F با بشقاب پرنده چه بود؟ چند سالی از انتشار فصل دوم سریال فارگو FX می گذرد و اکثر طرفداران هنوز در تلاشند تا بفهمند چرا موجودات فضایی در این سریال حضور دارند.
ما را اشتباه نگیرید، ما بیگانگان را دوست داریم. ما عاشق بیگانگان ریدلی اسکات هستیم. ما بیگانگان باستانی را دوست داریم … حتی اگر بسیار اغراق آمیز است. جدی… همه بیگانگان را دوست دارند. حتی ست روگن هم می خواهد فیلمی درباره بیگانگان بسازد. اما موجودات فضایی تقریباً آخرین چیزی هستند که انتظار دارید در فارگو ببینید.
در سال 2015، زمانی که FX فصل دوم Fargo را منتشر کرد، طرفداران در مورد اینکه چرا یک بشقاب پرنده مدام سری به سریال جنایی می زد، بسیار گیج شده بودند. حداقل می توان گفت کاملاً نابجا بود.و فقط اندکی بر داستان تأثیر گذاشت. اکثراً فقط عجیب بود. حداقل، طرفداران انتظار نوعی بازدهی را داشتند که در دنیای نسبتاً پایهگذاری شده نمایش منطقی باشد… اما آنها هرگز به نتیجه نرسیدند.
خب، در سال 2016، خالق فارگو، نوح هاولی، پاسخی به این سوال داد…
نوح هاولی نمی خواست به سؤال درباره یوفوها پاسخ دهد
طبق گزارش IndieWire، نوح هاولی در حالی که در فستیوال ATX در شهر زادگاهش در آستین، تگزاس حضور داشت، در مورد بیگانگان در فصل دوم Fargo تحت فشار قرار گرفت. اگرچه او آنجا بود تا درباره کتابش «پیش از پاییز» صحبت کند، اما طرفداران به ناچار از او درباره جزئیات پشت صحنه مشهورترین برنامه تلویزیونی اش که برگرفته از فیلم برنده جایزه اسکار برادر کوئن در سال 1996 است، پرسیدند. با بازی فرانسیس مک دورمند، ویلیام اچ میسی، و استیو بوشمی.
در ابتدا، نوح نمی خواست به سؤال یکی از مخاطبان پاسخ دهد که … "معامله با بشقاب پرنده ها چه بود؟"
در واقع، نوح به وضوح می خواست رازهایی را به جای بگذارد… یک راز.
"معامله با بشقاب پرنده ها چه بود؟" نوح گفت. "معامله با افتادن ماهی از آسمان در سال اول چه بود؟ منظورم این است که این چیزها اتفاق می افتد."
طرفداران فارگو میدانستند که او به لحظهای عجیب در فصل اول اشاره میکند که دستهای از ماهی از آسمان سقوط میکنند و به ماشین شخصیت الیور پلات برخورد میکنند. … این یک لحظه دیوانه کننده بود اما در قسمت زیر توضیح داد.
اما خوشبختانه برای این مخاطب و همچنین بسیاری از مخاطبان در سراسر جهان، مصاحبه کننده Beau Willimon (خالق House of Cards) نوح را برای پاسخ تحت فشار قرار داد. از این گذشته، بو از مخاطبان طرفداران نوح خواسته بود که «فنبوی/فنگرل»ترین سؤالاتی را که میتوانند مطرح کنند، بپرسند. بنابراین، نوح واقعاً باید پاسخ می داد…
"بله، اما تو [ماهی] را توضیح دادی،" بو ویلیمون، نوح را فشار داد. "درسته، گردباد بود که به دریاچه برخورد کرد، اما توضیحی داشت."
بیگانگان در فصل دوم آن تجملات را نداشتند.
سپس نوح بالاخره جواب داد… یه جورایی…
بیگانگان بخشی از زمان بودند
پاسخ نوح به این که چرا او یوفوها را در فصل دوم فارگو قرار داد به زمان مربوط بود.
نوح درباره فصلی که در دهه 1970 در مینهسوتا/داکوتای شمالی/داکوتای جنوبی میگذرد، گفت: «خب، بخشی از لحظهای بود. «پس از ویتنام، هم پارانویای سیاسی و هم تئوریهای توطئه به اوج رسیدند - با واترگیت؛ این احساس که مردم تا حدودی احساس پارانویا میکردند.»
بسیاری از این در گنجاندن رونالد ریگان، کلیپ های خبری در تلویزیون، و اساساً همه دیالوگ ها، شخصیت خنده داری که نیک آفرمن بازی می کرد، منعکس شد.
اما مشاهده بشقاب پرنده توسط شخصیت کایران کالکین در فصل دوم فارگو و بسیاری از بقیه بازیگران در قسمت ماقبل آخر بر اساس یک داستان واقعی بود… درست است، تقریباً… اما این حقیقت در مورد همه داستان هاست. در فارگو… هیچکدام از آنها به چیزی نزدیک به آنچه که دنباله عنوان اصلی نمایش نشان می دهد اتفاق نیفتاده است.در واقع، نوح ادعا کرده است که سکانس اصلی عنوان به این دلیل انجام می شود که مخاطب تصمیماتی را که در مورد داستان گرفته می شود، بپذیرد. اساساً، مخاطب برای هر چیزی که فکر میکند واقعاً اتفاق افتاده، مینشیند… حتی اگر فقط یک تکه از آن حقیقت داشته باشد.
"اگر به دستگاه تحقیق اینترنتی نگاه کنید، در دهه 70 یک حادثه سرباز دولتی / بشقاب پرنده در مینه سوتا رخ داد که به نظر من جالب بود."
همچنین ادای احترام به فیلم اصلی بود
علاوه بر اینکه "راستی" آن زمان است، گنجاندن یوفو نیز اشاره ای مبهم به فیلم اصلی برادران کوئن بود.
«خیلی زود، پرسیدم، مایک یاناگیتای ما چیست؟» نوح گفت. "مایک یاناگیتا شخصیت فیلم فارگو بود که مارج پس از دوستی در دبیرستان و صرف یک وعده غذایی با او آشنا شد و او در مورد ازدواج با دختر دبیرستانی خود صحبت کرد و سپس او مرد و او بسیار تنها شد. فهمید که او همه اینها را ساخته است.و من فکر کردم، "چرا این در فیلم است؟" هیچ ربطی به فیلم ندارد - به جز اینکه فیلم می گوید "این یک داستان واقعی است." آنها آن را در آنجا گذاشتند زیرا "اتفاق افتاده" در غیر این صورت شما آن را در آنجا قرار نمی دادید. دنیای فارگو به آن عناصر نیاز دارد. آن عناصر تصادفی، عجیب و غریب، حقیقت غریبتر از داستان است."
نوح ادامه داد که آن لحظات تخیل مخاطب را درگیر می کند.
"وقتی یک داستان خطی را با قاشق غذا نمی دهید، وقتی شکاف هایی را برای تخیل ایجاد می کنید، مخاطب باید بیشتر روی آن سرمایه گذاری کند"