از صحنه ها ارائه دهند، بلکه یک رابطه نزدیک و بسیار شخصی ایجاد کنند.

4 وین نایت فکر می کرد مایکل ریچاردز از حضور او در آنجا هیجان زده نیست

وین نایت که نقش نیومن را بازی می‌کرد، مانند جری استیلر، بیشتر صحنه‌هایش را با مایکل گذراند. اما این در ابتدا یک مشکل ایجاد کرد. وین نایت توضیح داد: "من به نوعی با مایکل وارد می شدم. کرامر و نیومن با هم همکاری کردند و مایکل دوست نداشت با این روش کار کند." بخشی از روش کار او بر روی تکرار و احساس امنیت در کاری بود که انجام می داد. حضور وین کمی او را پرت کرد. با این حال، این دو توانستند یک رابطه کاری قوی ایجاد کنند، زیرا شخصیت های آنها به خوبی از یکدیگر تعریف می کردند.

3 استل هریس فکر می کرد مایکل "غیرعادی" و "یک مهره" است

"وقتی با مایکل در صحنه ای کار می کنید، جلوی دوربین هایی که می توانید آن را بارها و بارها انجام دهید -- مایکل هرگز این کار را به همان روش انجام نمی دهد.بنابراین هرگز نمی توانید مطمئن باشید که او چگونه این کار را انجام خواهد داد. استل هریس (استل کوستانزا) در مورد عملکرد تسلیم ناپذیر، غافلگیرکننده و کاملاً اختصاصی مایکل کرامر می گوید که شما را در مورد اینکه چگونه قرار است واکنش نشان دهید هوشیار نگه می دارد. مانند بقیه بازیگران، تجربه استل با مایکل نیز کمی متفاوت بود. "مایکل ریچاردز، به عنوان یک شخص، یک معما است. نوع. سخاوتمندانه غیر معمول. او یک مهره است."

2 بارنی مارتین با میزان تمرین مایکل ریچاردز از بین رفت

مردی که در پشت مورتی سینفلد قرار داشت، متوجه شد که مایکل چقدر کارگر است. بارنی مارتین نیز مانند هر کس دیگری از فداکاری خود شگفت زده شد. "من دیده بودم که او چقدر تمرین کرده بود تا آن شخصیت را به دست آورد و شگفت زده شدم. و او بامزه بود. او خنده دار بود، پسر."

1 دنی وودبرن به دنیای تمرین خصوصی مایکل ریچاردز کشیده شد

دنی وودبرن، بازیگر نقش میکی، بسیاری از صحنه های خود را در کنار مایکل روی سینفلد گذراند.از روز اول می‌دانستم که او واقعاً وارد آن خواهد شد، زیرا او مرا می‌برد، و من تقریباً ماهیچه‌هایم را شل می‌کردم، و او حرکت می‌کرد و من او را نگه می‌داشتم و مطمئن می‌شدم که او این کار را نکند. من را در اتاق پرتاب کن. اما او طوری حرکت می کرد که به نظر می رسید او را به اطراف پرت می کردم. اما واقعاً او مرا به اطراف می چرخاند. بسیاری از اوقات شما در یک مجموعه کمدی کمدی هستید، صحنه خود را انجام می دهید و به اتاق خود برمی گردید یا روی صحنه می نشینید و منتظر می مانید تا صحنه بعدی شما ظاهر شود، اما مایکل و من هر کاری را انجام می دهیم. مجموعه‌ای که قرار بود در آن حضور داشته باشیم و همه چیزهای فیزیکی را تمرین کنیم. بنابراین، این قطعا به رابطه ما کمک کرد و به من کمک کرد که آسیب نبینم.

توصیه شده: