فیلمسازان کمی هستند که مانند کوئنتین تارانتینو چنین هیجانی را در روند ساخت فیلم القا کنند. همه می خواهند بدانند که او دقیقاً چگونه فیلمنامه هایش را می نویسد. و در مورد اینکه او چگونه کارگردانی می کند، خوب، تعداد کمی می توانند کاری را که او انجام می دهد انجام دهند. اما همه از جایی شروع می کنند. کوئنتین تارانتینو در ابتدای کار خود به اندازه امروز در روند ساخت فیلم مطمئن نبود. خوشبختانه او این فرصت را داشت که با فیلمساز افسانهای دیگری بنشیند و با فیلمساز افسانهای دیگری صحبت کند که کوئنتین را در حین ساخت سگهای Resiviour زیر پر و بال خود گرفت و همچنین بهترین نصیحت را به او کرد که کوئنتین میگوید تا به حال دریافت کرده است… بیایید نگاهی بیندازیم…
کوئنتین یک مربی غافلگیرکننده در موسسه ساندنس داشت…
قبل از اینکه کوئنتین تارانتینو اولین فیلمش را با نام Resiviour Dogs بسازد، در موسسه معتبر ساندنس شرکت کرد. در آن زمان کوئنتین نویسندگی را شروع کرده بود و چند فیلم کوتاه ساخته بود. مردم متوجه او شدند و از استعداد او به عنوان یک فیلمساز رو به رشد قدردانی کردند. اما او چیزی جز اثبات شده بود. حضور در موسسه ساندنس به تحصیل او بسیار کمک می کند. اما همچنین او را با یک فیلمساز افسانهای آشنا کرد که نه تنها او را راهنمایی میکرد، بلکه آنچه کوئنتین ادعا میکند بهترین توصیهای است که تاکنون دریافت کرده است.
برنامه موسسه ساندنس در طی چند هفته برگزار می شود. در طول هر یک از این هفته ها، یک بازیگر، نویسنده، کارگردان یا تهیه کننده جدید برای کمک به هر دانش آموز وارد می شود.
کوئنتین تارانتینو در طی مصاحبه با رادیو ماهوارهای Sirius توضیح داد: "آنها به نوعی شما را راهنمایی میکنند." «آنها زوجی را به شما محول می کنند که به ویژه با فیلمنامه شما [که در برنامه آورده اید] و کاری که انجام می دهید، سروکار دارند.و سپس همه چیزهای شما را تماشا می کنند و در مورد آن به شما یادداشت می دهند. و یکی از افرادی که به من اختصاص دادند، من خیلی خوش شانس بودم، تری گیلیام بود.
البته، تری یکی از اعضای گروه کمدی بریتانیایی مونتی پایتون و کارگردان مونتی پایتون و جام مقدس است که بعداً در موزیکال برادوی Spamalot اقتباس شد. به غیر از مونتی پایتون و فرانچایز عظیمی که آن را احاطه کرده است، تری همچنین نویسنده/کارگردان بسیاری از فیلم های مهم دیگر است که بسیاری از آنها تبدیل به کالت کلاسیک شده اند. برجسته ترین آثار او عبارتند از: برزیل، شاه ماهیگیر، موفقیت همه گیر بروس ویلیس، 12 میمون، ترس و نفرت در لاس وگاس، و تخیل دکتر پارناسوس.
در زمانی که تری گیلیام به مربیگری کوئنتین تارانتینو منتقل شد، او در اوج حرفه خود بود.
"این مثل 90 است… 91. این واقعاً تری گیلیام در اوج شهرت رویایی خود بود.""و او واقعاً فیلمنامه سگ های رستگار را دوست داشت [فیلمی که کوئنتین در برنامه آورد]. او فکر می کرد که واقعا عالی بود. بنابراین، او واقعاً با این ایده که به من در این پروژه کمک کند، نیرومند شد."
بهترین نصیحتی که کوئنتین تا کنون دریافت کرده
کوئنتین واقعاً قبلاً فیلمی نساخته بود. حداقل، نه یکی از این کالیبرها. و او همه این ایدهها را داشت که نمیتوانست به درستی بفهمد چگونه باید آنها را اجرا کند. اما، همانطور که کوئنتین در مصاحبه گفت، همه اینها فقط تئوری است تا زمانی که واقعاً آن را انجام دهید.
به همین دلیل، کوئنتین گفتگوی با تری را به یاد آورد که در آن از او در مورد دیدگاه های خاصی که برای هر یک از فیلم هایش دارد پرسید. بالاخره آنها فوق العاده خاص هستند. کوئنتین به تری اعتراف کرد که میدانست چشماندازی در سر دارد، اما کاملاً مطمئن نیست که آیا میتواند آن را به صورت سینمایی ثبت کند یا خیر.
"او به معنای واقعی کلمه برخی از بهترین نصیحت هایی را که تا به حال دریافت کرده ام به من داد. او چیزی را که من در حال تبدیل آن به یک تجربه شمنیستی، عرفانی و تخیلی بودم، گرفت و آن را عملی کرد. او گفت: "خب، کوئنتین، شما واقعاً مجبور نیستید چشم انداز خود را تجسم کنید، فقط باید بدانید که چشم انداز شما چیست. و سپس باید افراد واقعاً با استعداد را استخدام کنید و این وظیفه آنهاست که چشم انداز شما را ایجاد کنند. این کار آنهاست. شما نیازی به این کار ندارید. بدانید که چگونه پایه های نور را بگیرید و این نوع جلوه نوری ایجاد کنید. لازم نیست بدانید که این پارچه چگونه با آن دیوار یا هر چیز دیگری می آید. فقط باید دید خود را درک کنید و باید آن را بیان کنید. طراح صحنه و لباس مناسب، شما طراح تولید مناسب را استخدام می کنید، فیلمبردار مناسب را استخدام می کنید، وسایل تزیینی، همه چیز از این قبیل… شما افراد مناسبی را استخدام می کنید که به کاری که می خواهید انجام دهید می رسند و سپس آن را توضیح می دهید.'".
این نصیحت بلافاصله در ذهن کوئنتین فرو رفت و همه چیز برای او بسیار معنادار شد.به هر حال، او برای اولین فیلمش دید باورنکردنی داشت، همانطور که برای همه فیلم هایش دارد. ویژگی فیلمهای او به همین دلیل است که بسیاری آنها را میپرستند. و توصیه عالی تری به او این شهامت را داد تا آن دیدگاه را با افرادی که می توانستند آن را بهتر از او اجرا کنند به اشتراک بگذارد.
"همه آن ترس ها و نگرانی هایی که تا آن زمان داشتم به نوعی از بین رفتند. زیرا می دانستم که می توانم این کار را انجام دهم."