(این پست حاوی اسپویلرهای فصل 8 GAME OF THRONS است، بنابراین اگر دستگیرتان نشد، اینجا متوقف شوید!)
سریال فانتزی/درام HBO Game of Thrones تقریباً یک دهه است که بین طرفداران در سراسر جهان محبوبیت زیادی داشته است.
و در حالی که همه با روشی که تهیهکنندگان سریال از نظر داستان و شخصیتها از آن استفاده کردهاند موافق نیستند، آنها میتوانند موافق باشند که برخی از روابط در سریال… خوب… عجیب و غریب هستند.
مطمئناً، ما روابط کاملاً عادی داشته ایم (سم و گیلی، آریا و جندری به طور خلاصه… و ممکن است این باشد؟) اما معمولاً، به نظر می رسد که نمایش فقط بر روابط شوک آور تکیه دارد. و در فصل 7، یکی از عجیبترینها را دیدیم که در مقابل چشمانمان آشکار شد: جان اسنو و دنریس تارگرین.
و اگر درگیر سریال هستید، می دانید که همه چیز… خوب… همه چیز در فینال برای آنها درست نشد.
اما حتی اگر پایان آن طوری پیش نمی رفت (که شامل یک خنجر، یک اژدهای آسیب دیده، و یک تاج و تخت بسیار ذوب شده بود)، دلایل زیادی وجود دارد که چرا دنی و جان نمی توانند داشته باشند. به هر حال موفق شد.
20 اول و مهمتر از همه - آنها به هم مرتبط هستند
آه بله، اگر از طرفداران همیشگی GOT هستید، متوجه خواهید شد که بسیاری از روابط… دوستانه خانواده هستند؟ خوب، ما با آن پیش می رویم (من به شما نگاه می کنم، سرسی و جیمی لنیستر). موضوع این است که دنی در واقع خاله بیولوژیکی جون بود.
درست است: جان، که فکر می کرد ند استارک در تمام عمرش پدرش است، در واقع اگون تارگرین، پسر ریگار تارگرین و لیانا استارک است. ریگار در واقع برادر بزرگتر دنی است، بنابراین او را خاله جون می کند.البته، هر دو تا فصل 8 متوجه این موضوع نمی شوند، و زمانی که متوجه شدند، جان از این رابطه عقب نشینی می کند. Icky.
19 خواستگاری آنها خیلی سریع شروع شد
به نظر می رسد که مجریان برنامه در واقع آماده بودند تا سریال با فصل هفتم به پایان برسد، بنابراین تصمیم گرفتند برنامه را با عجله ادامه دهند، و این شامل عجله کردن رابطه دنی و جان نیز می شد. اساساً مانند یک پرش سه قسمتی بود از اولین باری که چشمانشان را قفل کردند تا زمانی که اطرافیانشان قبلاً می گفتند "اوه، آنها عاشق هستند هاها."
و به همان سرعتی که شروع شد، در فصل 8 به پایان رسید، زیرا، خوب، کل آن "تو خاله من هستی"، پس این وجود دارد.
18 او به نظر اژدهایش تکیه می کند
دنی اساساً آن دختری بود که به نحوه رفتار حیواناتش با یک پسر تکیه می کند تا مشخص کند آیا او یک پسر آینده دار است یا نه. اگر گربه او شما را دوست ندارد؟ تو رفته ای. اگر سگش نگاه خندهداری به شما میدهد؟ خداحافظ. دنی نیز با اژدهایانش همین رفتار را داشت.
وقتی دروگون برای اولین بار به جان معرفی شد، او در واقع به او اجازه داد تا او را کمی نوازش کند، که عمیقاً دنی را تحت تأثیر قرار داد. و بالاخره کی سوار یکی شد؟ دنی دوباره عاشقش شد، انگار. خوب، ما می دانیم که چرا آنها او را دوست دارند - او یک تارگرین است، که تنها خانواده ای است که خون اژدها در رگ هایش جاری است.
17 هیچکس با این رابطه موافق نیست
در ابتدا، به نظر می رسید که چند شخصیت وجود دارند که با کل اتحادیه "Jon Plus Dany" همراه هستند. به نظر می رسید تیریون لنیستر متوجه شده بود که جان نسبت به دنی احساساتی دارد و آن را به او گوشزد کرد، اما وقتی آنها در واقع با هم جمع شدند، تیریون به نظر کمی از این موضوع ناراحت بود.
سپس، البته، پس از اینکه چند نفر از پدری واقعی جون فهمیدند، به درستی همه جا می گفتند "نه، نه، و نه متشکرم". مطمئناً، اگر آنها با هم مرتبط نبودند، ممکن بود این مسابقه خوبی باشد، اما اینجا اینطور نیست.
16 … به خصوص "خواهران" جان
بنابراین حتی قبل از اینکه آریا و سانسا استارک از اصل و نسب واقعی جون مطلع شوند، با این رابطه موافق نبودند. از دومین قدمی که دنی در وینترفل پا گذاشت، سانسا تقریباً در هر تصمیم کوچکی با او مخالف بود.
و آریا، که خانواده را بر همه چیز انتخاب می کند، با سانسا طرف شد و حتی به جون گفت که وقتی دنی و ارتشش را به وینترفل آورد تا علیه پادشاه شب و بقیه مردگان بجنگند. هیچ یک از خواهرها به او اعتماد نکردند - و بدیهی است که ما اکنون می دانیم چرا.
15 اوه، روح درباره همه اینها چه احساسی داشت؟
اگر تا آنجایی که ما توانسته ایم به آن رسیده باشید و همه درگیر سریال باشید، به همان اندازه که ما از خط داستانی Ghost (یا فقدان آن) خشمگین می شوید. در کتابهای جورج آرآر مارتین، جون رابطهای بسیار ویژه با گرگ خود داشت – این تنها موجود زندهای بود که میتوانست او را در زمان نیازش آرامش دهد.هک، آخرین کلمه جون قبل از "مرد" در کتاب ها (قبل از زنده شدن) کلمه "شبح" بود.
باید در نمایش همینطور می شد، جون به اقدامات گرگ خود بستگی داشت که چگونه دنی را قضاوت می کرد – درست همانطور که او برای انجام همین کار به اژدهایانش تکیه کرد.
14 به نظر می رسید که او مشکلات آشکار حسادت خود را در زمان رسیدن به تاج و تخت نادیده می گرفت
اوه مرد، آیا دنی در مورد ادعای او برای تاج و تخت آهنین مشکلات جدی دارد؟ دنی از زمانی که کوچک بود همیشه بر این باور بود که او "کسی" است که قرار است تاج و تخت را برای خانواده تارگرین پس بگیرد و تمام وجودش را برای آن لحظه کار کرده است.
مطمئنا، جون همیشه ادعا می کرد که او تاج و تخت را نمی خواهد، اما اگر دنی زنده می ماند، او باید کاری جدی انجام می داد تا مطمئن شود که افکار او به همین شکل باقی می ماندند.
13 او همچنین فکر نمی کرد که به پدرش تبدیل شود
اگر در برنامه بهروز هستید و فصل 8، قسمت 5 را تماشا کردهاید، میدانید که دنی با سوزاندن کینگز لندینگ و همه افراد بیگناهش، واقعاً دیوانه شد. برازنده خشم کور قبل از لحظهای که جون شاهد حمله اژدها او بود، کاملاً معتقد بود که او همه چیز را با هم نگه میدارد و مانند پدرش دیوانه نخواهد شد.
و پسر در آنجا کاملاً اشتباه تر از اشتباه بود. یک دوست پسر/برادر زاده خوب دیوانه را قبل از اینکه شروع به آشکار شدن کند می دید. می دانید، مانند سانسا، آریا، و واریس. اما افسوس که از عشق کور شد. اگر او اجازه می داد او زنده بماند، ما شاهد سوختن جهان به خاک و خون می شدیم.
12 او واقعاً به سانسا اعتماد نداشت
هر دو سانسا و دنی واقعاً وقتی دنی برای اولین بار به وینترفل میرسند، دقیقاً همین احساس را نسبت به یکدیگر دارند - سوء ظن عمیق نسبت به یکدیگر بسیار سنگین است.دنی تمام تلاشش را میکند تا سانسا را تشویق کند، اما زمانی که این حرفها به هم میخورد، او نیز در عوض با او بداخلاق میشود.
سانسا: "در حال حاضر اژدهاها چه می خورند؟" دنی: "هر چی میخوان." بله، اگر این یک تهدید نیست، من نمی دانم چیست.
11 او از قدش شکایت کرد
خیلی خب، پس این یکی در واقع خیلی خنده دار است. همه ما می دانیم که جان اسنو در مقایسه با تمام عشق های گذشته دنی آنقدر قد بلند نیست (کیت هرینگتون، بازیگر نقش جان، 8/5 اینچ است)، به خصوص وقتی صحبت از همسر فقیدش خال دروگو (با بازی 6'4 اینچ) می شود. جیسون موموآ).
بنابراین او تمایل داشت تا کمی در مورد آن شوخی کند – و حتی در مورد آن با تیریون شوخی کرد، قبل از اینکه سریع سخنان او را پس بگیرد. هک، او حتی در مورد قد او با سانسا که در واقع با دنی در آن منطقه موافق است، شوخی کرد. که در واقع بسیار خنده دار است.
10 او مستقیماً مسئول مرگ یکی از اژدهایش بود
اگر همه شما درگیر این سریال هستید، می دانید که دنی فقط یک اژدهای باقی مانده داشت، آن ها را بشمارید - اژدهای اصلی او، دراگون، که او برای نابود کردن تمام بازی های King's Landing استفاده می کرد. خوب، قبل از اینکه آن دزد دریایی چشم وحشی، یورون گریجوی، اژدهایش ریگال را بیرون بیاورد، جان مستقیماً مسئول ساختن ویسریون توسط پادشاه شب به عنوان یک اژدهای یخی بود.
او تصمیم گرفته بود که ایده درخشانی است که از روی دیوار سر بزند و یکی از مرده های یخی متحرک را جمع کند تا هم به دنی و هم به سرسی ثابت کند که مرده ها واقعاً با زنده ها روبرو می شوند. البته، از آنجایی که او جان اسنو است، او توانست خدمه خود را سرگردان کند، بنابراین دنی مجبور شد سوار شود و روز را نجات دهد، که منجر به مرگ ویسریون شد.
9 آنها روی زمین در طول نبرد وینترفل چه می کردند؟
اگر این دعوای زن و شوهری نبود، نمیدانم چیست.در طول نبرد وینترفل، زمانی که مردگان با زنده ها روبرو شدند، جان و دنی هر دو روی اژدهایان مربوطه خود مستقر شدند تا به دمیدن آتش در ارتش مردگان کمک کنند. خوب، همه چیز دقیقاً طبق برنامه پیش نرفت.
مه هر دو اژدها را کور کرد و دنی اساساً خود به خود رفت، و در نهایت، هر دو از اژدهایان خود افتادند و روی زمین میجنگیدند (با جون که اساساً سر اژدهای یخی ویسریون فریاد میزد). هیچ چیز طبق برنامه پیش نرفت به دلیل یک جزئیات مهم…
8 او واقعاً به او گوش نداد
… این واقعیتی است که دنی اصلاً به جون گوش نداد. دنی در بیشتر دوران سلطنتش به اجرای نمایش عادت کرده بود. در تمام جوانیاش، او مجبور بود به برادر بزرگترش ویسریس (که به بیان زیبا، دوست خوبی بود) گوش میداد که به او میگفت چه کار باید بکند، بنابراین وقتی بعد از ازدواج با خال دروگو شروع به کار کرد، او واقعاً شروع به استفاده از توصیه های مردان نکرد.
مطمئنا، او به تیریون، که دست اوست، و واریس (قبل از اینکه او را با آتش اژدها بیاورد) گوش داد، اما وقتی نوبت به جان اسنو رسید، او مثل "نه متشکرم" بود و کار خودش را انجام داد. نبرد وینترفل اگر آریا نبود، همه چیز نتیجه معکوس داشت.
7 او خیلی کورکورانه به او اعتماد کرد
بعد از اینکه دنی جان و خدمه را از شمال دیوار نجات داد، جان تصمیم گرفت زانوی دنی را خم کند و به خودش اعتراف کند که او نه تنها ملکه او بود، بلکه عاشق او نیز شده بود.
بعد از آن هر حرکت او را دنبال می کرد و بدون توجه به اینکه گاهی فکر نمی کرد باید با او موافق بود. به نظر نمیرسید که او بفهمد که اعتماد کورکورانه به او عواقبی میتواند داشته باشد. تا اینکه خیلی دیر شد.
6 او را به معنای واقعی کلمه به یک غار برد (که نشان دهنده اولین عشق واقعی او است)
سالها قبل از اینکه جان با دنی آشنا شود و عاشق او شود، عاشق ایگریت وحشی (که نقش رز لزلی، همسر واقعی و عشق زندگی اش را بازی می کرد) شده بود. ایگریت اولین عشق واقعی جون بود، و در حالی که قرار نبود این اتفاق بیفتد، آنها چند لحظه به یاد ماندنی را با هم گذراندند که بیشتر آنها در یک غار زیبا اتفاق افتاد.
و از آنجایی که به نظر می رسد او واقعاً نمی تواند یک دوست دختر ثابت را نگه دارد، نباید طرفدارانش را شگفت زده کرد که وقتی جان دانی را به گروهی مشابه از غارهای جدا شده از بقیه وینترفل برد. منظورم این است که، جان، خلاق تر باش، برادر.
5 جاه طلبی او در نهایت هم سقوط آنها و نه فقط او خواهد بود
بنابراین، ما اساساً این را با سقوط King's Landing می دانیم، اما شما هرگز با Jon Snow نمی دانید. جاه طلبی دنی همان چیزی است که او را شکست، و از دست دادن اژدهای دوم و بهترین دوستش میساندی، او را کاملاً از لبه خارج کرده است.هیچ شکی در ذهن ما وجود ندارد که او به "ملکه دیوانه" تبدیل شده است، و در حالی که جان شاهد آن بود که او و دروگون بر فراز کینگز لندینگ پرواز می کردند، او فکر می کرد که در نهایت می تواند او را نجات دهد.
اگر پاسخ او متفاوت بود، جون کاری را که انجام داد انجام نمی داد، اما به احتمال زیاد او هنوز برای فتح جهان تلاش می کرد.
4 او معمولاً اشتباهات وحشتناکی مرتکب می شود
در حالی که در گذشته ایده خوبی به نظر می رسید که جان در آن زمان زانویش را به دنی خم کند (آنها واقعاً به او و ارتشش برای جنگ بزرگ علیه پادشاه شب نیاز داشتند) جان نباید رها شود. به تنهایی می تواند تصمیمات خود را بگیرد، به همین دلیل است که ما سپاسگزاریم که او اکنون سر داووس را در گوش خود دارد (حداقل در بعضی مواقع).
با این حال، بزرگترین اشتباه او این بود که به حرف واریس گوش نداد وقتی نگران بود که دنی در نهایت مانند پدرش به جنون فرو رود. بنابراین او عاقل ترین کسی نیست که به حال خود رها شود، اما امیدواریم که او اکنون درس خود را آموخته است؟ بله، درست است.
3 هیچکدام نباید در هیچ رابطه ای بودند - دوره
بعد از همه اتفاقات بدی که برای زوج ها در وستروس رخ داده است، واقعاً چرا کسی باید در یک رابطه باشد؟ همه ما می دانیم که واقعاً چه اتفاقی می افتد وقتی یک زوج واقعاً خوشحال هستند - یکی از آنها معمولاً در صحنه بعدی آزرده می شود. مثلا جدی؟ مجریان برنامه نمیتوانند به میساندی و کرم خاکستری پایان خوشی را بدهند که واقعاً سزاوار آن بودند؟ حتی آریا هم هیچ بخشی از آن رابطه را مزخرف نمیخواست و چمدان را برای جندری فرستاد.
پس شاید هم جان و هم دنی می توانستند قبل از شروع یک رابطه روی خودشان تمرکز کنند یا دنی فقط روی عصبانیت خودش تمرکز کند و شاید مراقب آن باشد؟
2 اساساً همه عاشق دنی شدند
از آنجایی که او جوانتر بود و تقریباً آماده بود تا با دنیا روبرو شود، هر کسی که با دنی روبرو شد بلافاصله عاشق او شد و فقط برای اینکه در حضور او باشد به اطراف چسبیده بود.فقط از جورا مورمونت، معتمد نزدیک او که برای همیشه (و مرگ) به منطقه دوست منتقل کرده بود، یا تیریون لنیستر بپرسید که می دانید چه کسی نسبت به او احساسات دارد.
وقتی داریو ناهاریس از او التماس کرد که به او اجازه دهد تا او را تا دراگون استون همراهی کند، زیرا او عاشق او بود، او را برای همیشه دور کرد. بنابراین باید توجه داشت که عاشق شدن با دنی واقعاً اصلی نیست.
1 خیلی ساده است
حتی اگر او زندگی می کرد و جان موفق می شد او را از سمت تاریک منحرف کند، کل رابطه همچنان… فقط… بد بود. اوه، خیلی بد است. با این حال، آیا دنی فکر می کرد که این زمانی بود که او زنده بود؟ نه، چون خانواده اش به این موضوع اهمیت نمی دادند.
با این حال، استارک ها این کار را کردند، بنابراین جان اسنو با این واقعیت کاملاً خاموش می شد. اما، افسوس، ما هرگز نمی دانیم که اگر دنریس زندگی می کرد، سرنوشت این جفت بدبخت چه می شد!