داستان واقعی کثیف خلق «ایندیانا جونز و معبد عذاب»

فهرست مطالب:

داستان واقعی کثیف خلق «ایندیانا جونز و معبد عذاب»
داستان واقعی کثیف خلق «ایندیانا جونز و معبد عذاب»
Anonim

بله، واقعاً به نظر می رسد ایندیانا جونز 5 هنوز با هریسون فورد اتفاق می افتد… جدی… و اگر فیلمسازان بتوانند چیز خاصی بیاورند این چیز خوبی است. ایندیانا جونز به لطف بازی Raiders of the Lost Ark و The Last Crusade به عنوان یکی از بهترین قهرمانان اکشن در تمام دوران شناخته می شود. بدون شک، این دو فیلم کلاسیک استیون اسپیلبرگ/جرج لوکاس چیزی از طلای سینما کم ندارند. اما دو فیلم دیگر ایندیانا جونز… اوه… نه چندان…

در حالی که شیعه لبوف خود را به خاطر بد بودن Kingdom of the Crystal Skull سرزنش می کند، چه کسی در معبد عذاب مقصر است؟ این فیلم یک تغییر شدید نسبت به فیلم سال 1981 بود که جهان را با استاد باستان شناسی معرفی کرد که مهتابی را به عنوان یک ماجراجو که آثار مهمی را برای موزه های مختلف بازیابی می کند، معرفی کرد.به دلایل مختلف، پیش درآمد سال 1984، معبد عذاب، نژادپرستانه و توهین آمیز تلقی شده است. حداقل، شلخته، به طرز ناراحت کننده ای خشن و آزاردهنده است. حتی استیون اسپیلبرگ کارگردان فیلم خود را در سال‌های اخیر به نمایش گذاشته است. اما او همیشه در مورد آن منفی نبود…

با تشکر از Medium ما چیزهای زیادی در مورد ساخت این فیلم یاد گرفتیم… و مثل خود فیلم تاریک و درهم و برهم بود…

ایندیانا جونز و معبد عذاب
ایندیانا جونز و معبد عذاب

از تاریکی متولد شد و این فیلمنامه‌نویس را ترساند

هنگام تبلیغ ایندیانا جونز و آخرین جنگ صلیبی در سال 1989، استیون اسپیلبرگ ادعا کرد که "معبد عذاب حاوی ذره ای از احساس شخصی من نیست." شاید به این دلیل است که استیون سرانجام دلیل نقدهای منفی فراوان و انتقادات از عدم حساسیت فرهنگی را درک کرد؟ یا، شاید استیون دیگر با آنچه شریک خلاقش در مورد داستان احساس می کرد، همراهی نمی کرد؟ به هر حال، این جورج لوکاس بود که واقعاً برای اجرای یک نقش دوم تیره‌تر در فرانچایز ایندیانا جونز تلاش کرد.و بسیاری از آن‌ها به تاریکی مربوط می‌شد که او شخصاً تجربه می‌کرد…

جورج لوکاس در مورد معبد عذاب که او و استیون اسپیلبرگ فکر می‌کردند، می‌گوید: «در نهایت داستان بسیار تاریک‌تر از آن چیزی بود که ما در نظر داشتیم. بخشی از آن این بود که من در آن زمان طلاق داشتم و روحیه خوبی نداشتم؛ و بخشی از آن این بود که می‌خواستیم کاری کمی هیجان‌انگیزتر انجام دهیم.»

اما «عصبانیت» فیلمنامه نویس مسئول اولین فیلم ایندیانا جونز، لارنس کاسدان را خاموش کرد. در نهایت او کار روی فیلم را پشت سر گذاشت. لارنس برای دنباله های تاریک تر مورد استفاده قرار گرفت. به هر حال، او امپراتوری جرج لوکاس را نوشته بود… اما معبد عذاب برای او خیلی زیاد بود.

لارنس کاسدان اعتراف کرد: «فقط فکر کردم وحشتناک است. "خیلی پست است. هیچ چیز خوشایندی در آن وجود ندارد. من فکر می کنم معبد عذاب نشان دهنده یک دوره پر هرج و مرج در زندگی هر دو [لوکاس و اسپیلبرگ] است، و فیلم بسیار زشت و بداخلاق است."

این داستان تاریک چگونه شکل گرفت؟

استیون و جورج سرانجام ویلارد هیوک و گلوریا کاتز فیلمنامه نویسانی را برای نگارش دومین فیلم ایندیانا جونز که در نهایت به یک پیش درآمد تبدیل شد، استخدام کردند.

جرج توضیح داد: "داستان اصلی در مورد یک قلعه خالی از سکنه در اسکاتلند بود." اما استیون گفت: "اوه، من فقط Poltergeist را ساختم، نمی خواهم این کار را دوباره انجام دهم." و این زمانی بود که کارمان را با بیل [ویلارد] هایک و گلوریا کاتز آغاز کردیم."

"ویلارد هیوک گفت: "جورج به ما گفت که او و استیون می خواهند فیلم بعدی ایندی را در هند بسازند." "و او از علاقه ما به هند خبر داشت. ما به آنجا سفر کرده بودیم، در حال جمع آوری آثار هنری هندی و غیره بودیم، و فکر می کنم به همین دلیل بود که او نزد ما آمد."

جورج و فیلمنامه نویسان با هم داستانی را ارائه کردند که همه ما با آن آشنا هستیم.

استیون توضیح داد: "جورج گفت که قرار است فیلم بسیار تاریکی باشد.""راهی که امپراتوری ضربه می زند، دومین اقدام تاریک از سه گانه جنگ ستارگان بود. بنابراین جورج به همراه گلوریا کاتز و ویلارد هایک به این ایده رسیدند که قرار است درباره فرقه کالی باشد، با جادوی سیاه و چیزهایی که به نظر من شخصاً خیلی ترسناک است. از بسیاری جهات، سبک بصری فیلم زمانی تصور شد که جورج برای اولین بار داستان را به من گفت که طرحی بسیار خشن از فیلمی بود که از ما می خواست در ساخت آن به او کمک کنیم. من چند چیز شنیدم - Thugees، معبد مرگ، وودو و فداکاری های انسانی - پس چیزی که بلافاصله به ذهنم آمد نور مشعل، سایه های بلند و نور قرمز گدازه بود. می خواستم تصویری تاریک از یک پناهگاه درونی ترسیم کنم."

کریستال ها در معبد عذاب
کریستال ها در معبد عذاب

علاوه بر این، استیون می خواست فیلم را با حس ماجراجویی و لحن کمدی آغشته کند تا به تعادل بین همه انتخاب های تاریک جورج لوکاس کمک کند. شاید همین برخورد ژانرها بود که به اتهامات توهین آمیز موجود در فیلم اعتبار بیشتری بخشید… صحنه مغز میمون نمونه بارز آن است.

بدون در نظر گرفتن همه چیز، بدون شک همه چیز کمی به هم ریخته بود. بیایید امیدوار باشیم که پنجمین و آخرین فیلم ایندیانا جونز از این دام ها جلوگیری کند.

توصیه شده: