در نگاه اول، چرخش اشتباه به نظر می رسد که همان کاری را انجام می دهد که شش ورودی گذشته انجام دادند، اما این کاملاً درست نیست. راهاندازی مجدد در نحوه جلوگیری از حمله بیش از حد انسانخوارهای همزاد به اردوگاههای بیخبر، کار متفاوتی انجام میدهد. اولین فیلم با بازی الیزا دوشکو این کار را به خوبی انجام داد. دنبالهها از همان فرمول پیروی میکردند، اگرچه هیچ چیز جدیدی به فرض اولیه اضافه نمیکردند و بهعنوان کپیهای کربنی از فیلم 2003 ظاهر شدند.
طراحی فرمولیک چرخش اشتباه ۱ تا ۶ در اینجا مهم است زیرا راهاندازی مجدد توسط مایک پی نلسون و آلن مکالروی طرح را دوباره تجسم کرده است. آنها آن را به داستانی با پتانسیل تبدیل شدن به یک فرنچایز پرفروش تبدیل کردهاند، با این فرض که سر و صدا بالا میرود.
جزئی پر از اسپویل
برای خلاصه کردن سریع تفاوتها، فیلم نلسون جامعهی خودپایدار به نام بنیاد را جایگزین جامعهی آدمخوار میکند. آنها از دنیای بیرون جدا شدهاند و در قسمتی منزوی از جنگل پنهان شدهاند. اعضای جامعه با افراد خارجی در تماس نیستند مگر اینکه کاملا غیر ضروری باشند. اما وقتی گروهی از کوهنوردان جوان به طور تصادفی به The Foundation برخورد می کنند، گزینه های بسیار کمی به آنها داده می شود. یکی ماندن، ارائه یک مهارت معنادار که به نفع جامعه است. و دوم مجازاتی است به نام تاریکی. ما نمی گوییم که چیست، اما نتیجه زیبا نیست.
راهاندازی مجدد از برخی از سکانسهای ترسناک معمولی، مانند از بین بردن سریع شخصیتهای پشتیبان، دوباره استفاده میکند. اما وقتی به نظر می رسد که ستارگان مرکزی به سرنوشتی مشابه دچار می شوند، همه چیز تغییر می کند. در آن نقطه، چرخش اشتباه با گذشت زمان غیر قابل پیش بینی تر می شود.
بدون خراب شدن بیش از حد، پیچ و خم های مختلفی وجود دارد که تشخیص پایان فیلم را دشوار می کند. مگر اینکه به طور مکرر زمان پخش را مرور کنید، بیش از چند سکانس مانند پایان فیلم به پایان می رسد. مسئله این است که هر کدام به نظر نتیجه میرسند، اما بیشتر اتفاق میافتد.
دلیل تماشا
بهترین و احتمالاً سرگرم کننده ترین صحنه پایان است. اساساً، جن، بازماندهای که از بنیاد فرار کرده است، به خانه برمیگردد تا متوجه شود مردی که او را زندانی کرده است، راهی خانهاش شده است. بازمانده می داند که چه توانایی هایی دارند و به طور ذهنی شروع به تنظیم یک برنامه بازی برای کشتن رهبر بنیاد و پیروان نزدیکش می کند. او در حال بیرون آوردن یک جفت چاقوی شکاری مرگبار از قفسه سینه، و سپس استفاده از آنها برای بیرون راندن متجاوزان تصویر می کند. نقشه او کار می کند، اما در هرج و مرج، خانواده جن نیز به قتل می رسند.
وقتی زن جوان متوجه می شود که یک درگیری خشونت آمیز باعث مرگ خانواده اش می شود، می پذیرد که بدون مبارزه به بنیاد بازگردد. همه آنها از آنجا دور می شوند، سوار موتورخانه می شوند و سپس دور می شوند. در طول جاده مسافت نسبتاً زیادی طی میشود و به نظر میرسد که پایان فیلم تاریک و پیچیده است. داستانی که با قهرمانی که برخلاف میلش مجبور به بازگشت به یک زندگی بندگی شده به پایان می رسد.
اما همانطور که همه چیز بدترین به نظر می رسد، خانه متحرک با درختی در مجاورت برخورد می کند. این تصادف همچنان یک راز باقی مانده است، زیرا دوربین ها در فاصله ای دور هستند، اما مدت زیادی بعد، یکی از سرسپردگان بنیاد از در کناری بیرون می افتد. جن درست پشت سر اوست، سپس به طرف مرد می جهد. او از چاقو برای ضربه زدن به رباینده احتمالی چندین بار استفاده می کند، او را مثله می کند و سهواً خود را در خون او می پوشاند.
نتیجه گیری واقعی پس از آن با بازمانده زن در حال دور شدن از صحنه انجام می شود. او با موفقیت رهبر را حذف کرد، اما ممکن است بنیاد بازگردد. آنها یک بار او را پیدا کردند، یعنی ممکن است دوباره اتفاق بیفتد.
دنباله
آنچه در مورد پایان فیلم امیدوارکننده است این است که درها به روی دنباله های بالقوه باز است. با این حال، این پیگیریها مانند قسمتهای گذشته در فرنچایز چرخش اشتباه نخواهد بود. آنها احتمالاً در مورد بنیاد مرموز و شکار احتمالی جن شاو (شارلوت وگا) تحقیق خواهند کرد. آنها ثابت کرده اند که گستره دسترسی آنها بسیار فراتر از جنگل است، بنابراین کسی باید برای متوقف کردن آنها قدم بردارد. و احتمالاً جن است.
یک اسپین آف همچنین می تواند نمونه های دیگری از کوهنوردانی که خود را در زمین بنیاد پیدا کرده اند را کشف کند. تاریخ آنها می گوید که آنها در طول سال ها با سرگردانی کمپینگ ها در قلمرو آنها اعضای بیشتری پیدا کردند. این بدان معناست که سایر ساکنان می توانند داستان هایی داشته باشند که ارزش گفتن را در پیگیری های احتمالی داشته باشند. آنها حتی دیگر مجبور نیستند زندگی کنند. راهاندازی مجدد با یک نکته مثبت به پایان رسید و یک بازمانده آن را زنده کرد، بنابراین منطقی است که داستان بعدی به گونهای متفاوت به پایان برسد و در عوض قهرمان داستان با پایانی غم انگیز روبرو شود.
هر اتفاقی بیفتد، ملک نوید بیشتری دارد. هیچ کس نمی داند که آیا به جایی می رسد یا خیر، اما اوضاع خوب به نظر می رسد. بیایید امیدوار باشیم تعداد کافی از مردم به تماشای راهاندازی مجدد چرخش اشتباه بپردازند، زیرا بیش از آن که شایسته یک دنباله است.