Monsters Inc. فیلمی است که امروزه بسیاری از بزرگسالان در کودکی با تماشای آن بزرگ شده اند. نوامبر امسال رسماً بیست سال از اکران انیمیشن هیولا در سینماها می گذرد. در کنار فیلمهای دیگر Disney و Pixar، داستان و شخصیتهای Monsters Inc. تأثیر زیادی بر دوران کودکی بسیاری از مردم گذاشت. مایک، سالی و هیولاهای دیگر در Monstropolis شخصیت هایی هستند که بچه ها سال ها توانسته اند به آنها نگاه کنند و هنوز هم به آنها نگاه می کنند.
هر چند این فیلم شگفت انگیز و نمادین آسان نبود. برای اینکه همه چیز در فیلم باورپذیر، اما در عین حال جادویی به نظر برسد، ساعت ها و کار سخت فیلمسازان زمان زیادی را صرف کردند. در اینجا 10 واقعیت جذاب در پشت صحنه فیلم پیکسار آمده است.
10 صدای دختر هنرمند داستان پیکسار بو
سازندگان فیلم ابتدا سعی کردند صدای بو را خودشان صدا کنند، اما با صدای یک بزرگسال منطقی نبود، بنابراین مجبور شدند کودکی پیدا کنند تا نقش او را بازی کند. خوشبختانه، راب گیبز، یکی از هنرمندان داستانی که روی این فیلم کار می کرد، دختر کوچکی داشت که تقریباً هم سن بو بود. از آنجایی که او در آن زمان بسیار جوان بود، فیلمسازان مجبور بودند برای ضبط او خلاقیت به خرج دهند. مری گیبز، بازیگر نقش بو، میگوید: «آنها مرا در استودیو ضبط دنبال میکردند، از عروسکها برای صحبت با من استفاده میکردند و از مادرم میخواستند من را قلقلک دهد یا پول/آب نبات از من بگیرد تا من را بخنداند و گریه کنم… همه احساسات واقعی."
9 مری گیبز باید متن آهنگی را که بو در حمام خوانده بود بسازد
وقتی سازندگان فیلم در حال ضبط مری بودند، از او خواستند که آهنگی را برای صحنه ای که بو در حمام می خواند بخواند. اما باید آهنگی برای خودش بود. مری گیبز به Reddit گفت: "آنها به من گفتند که بخوان و من شروع به خواندن "Wheels on the Bus" کردم، اما آنها نتوانستند از هیچ آهنگ واقعی استفاده کنند [به دلیل] مسائل مربوط به کپی رایت، بنابراین آنها مرا مجبور کردند چند ساعت حرف بزنم و کلمات تصادفی بخوانم. و قطعاتی را که بیشتر دوست داشتند بیرون آوردند!»
8 'Monsters Inc.' اولین فیلم انیمیشن با CGI Fur بود
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که خز سولی چقدر واقع بینانه به نظر می رسد؟ پیکسار برنامه نرمافزاری خود به نام Fizt را توسعه داد که میتوانست تمام خز او را در حین حرکت شبیهسازی کند تا انیماتورها مجبور نباشند هر تار مو را متحرک کنند. طبق گفته Oh My Disney، سالی 2، 320، 413 موی منحصر به فرد در بدن خود دارد. زمانی که آنها برای اولین بار سعی کردند هر مو را متحرک کنند، 12 ساعت طول کشید تا یک فریم را متحرک کنند، بنابراین کاری را انجام دادند که قبلاً هیچ کس انجام نداده بود و انیمیشن سه بعدی را برای همیشه تغییر دادند.
7 تقریباً هر هیولا با یک زبان خلق شده است
هر هیولا در فیلم منحصر به فرد است، اما بسیاری از آنها یک چیز مشترک دارند و آن هم زبانشان. به گفته Oh My Disney، "90٪ از همه هیولاهای فیلم زبان مایک دارند." هر شخصیت باید بر اساس رایانه (که تقریباً نسخه CGI مجسمه سازی است) الگوبرداری شود، بنابراین شاید سازندگان فیلم می خواستند ساخت آنها را آسان تر کنند.
6 بیلی کریستال و جان گودمن خطوط خود را با هم ضبط کردند
بیلی کریستال کمدین خنده داری است که مسئول صدا و شخصیت احمقانه مایک وازوفسکی است. اما این شخصیت بامزه واقعاً ظاهر نشد تا اینکه دوشادوش جان گودمن که صداپیشگی بهترین دوست مایک، جیمز پی «سالی» سالیوان بود، کار کرد. بیلی کریستال به Dark Horizons گفت: «دو جلسه اول را به تنهایی انجام دادم و آن را دوست نداشتم. این تنها بود و خسته کننده بود." جان گودمن نیز در مورد این تجربه نظر داد و به بی بی سی گفت: "وقتی من و بیلی دور هم جمع شدیم، انرژی فقط از پشت بام گذشت، بنابراین عالی بود." اغلب اوقات بازیگران هنگام صداپیشگی شخصیتهای انیمیشن، خطهای خود را جداگانه ضبط میکنند، اما تصمیم به قرار دادن بیلی و جان در یک اتاق، فیلمی را به فیلمی تبدیل کرد که بسیاری از مردم آن را دوست دارند.
5 صدای ماپتِر دستیار رندال، جف فانگس
کارگردان پیت داکتر یک "هوادار بزرگ ماپت" است، بنابراین مجبور شد برای این فیلم با یک ماپت ساز کار کند.ماپتباز افسانهای، فرانک اوز، صداپیشگی دستیار رندال، جف فونگس را داد، که راندال فقط او را "قارچ" صدا میزند و او را در اطراف به او میفرستد تا در نقشه شیطانیاش به او کمک کند. او صداپیشگی بسیاری از شخصیت های دیگر را نیز بر عهده داشته است. به گفته منتال فلوس، یودا، دوشیزه پیگی، خرس فوزی و هیولای کوکی تنها چهار شخصیت از معروفترین و فوقالعاده متمایزترین شخصیتهایی هستند که فرانک اوز افسانهای صداپیشگی میکند. او همچنین صداپیشگی ناخودآگاه نگهبان دیو را در Inside Out انجام داد.
4 نام رستوران سوشی معنای خاصی دارد
یکی از پیچیدگی های داستانی در فیلم زمانی است که بو از کیف سولی در رستوران سوشی که مایک سعی داشت با سلیا قراری عاشقانه داشته باشد فرار می کند و او همه هیولاهای آنجا را می ترساند. از آنجایی که این یک صحنه نمادین است، سازندگان فیلم با دقت نام رستوران را انتخاب کردند و نام آن را به نام یک هنرمند افسانه ای گذاشتند. به گفته Oh My Disney، "Harryhausen's به خاطر ری هریهاوزن، پیشگام انیمیشن استاپ موشن نامگذاری شده است."
3 خزانه در دارای میلیون ها در است
یکی دیگر از صحنه های نمادین فیلم زمانی است که مایک و سالی سعی می کنند بو را از رندال دور نگه دارند و در خزانه درب قرار می گیرند. این یکی از پیچیده ترین صحنه هایی است که پیکسار تا به حال انجام داده است، اما نتیجه شگفت انگیز بود. تیم پیکسار میلیونها در را ایجاد کرد تا آن را شبیه یک خزانه واقعی جلوه دهد که میتوانید با هر در به نقاط مختلف جهان بروید. طبق گفته Oh My Disney، "حدود 5.7 میلیون در در Door Vault وجود دارد." این قطعاً کار زیادی است، اما دیدن زنده شدن آن در فیلم بسیار جادویی است.
2 فیلم تقریباً داستانی کاملاً متفاوت داشت
پیت داکتر در پادکست خود به جف گلداسمیت گفت: ایده من این بود که موضوع یک مرد 30 ساله است که مانند یک حسابدار یا چیزی شبیه به یک حسابدار است، او از شغل خود متنفر است، و یک روز او کتابی با چند نقاشی که در کودکی انجام داده بود از مادرش می گیرد. او به چیزی فکر نمی کند و آن را در قفسه می گذارد و آن شب، هیولاها ظاهر می شوند.و هیچ کس دیگری نمی تواند آنها را ببیند. او فکر میکند که دارد دیوانه میشود، دنبال کارش میروند و در قرار ملاقاتهایش… و معلوم میشود که این هیولاها ترسهایی هستند که او هرگز در کودکی با آنها برخورد نکرده است… و هر یک از آنها نشان دهنده نوع متفاوتی از ترس هستند. همانطور که او بر آن ترس ها غلبه می کند، بچه هایی که به آرامی با آنها دوست می شود، ناپدید می شوند… این پایان تلخ و شیرین جایی است که آنها می روند، و بنابراین چیز زیادی از آن باقی نماند. هیچ چیز نمی تواند جایگزین Monsters Inc. شود، اما شاید روزی این فیلم به فیلمی متفاوت تبدیل شود.
1 والدین دیدگاه پیت داکتر را در فیلم تغییر داد
پیت داکتر و دیگر فیلمسازان در پیدا کردن آنچه که Monsters Inc. واقعاً در ابتدا در مورد آن بود، مشکل داشتند. وقتی مطالبی از فیلم را به دیگران نشان دادند، واقعاً آن را درک نکردند. اما زمانی که پیت داکتر صاحب فرزند شد، بالاخره متوجه شد که باید در مورد چه چیزی باشد. در جشنواره فیلم لس آنجلس، پیت دکتر گفت که داشتن فرزند "همه چیز را تغییر داد" و او توضیح داد که این فیلم در نهایت بیشتر به "مبارزه بین عشق به خانواده و عشق به کار" مایک و سالی تبدیل شد."