در حالی که جورج کلونی به عنوان "پادشاه شوخی هالیوود" شناخته می شود، او همچنین یکی از بهترین بازیگران آن است. مطمئناً، او یک ستاره سینمای مستقیم است که با افرادی مانند براد پیت و مریل استریپ معاشرت می کند (و شوخی می کند). برخی از فیلمهای موفق او دارای شخصیتهای جذاب، کمی احمقانه و شرمآور هستند که «کری گرانت امروز» با آنها شناخته میشود. حرفه او تا کنون.
فیلم 2007 که توسط تونی گیلروی نویسندگی و کارگردانی شد، شخصیت اصلی جورج کلونی را دنبال می کند که ناخواسته در یک پرونده بسیار کثیف گرفتار می شود که شرکت حقوقی او از آن دفاع می کند.هنگامی که یکی از همکارانش درباره آنچه که شرکت حقوقی واقعاً نمایندگی می کند، سوت می زند، مایکل باید تصمیم بگیرد که آیا از آنچه می داند درست است یا نه، یا از کسب و کاری که زندگی او را می مکد، کنار بیاید..
این پرونده به خودی خود یک دعوای دسته جمعی است که علیه یک شرکت کشاورزی مطرح شده است که ظاهراً آگاه بود که علف کشی که آنها استفاده می کنند آب جوامع را مسموم می کند و منجر به بیماری دسته جمعی و مرگ چندین نفر می شود.
به نظر می رسد چیزی باشد که می تواند در زندگی واقعی اتفاق بیفتد، درست است؟
خب، در داستان مایکل کلیتون مقدار زیادی حقیقت وجود دارد. در اینجا داستان واقعی پشت این درام درخشان و تریلر قانونی است…
مایکل کلیتون آنچه را که میخواهیم برای شرکتهای بزرگی که از قدرت خود سوء استفاده میکنند بیفتد بررسی کرد
در یک بررسی گذشتهنگر اخیر GQ در مورد حرفه جورج درست قبل از اکران Midnight Sky از نتفلیکس، این بازیگر تحسین شده به جزئیات درباره تجربه خود از فیلمبرداری مایکل کلیتون پرداخت.جورج قبل از ورود به داستان واقعی که الهام بخش تونی گیلروی نامزد بهترین فیلم بود، توضیح داد که فیلم چقدر سنگین است. با این حال، همبازی های او، تام ویلکینسون و تیلدا سوینتون (که برای نقش شرور خود برنده جایزه اسکار شد) همه چیز را سرگرم کننده، سبک تر و جالب نگه داشتند. با توجه به این واقعیت که مایکل کلیتون با موضوعات سنگین بسیاری سروکار داشت، این امر حیاتی بود. ناگفته نماند که کاراکتر جورج بیشتر زمان فیلم را با ضرب و شتم احساسی می گذراند… تا آخر، حداقل…
جورج در مصاحبه با GQ گفت:"من در آن [فیلم] برنده می شوم." "اگر به حرفه من نگاه کنید، من کلاهبرداران بسیار زیادی را بازی کرده ام. یا بچه هایی که کارهای نادرست انجام داده اند، می دانید. این مرد یک کلاهبردار است که بدترین دشمن خودش است و برنده آنها نیست. آرگومان ها."
اما در پایان فیلم، شخصیت جورج در نهایت "کالا" را در یک شخصیت بسیار کجتر پیدا میکند.
"و بالاخره گرفتار شد. همانطور که امیدواریم بتوانیم به این موارد، تخلفات شرکتی پی ببریم."
جرج ادامه داد که این واقعیت که فیلم به دنبال گرفتن یک شرکت بزرگ در حال انجام کار بد است، او را به پروژه کشاند و احساس خوبی برای بازی کرد.
"اینطور نیست که برای آنها هزینه داشته باشد. اینطور نیست که آنها جریمه شوند. آنها به زندان خواهند رفت. و این چیزی است که ما می خواهیم."
این دقیقاً همان چیزی است که شاکیان یک پرونده واقعی می خواستند برای شرکت بزرگی که به آنها ظلم کرده است بیفتد.
داستان واقعی زندگی که مایکل کلیتون را الهام گرفت
"من به شما یک چیز جالب را می گویم که مردم نمی دانند. "این بر اساس تحقیقات در مورد فورد پینتو بود. اگر از پشت به آن ضربه بزنید، منفجر می شود.این ماشین… معامله این بود که فورد در نهایت مجبور شد آن را به یاد بیاورد. با این حال، یک رسوایی در مورد آن وجود داشت و آن این بود که یک سند داخلی از فورد در آن زمان وجود داشت که می گفت: «ببینید، فراخوانی همه این فورد پینتوها برای ما میلیاردها دلار هزینه خواهد داشت. 11 نفر در سال بر اثر ضربه از پشت جان خود را از دست می دهند. کت و شلوارهای کلاسیک برای ما دویست میلیون هزینه دارد. فکر ما این است که جذب 11 مرگ و کت و شلوار دویست میلیونی کلاس اکشن ارزان تر از فراخوانی همه خودروها است. آن تکه کاغذ به دست یک قاضی رسید. و او گفت: "باشه، حالا همه شما مرده اید." و همه اخراج شدند. و لباس کلاسیک بزرگ و بزرگ."
جورج ادامه داد که تونی نمی تواند آن داستان را انجام دهد، اما ایده مایکل کلیتون بر اساس آن بود.
"همیشه بر اساس این تخلف شرکتی بود. این ایده که همه چیز، همه ماشین آلات، وکلا، و همه این قطعاتی که باید وارد بازی شوند تا این چیزها کار کنند.تا آنها را از تمام این چیزها دور کنند. بنابراین، بر اساس موضوعات واقعی عمیق و مهم بود. اما همچنان داستان بود. یک اثر تخیلی. بنابراین، شما می توانید با شخصیت ها بازی کنید و نگران شکایت نباشید."