چندلر بینگ نمی داند، او الهام بخش اولین قدم مهم The Marvel Cinematic Universe در ژانر تلویزیونی بود. اینکه ادعا کنیم که شخصیت دوست داشتنی دوستان یا بازیگری که نقش او را بازی کرده است دلیل WandaVision بوده است کاملاً نادرست است. اما یک اپیزود بسیار خاص از تلویزیون که زمانی متیو پری در آن بازی کرد، در واقع الهام بخش بخش عظیمی از سریال +Disney و همچنین کل برنامه بود.
همه چیز با تأثیر کمدی کمدی WandaVision شروع شد
اکثر طرفداران WandaVision از قبل از همه تأثیرات کمدی کمدی کلاسیک آگاه هستند. به هر حال، بیشتر بهترین قسمتهای این سریال مستقیماً از نمایشهایی مانند I Love Lucy و Leave It To Beaver گرفته شدهاند.در حالی که WandaVision مطمئناً خطاهایی داشت، نمایش از این تأثیر بسیار سود برد. اما رسیدن به الهام واقعی برای نمایش باید به صورت ارگانیک اتفاق می افتاد.
در مصاحبه ای با رولینگ استون، کوین فایگی، رئیس استودیو مارول توضیح داد که چگونه او و تیمش تمایل داشتند شخصیت اسکارلت جادوگر الیزابت اولسن را عمیق تر بررسی کنند. با توجه به قدرتهای شخصیت و درگیریهایی که در کمیکها به آن وارد شده است، او منبع اصلی الهام خلاق بود.
در مورد کوین فایگی، همین امر در مورد شخصیت پل بتانی از ویژن صادق بود، به ویژه به این دلیل که مجموعه کمیک «Vision» ۲۰۱۶ مدتی روی میز او نشسته بود. اما با وجود اینکه کوین می خواست هر دو شخصیت مارول را کشف کند، دقیقاً مطمئن نبود که چگونه می خواهد این کار را انجام دهد. اما یک روز، الهام گرفته شد…
کوین فایج به رولینگ استون گفت: «در آن زمان، ما برای اتمام Infinity War و Endgame تحت فشار زیادی بودیم."و زمانی که در آتلانتا بودیم و آن دو فیلم را با هم فیلمبرداری می کردیم، یک کانال کابلی در هتلی که در آن اقامت داشتم وجود داشت که هر روز صبح آن را به بیور و سه پسر من بسپارید."
در ابتدا، تماشای این کمدی های قدیمی کلاسیک به کوین آرامش زیادی داد، اما به زودی به او این ایده را دادند که نمایش Wanda و Vision خود را در یک کمدی کمدی تنظیم کند.
"من شیفته این ایده شدم که بتوانم با آن ژانر به گونه ای بازی کنم که هم بتواند کاری را که ما در مارول انجام می دهیم و هم آنچه را که نمایش ها انجام می دهیم واژگون کند. تقریباً در همان زمان، [مدیرعامل وقت] از دیزنی] باب ایگر در مورد دیزنی پلاس به ما گفت، و گفت: "ما می خواهیم استودیو مارول شروع به اجرای برنامه کند." و من فکر کردم، "اوه، پس اکنون فرصتی دارم که فقط این چیزها را در اطراف سرم صدا نکنم. ما در واقع می توانیم این را به چیزی تبدیل کنیم." ما آن را به پل و لیزی رساندیم. ما کار را با یک مدیر خلاق در مارول به نام برایان چاپک آغاز کردیم و سپس [تهیه کننده اجرایی] مری لیوانوس آن را به عهده گرفت، فقط سعی کرد آن را به تصویر بکشد: "ممکن است این چیزی باشد؟" سپس مری [نویسنده اصلی] جک شفر را آورد، و ما [کارگردان] مت شکمن را استخدام کردیم، و بقیه تاریخ است."
برای کوین، ایده آرامش کاذبی که تلویزیون برای بینندگان به ارمغان می آورد چیزی است که واقعاً او را مجذوب خود کرده است. همچنین این چیزی بود که بذر نمایش مربوط به غم و اندوهی را که واندا برای از دست دادن برادرش پیترو و عشق زندگیاش ویژن احساس کرده بود، آب داد.
"جک شفر، نویسنده اصلی سریال، به رولینگ گفت: "مکالمات اولیه ما در مورد این بود که واندا وقت ندارد آنچه را که در فیلم ها برایش اتفاق افتاده است پردازش کند، و باید به طور مداوم به سمت این سناریوهای اکشن حرکت کند." سنگ. "ما در مورد اینکه او چقدر منزوی است صحبت کردیم، اینکه او برادرش را از دست می دهد و سپس به کشوری جدید نقل مکان می کند، و سپس این اشتباه وحشتناک را در لاگوس مرتکب می شود. و سپس Vision، همان ارتباطی را که داشت از دست می دهد. زمین اصلی من برای این کار ترسیم شد. مراحل غم و اندوه.و این به کمدی های کمدی گره خورده و به اجرای او و انگیزه او و یک قسمت معین گره خورده است.بنابراین فینال همیشه به سمت پذیرش پیش می رفت."
جایی که متیو پری وارد بازی می شود
در حالی که چیزهای زیادی برای ادامه وجود داشت، یک داستان متیو پری از یک کمدی کمدی کلاسیک لازم بود تا همه ایدههایی که WandaVision را تشکیل میدادند به هم پیوند داد. این قوس داستانی بخشی از یک «اپیزود بسیار ویژه» بود که قالب کمدی کمدی را برعکس کرد.
"در برنامه اصلی من، این ایده وجود داشت که ما در کمدی های کمدی شروع کنیم، که چندین قسمت پشت سر هم داشته باشیم که در دنیا و لحن بسیار جا افتاده است، اما حقیقت سناریو جک شفر توضیح داد که به نوعی در لبه ها ساییده می شود. "و احساس "قسمت های بسیار ویژه" چیزی بود که من از روز اول دنبالش بودم. با یک کمدی کمدی، سازندگان با تماشاگر پیمان می بندند که شما در فضای امنی هستید. همه چیز حل خواهد شد. و این قسمت ها از آن جدا می شوند و آن توافق را نقض می کنند. من آنها را در بدن خود به یاد می آورم.چیزی که من همیشه در ذهنم به آن فکر می کنم زمانی است که دوست پسر کارول سیور در جریان دردهای رو به رشد فوت کرد - در واقع متیو پری بود که نقش او را بازی کرد."
لحظه ای که شخصیت متیو پری در فیلم Growing Pains درگذشت، قوانین دنیای کمدی کمدی را تغییر داد. همه چیز درست نشد. و این مکاشفه عظیم در پایان WandaVision بود. در نهایت، همه چیز در نمایش بر اساس آن بود.
چه کسی می دانست که متیو پری ناخواسته الهام بخش قلب و روح چیزی است که WandaVision واقعاً درباره آن بود.
جک ادامه داد:"[قسمت متیو پری] آنقدر تکان دهنده و اشتباه بود و چنین خیانت به توافقی بود که سریال با تماشاگران دارد. "من میگفتم، "این کاری است که میخواهم انجام دهم! من میخواهم آن احساس را با قصد دنبال کنم. میخواهم توافقمان را با تماشاگران زیر پا بگذارم و آن احساس بد و مریضی را به آنها بدهم، زیرا این همان چیزی است که واندا دارد تجربه میکند."