منشا واقعی "BoJack Horseman"

فهرست مطالب:

منشا واقعی "BoJack Horseman"
منشا واقعی "BoJack Horseman"
Anonim

چیزهایی که BoJack Horseman را افسرده می کند کم نیست. حتی اگر او به نوعی از این واقعیت آگاه بود که در یک برنامه موفق حضور داشته است، به احتمال زیاد از این موضوع عصبانی می شد. این فقط نوع اسبی است که ما در اینجا با آن سروکار داریم. و این همان اسبی است که ما به لطف سریال رافائل باب واکسبرگ به آن عشق می ورزیم. از زمان پایان یافتن سریال در سال گذشته، اپیزودهای زیادی وجود دارد که طرفداران هنوز دیوانه آنها هستند. خوشبختانه، به لطف نتفلیکس، ما می توانیم این قسمت ها را بارها و بارها زنده کنیم. و به لطف مقالاتی مانند این از Vulture، ما بسیاری از داستان های پشت صحنه ساخت این سریال خنده دار و تکان دهنده را آموخته ایم. این شامل منشا واقعی آن می شود…

این ایده به دوران دبیرستان برمی گردد… مرتب سازی از

اگر واقعاً به آن نگاه کنیم، منشأ BoJack Horseman به زمانی برمی گردد که رافائل باب واکسبرگ در دبیرستان تحصیل می کرد. رافائل به دلیل ADHD خود در مدرسه واقعاً با مشکل مواجه شد و به همین دلیل وارد برنامه تئاتر شد تا ساختار و شادی پیدا کند. تقریباً در همان زمان، او لیزا هاناوالت را ملاقات کرد، زنی که مرد اسبی افسرده را ترسیم می کرد که در نهایت به بوجک تبدیل شد.

سالها بعد، رافائل به لیزا ایمیل زد و از او پرسید که آیا هنوز هم تصاویری از «بچه های اسبی» که کشیده بود را دارد یا خیر. معلوم شد، رافائل در مورد برنامه‌ای تلویزیونی که می‌خواست راه‌اندازی کند، فکر می‌کرد و طراحی اسبی از دبیرستان الهام‌بخش او بود.

به گفته Vulture، وقتی رافائل ایده خود را در مورد یک کارتون اسب افسرده به لیزا گفت، لیزا نمی‌توانست او را تشویق کند که چیزی نشاط‌آورتر بیاورد. با این حال، این برای رافائل معتبر نبود. در نهایت، این اصالت به جذابیت اصلی BoJack Horseman تبدیل شد، نمایشی که لیزا برای نشان دادن آن آورده شد.

«خلق بسیار کمی هستند که بتوانند آنچه را که در مغزشان می گذرد به یک داستان هیجان انگیز، هوشمندانه و منسجم در هر مرحله از راه هدایت کنند، و رافائل فقط در انجام این کار استاد است، نوئل برایت، تهیه کننده اجرایی BoJack به Vulture گفت. "او خوب صحبت می کند و دوست دارد در چیزهای خاصی به روشی جالب فضولی کند."

تلفن بوجک هورسمن
تلفن بوجک هورسمن

در آن زمان که او خواست تا نقاشی های قدیمی را ببیند، رافائل شروع به ساختن نامی برای خود در هالیوود کرد و در عین حال ایده های دیگری را مطرح کرد که اکثر آنها هرگز ساخته نشدند. اما استیو آ. کوهن، تهیه کننده شرکت تورنانت، می خواست با او ملاقات کند. مدیر رافائل در نهایت هر چه داشت برای او فرستاد. در نهایت، یک نشست برنامه ریزی شد و ایده BoJack در کنار چند گزینه انیمیشن دیگر مطرح شد. اما این ایده بوجک بود که استیو واقعاً به آن پایبند بود و می خواست رافائل آن را توسعه دهد.

"یک ماه بعد، استیو من را در فیس بوک پیدا کرد و گفت: "هی! بوجک چطور می آید؟"" رافائل به Vulture توضیح داد. "و من مثل "تقریبا تمام شد!" و سپس من اینطور گفتم، "من باید این کار را انجام دهم! باید آن را انجام دهم!" بنابراین من این مطلب را نوشتم و برای آنها فرستادم. در اصل یک کاراکتر مامور وجود داشت که یک مرد بود و یک شخصیت دوست دختر سابق. در مراحل آماده سازی برای مسابقه رسمی، آنها را ترکیب کردم و دوست دختر سابق را تبدیل به مامور. فکر می‌کنم برخی از شخصیت‌ها نام‌های متفاوتی داشتند و چیزهای دیگری از این قبیل. دایان یک مدیر شبکه بود که می‌خواست به بوجک در بازگشتش قبل از تبدیل شدن به ارواح‌نویس کتابش کمک کند. اما واقعاً خیلی زود بود. حتی قبل از ما. آن را به تورنانته رساندم. من به نوعی حل و فصل کردم.

مهمان سورپرایز در جلسه

وقتی رافائل در تورنانته با استیو ملاقات می کرد، مالک شرکت، اسطوره دیزنی، مایکل آیزنر، به طور اتفاقی در راهرو راه می رفت.

"به طور اتفاقی در پایان جلسه در سالن بودم. در یک مکالمه یک دقیقه ای در راهرو، سه ایده به من گفته شد." مایکل آیزنر توضیح داد. یکی از آنها این است: "این یکی درباره یک نمایش انیمیشنی درباره یک "شخص" زنده است که بدنی شبیه یک مرد و سر اسب دارد. فکر می کنم که در این قرن جالب، بدیع و نمایشی به نظر می رسید - با این حال به دوران جوانی من یعنی مستر اد، اسب سخنگو از اوایل دهه 60 بازمی گردم - من به سادگی گفتم: "بله، بیایید آن کار را انجام دهیم.".

در حالی که این برای رافائل و تیمش فوق العاده انگیزه داشت، یک سوال در مورد یکی از عناصر طرح وجود داشت که مردم دقیقاً از آن مطمئن نبودند.

"سؤال این بود: "آیا ممکن است ورزش باشد؟ به جای یک بازیگر سابق کمدی کمدی، می تواند اسب مسابقه سابق باشد؟ و چه شکلی است؟"" رافائل گفت. "من برای این کار چند پیشنهاد داشتم، و اینکه چگونه داستان تغییر می کند، اما گفتم، "من واقعاً زاویه تجارت نمایشی را دوست دارم و این دلیل است …"

"من فکر می کنم یکی از چیزهای عالی در مورد مایکل [آیزنر] این است که او وارد می شود و سعی می کند چیزی را به یک مکان خاص هل دهد - یا شاید فقط برای اولین بار سعی کند رافائل را هل دهد تا ببیند چگونه استیو گفت: او واقعاً به این ایده اعتقاد دارد. "من فکر می کنم او تحت تاثیر محکومیت رافائل قرار گرفت و او را به دست آورد."

در نهایت، نسخه ورزشی BoJack Horseman برای رافائل بسیار دلچسب بود و داستانی نبود که او می خواست بگوید. اما این چیزی بود که استیو و مایکل در رافائل دوست داشتند. آنها می دانستند که او می خواهد داستان خاصی را تعریف کند، داستانی که برای او معتبر است.

توصیه شده: