استیون کینگ همچنان یکی از بهترین و محبوبترین رماننویسان ترسناک است و کتابهای او رویاهای میلیونها طرفدار در سراسر جهان را تسخیر کرده است. همین را میتوان در مورد فیلمها و نمایشهایی که بر اساس آثار او ساخته شدهاند نیز گفت، اگرچه برخی مانند اقتباس ناامیدکننده The Dark Tower، به دلایل اشتباه طرفداران را آزار میدهد.
بسیاری از آثار کینگ در شهر خیالی دری، مین ساخته شده اند، اما این بدان معنا نیست که هیچ ارتباط واقعی با کتاب هایی که او نوشته است وجود ندارد. برخی از آنها بر اساس تجربیات خود نویسنده بودهاند، هرچند نه آنطور که شما تصور میکنید.
او هرگز مجبور به مبارزه با هیولای تغییر شکل به نام Pennywise نشده است، و هرگز در شهری که توسط خون آشام ها تسخیر شده است زندگی نکرده است. اما کینگ یک بار گفت که پس از ملاقات با سگ سنت بنارد که از او متنفر بود، الهام گرفته شد تا کوجو را بنویسد. و نویسنده همچنین گفته است که آنی ویلکس در فیلم بدبختی نماینده کوکائینی بود که زمانی او را اسیر می کرد.
رازهای بسیاری دیگر از پشت صحنه آثار کینگ وجود دارد که ارزش دانستن در مورد آنها را دارد، از جمله داستان واقعی که الهام بخش او برای نوشتن رمان Pet Sematary در سال 1983 است. ما پیشنهاد نمی کنیم که گربه او برای ترساندن او و خانواده اش زنده شود، اما شباهت هایی با تجربیات او در کتاب و فیلم ها وجود دارد.
"Pet Sematary" تاریک ترین رمان استیون کینگ است
استیون کینگ در اوایل کار خود پت سماتاری را نوشت، اما به دلیل شباهتهای زندگی خود، کینگ چهار سال طول کشید تا این کتاب را در جهان منتشر کند. حتی برای او بسیار تاریک و آزاردهنده بود، نه حداقل به دلیل تاریکی بی امان که در داستان کتاب از تراژدی و اندوه خانوادگی به تصویر کشیده شده است.نه تنها یک گربه پس از دفن شدن در اتاق خواب حیوانات خانگی که به اشتباه املایی شده است زنده می شود، بلکه یک کودک نیز زنده می شود.
در فیلم 1989، گیج 2 ساله بود که در صحنه هایی که مستقیماً بر اساس رمان ساخته شده بود، از قبر برخاست. و در فیلم 2019، الی 8 ساله بود که در چرخشی در داستان اصلی کینگ به زندگی بازگشت. تماشای صحنههایی که هم در کتاب و هم در فیلمها اتفاق میافتد، به دلیل اتفاقی که برای قهرمانان جوان میافتد، سخت است، بنابراین جای تعجب نیست که کینگ قبل از انتشار کتابش تردید کرده است.
خوشبختانه، صحنههایی که به زندگی نویسنده مربوط میشود، بسیار کمتر از آنچه در صفحه و صفحه نمایش داده میشود، آزاردهنده است.
داستان واقعی که الهام بخش 'Pet Semetary'
در داستان کینگ یک گورستان باستانی هندی وجود دارد و کودکان محلی از آن به عنوان قبرستان حیوانات خانگی مرده خود استفاده می کنند. هم در کتاب و هم در فیلمها، به اشتباه املایی «Pet Sematary» نوشته شده است، و این یکی از الهامهای داستان سیاه مرگ و رستاخیز کینگ شد.
واقعاً یک گورستان غلط املایی پشت خانه نویسنده در اورینگتون، مین وجود داشت، و محل دفن کودکان محلی بود تا حیوانات خانگی مرده خود را برای استراحت بگذارند. خوشبختانه، هیچ یک از آنها زنده نشدند (تا جایی که ما می دانیم) بنابراین مکان شومی که در رمان کینگ به تصویر کشیده شده بود، نبود. در واقع، طبق مصاحبه ای که کینگ با Entertainment Weekly انجام داد، مکان نسبتاً خوبی بود و او دلیلی داشت که گربه دخترش را در آنجا دفن کند.
متأسفانه، اسماکی به روشی مشابه با کلیسا مرد، گربه ای که در اثر داستانی کینگ به زندگی بازگشت. یک مسیر اصلی کامیون نه چندان دور از خانه نویسنده وجود داشت و اینجا بود که گربه دخترش کشته شد. سپس مجبور شد آنچه را که برای اسماکی اتفاق افتاده برای دخترش توضیح دهد، همانطور که پدر در داستان تخیلی انجام داد.
در وبسایت استیون کینگ، نویسنده توضیح میدهد که چگونه پسرش اوون (که اکنون خود رماننویس است) میتوانست قربانی دیگری باشد. او در مورد این موضوع در رابطه با کتابش و روشهای مختلفی که تجربیات زندگی واقعیاش با داستانی مرتبط است صحبت میکند که در نهایت به صفحه آورد.
کینگ دوز معمول خود از ماوراء طبیعی را به کتابی که در نهایت نوشت، اضافه کرد، تا حدی با الهام از کتابی که در مورد وندیگو خوانده بود، روح شیطانی باستانی که گفته می شود می توانست مردم را تسخیر کند و آنها را به سمت آدمخواری سوق دهد. خوشبختانه، به نظر میرسد که این چیزی جز فولکلور هندی نیست، اما مبنایی برای لحظات وحشتناکی است که هم در صفحه و هم در صفحه ظاهر میشوند.