هر طرفدار نظرات خود را در مورد بهترین و بدترین خط داستانی یک برنامه مورد علاقه دارد، اما به احتمال زیاد، همه ما Gray's Anatomy را تماشا کرده ایم و آرزو می کنیم که ای کاش نویسندگان انتخاب های خلاقانه متفاوتی انجام می دادند. ما سریال را دوست داریم و همیشه قدردان لحظات تکان دهنده و دراماتیکی خواهیم بود که در طول سال ها رخ داده است… اما نمی توانیم انکار کنیم که برخی از خطوط داستانی باید تمدید می شد.
گاهی اوقات خط داستانی Grey خیلی طول نمی کشد، اما ما با آن مشکلی نداریم زیرا نمایش را به جلو می برد و ما هیجان زده هستیم که ببینیم بعد چه اتفاقی می افتد. مواقع دیگر، ما مانده ایم که ای کاش این لحظات دست کم گرفته شده به همان اندازه که از آنها لذت می بردیم طولانی می شد.
برای یافتن خطوط داستانی از درام پزشکی مورد علاقه ما که قطعاً باید خیلی بیشتر طول می کشید، به خواندن ادامه دهید.
15 یادگیری درباره پدر جکسون بسیار تکان دهنده بود، ادامه دادن آن بسیار جالب بود
جکسون و آوریل در قسمت سیزدهم فصل "Who Is He (and What Is He to You)" به مونتانا رفتند؟ طرفداران توانستند در مورد پدر جکسون بیاموزند و این بسیار تکان دهنده بود.
خیلی خوب می شد اگر این یک قوس داستانی یا حداقل چند قسمت دیگر بود.
14 بعد از همه چیزهایی که پشت سر گذاشتند، اوون و تدی باید زمان بیشتری را در آلمان با هم می دادند
وقتی قسمتی از یک سریال تلویزیونی مورد علاقه در مکان دیگری اتفاق می افتد، می تواند بسیار هیجان انگیز باشد و ما دوست داشتیم اوون را به دیدن تدی در آلمان ببینیم.
ما آرزو می کنیم که بعد از همه چیزهایی که پشت سر گذاشته اند، زمان بیشتری در آلمان با هم داشته باشند. این میتوانست خط داستانی طولانیتری داشته باشد، زیرا احساسات بسیار زیادی وجود داشت.
13 متیو و آوریل باید برای اولین بار با هم می ماندند
Buzzfeed اشاره می کند که آوریل و متیو در واقع با هم خوب بودند. یکی از طرفداران به وب سایت گفت: "آنها اعتقادات مشترکی داشتند، به یکدیگر احترام می گذاشتند و با هم خوب بودند."
ما کاملاً با این موافقیم و فکر می کنیم که جکسون و آوریل، در حالی که گاهی اوقات زوج دوست داشتنی هستند، درام و توشه زیادی دارند.
12 اپیزود "ساعت طلایی" کلاسیک خاکستری دست کم گرفته شده است
برخی از طرفداران Grey's Anatomy به Reddit گفتند که هیچ کس واقعاً در مورد قسمت "ساعت طلایی" صحبت نمی کند.
این قطعاً یک کلاسیک دست کم گرفته شده است زیرا مردیث سعی می کند نشان دهد که می تواند رئیس باشد و E. R را اداره می کند اما چرا این یک قسمت بیشتر طول نمی کشد؟ این می توانست جذاب باشد.
11 مثلث بیلی/بن/الی می توانست طولانی تر و دراماتیک تر باشد
E Online به مثلث عشقی بین میراندا بیلی، الی و بن اشاره می کند. مطمئنا، ما می دانیم که بیلی و بن در نهایت با هم بودند، اما ما عاشق تماشای این درام بودیم.
مثلث عشق می توانست بسیار طولانی تر باشد… و بسیار دراماتیک تر. بالاخره این آناتومی گری است. می توانست برای چندین قسمت ادامه داشته باشد و ما برای آن اینجا بودیم.
10 استفانی و کایل سزاوار زمان (و قسمتهای) بیشتر با هم بودند
تماشای عاشق شدن استفانی و کایل بسیار شیرین و احساسی بود. و با این حال، از آنجایی که او یک بیمار بود، به سرعت تمام شد.
این دو شخصیت سزاوار زمان بسیار بیشتری با هم بودند، و ما آرزو می کنیم که داستان عشق آنها چند قسمت بیشتر می شد. چیزهای زیادی وجود داشت که می شد کاوش کرد.
9 اپیزود موزیکال به طرز شگفت انگیزی خوب بود، آنها باید این را دوباره امتحان کنند
یکی از طرفداران به Buzzfeed گفت که قسمت موزیکال سریال "Song Beneath the Song" از فصل هفتم خوب بود… و ما با آن موافقیم.
مطمئناً غافلگیرکننده بود، زیرا این نوع قالب همیشه کار نمی کند، اما ما از آن لذت بردیم. گاهی اوقات ما به کمی سرگرمی ساده در Grey's Anatomy نیاز داریم. ما دوست داریم قسمت های موزیکال بیشتری داشته باشیم.
8 به کریستینا و جورج تقریباً به اندازه کافی با هم وقت گذاشتند
یکی از طرفداران در Reddit مطرح کرد که کریستینا و جورج باید زمان بیشتری را با هم روی صفحه نمایش میگذراندند. ما هم همینطور فکر می کنیم زیرا آنها بسیار شایان ستایش بودند.
آنها گفتند: "من واقعاً فکر می کنم کریستینا و جورج پویایی بسیار خوبی داشتند (مخصوصاً در آن فصل) و خیلی خوب بود که این رابطه را حتی بیشتر بررسی کنیم."
7 مردیث با ویل تورپ خیلی سریع همه چیز را خاموش می کند
Meredith خیلی سریع همه چیز را با ویل تورپ تعطیل می کند. ما آرزو می کنیم که این داستان برای مدت طولانی تری ادامه داشته باشد.
به جای اینکه این شخصیت را با چندین علایق عاشقانه (یا بالقوه) در چند فصل ببیند، بهتر بود سعی می کرد با یک نفر باشد. این خیلی تکان دهنده تر بود.
6 داستان مگی با مادرش بسیار احساسی بود و ممکن بود طولانی تر شود
Maggie یک شخصیت شگفت انگیز در Grey's Anatomy است و او شایسته چندین خط داستانی است.
ما با تماشای خط داستانی او با مادرش، که در قسمت سیزدهم فصل سیزدهم "بی حرکت، روح من" درگذشت، بسیار احساساتی شدیم. این قطعاً میتوانست طولانیتر شود و ما آرزو میکنیم که اینطور باشد.
5 ما برای دلوکا و مردیت اینجا هستیم. ما بیشتر می خواهیم
ما کاملاً برای مردیث و دلوکا اینجا هستیم و امیدواریم که این موارد بیشتر شود.
همانطور که یکی از طرفداران به Buzzfeed گفت: "این به ندرت یک فصل گذشته است و من در حال حاضر مردیث و دلوکا را بیشتر از مردیث و درک دوست دارم. دلوکا به مردیث اجازه می دهد خودش باشد بدون اینکه سعی کند او را تغییر دهد یا کاری کند که او کمتر احساس کند."
4 ما از طرفداران پر و پا قرص هیدر بودیم و نمایش به طور خلاصه با مرگ او برخورد کرد
هیدر در قسمت 10 فصل "من تو را با من می خواهم" درگذشت و ما فکر می کنیم که او یکی از شیرین ترین و شایان ستایش ترین کارآموزان بود.
سریال واقعاً توجه کافی به درگذشت او نداشت و ما آرزو می کنیم که اگر او مجبور به رفتن بود، ممکن بود یک قوس دو قسمتی وجود داشته باشد. شاید او می توانست به شکل دیگری بمیرد، زیرا مرگ او به دلیل مشکلات ژنراتور بیمارستان بسیار تصادفی بود.
3 وقتی بن مجبور شد کار در بیمارستان را متوقف کند، ازدواج او سخت می شود و ما بیشتر می خواستیم
بن و بیلی زوج شیرینی هستند که روزهای سختی را پشت سر گذاشته اند. هنگامی که او مجبور است کار در بیمارستان را متوقف کند، ازدواج او را دچار مشکل می کند، و تماشای این موضوع بسیار جالب بود زیرا بیلی یک فرد قوی و مستقل است. ما قطعاً بیشتر از این خط داستانی میخواستیم، مطمئناً.
2 نمایش باید پوشک را در طول جراحی های طولانی بازبینی کند، زیرا خنده دار بود
Reddit نشان می دهد که تماشای لکسی پوشک پوشک در طول یک جراحی طولانی چقدر عالی بود.
نمایش حتما باید این قسمت را مرور کند، زیرا خنده دار بود، و این نوع نمایش همیشه می تواند از لحظات خنده دار بیشتری استفاده کند. اگر دلوکا پوشک می پوشید چه؟ ما می توانیم تصور کنیم که این چقدر عالی خواهد بود.
1 آملیا و اوون باید قبل از اینکه ازدواج عجولانه آنها همه چیز را به هم بزند مدت طولانی تری با هم قرار می گذاشتند
همه ما به یاد داریم زمانی که آملیا و اوون در فصل دوازدهم "رابطه خانوادگی" با هم ازدواج کردند و همه ما به یاد داریم که ازدواج کوتاه آنها چقدر به هم ریخته شد.
این دو شخصیت باید قبل از اینکه ازدواج عجولانه آنها همه چیز را به هم بزند، مدت بیشتری با هم قرار می گذاشتند. اوون بچه می خواست و آملیا با آن دست و پنجه نرم می کرد و جالب بود.