۱۰ شیرین‌ترین لحظات هومر و لیزا در «سیمپسون‌ها»

فهرست مطالب:

۱۰ شیرین‌ترین لحظات هومر و لیزا در «سیمپسون‌ها»
۱۰ شیرین‌ترین لحظات هومر و لیزا در «سیمپسون‌ها»
Anonim

سیمپسونها طولانی‌ترین نمایشنامه‌نویسی شده در تاریخ تلویزیون است و بیش از ۳۰ سال است که ما را می‌خنداند و هم گریه می‌کنیم. هنگام دستیابی به دومی، معمولاً به دلیل صحنه ای دلخراش بین پدرسالار خانواده هومر و دختر بزرگش، لیزا است. این نمایش در به حرکت درآوردن بینندگان با احساسات ملایم ماهر است، اگرچه هرگز احساس اجبار نمی کند.

لیزا سیمپسون باهوش‌ترین فرد خانواده است، که احتمالاً در قسمت‌هایی که در آینده اتفاق می‌افتد، رئیس‌جمهور می‌شود، و شخصیت حساس او به طور قابل‌توجهی با شخصیت پدر ساده‌لوحش متفاوت است. علیرغم تفاوت‌های زیاد، آنها اغلب در صحنه‌های شیرین و دل‌گرم‌کننده با هم پیوند می‌خورند. اگرچه ما شیرین ترین لحظات هومر و لیزا را با اپیزودهای کلاسیکی مانند "Lisa's Pony" مرتبط می کنیم، اما بسیاری از جواهرات پنهان دیگری وجود دارند که رابطه متحرک این زوج را به نمایش می گذارند.در اینجا شیرین ترین لحظات آنها در سریال طولانی مدت است.

10 لیزا از هومر دفاع می کند

لیزا خانواده اش را به جای هیو انتخاب می کند
لیزا خانواده اش را به جای هیو انتخاب می کند

سیمپسون ها اخیراً به دلیل پیش بینی آینده بدنام شده اند. در واقع، فصل ششم، قسمت آینده «عروسی لیزا» پیش‌گویی‌های خیره‌کننده‌ای دارد، به‌ویژه نسخه ابتدایی برنامه‌های تماس ویدیویی که توسط لیزا و مارج برای صحبت از راه دور استفاده می‌شود.

اما جدا از ترفند آینده نگرش، این اپیزود واقعاً تأثیرگذار است. وقتی نامزد لیزای بالغ، هیو، شرمندگی خود را از هومر ابراز می کند، لیزا وحشت زده می شود و از پدرش دفاع می کند. در واقع، او آنقدر عصبانی است که عروسی را به تعویق می اندازد، زیرا هیچ مردی ارزش این را ندارد که رابطه اش با پدرش را قربانی کند.

9 هوش تازه یافته هومر باعث می شود قدر لیزا را بیشتر بداند

هومر نامه ای تکان دهنده به لیزا می نویسد
هومر نامه ای تکان دهنده به لیزا می نویسد

هومر با شخصیت کودکانه و غیر پیچیده‌اش مشخص می‌شود، اما در فصل دوازدهم «HOMR»، او متوجه می‌شود که به هر حال از نظر ژنتیکی مستعد احمق نیست. معلوم شد که زمانی که هومر کودک بود، یک مداد رنگی در مغز هومر جا خوش کرد و این منجر به کاهش هوش او شد.

لیزا عاشق پدر تازه فکری خود و پیوند جفتی است. متأسفانه، زندگی روشنفکرانه آن چیزی نیست که هومر برای آن چانه می‌زند و مو را مجبور می‌کند دوباره مداد رنگی را وارد کند، اما نه قبل از نوشتن نامه‌ای صمیمانه به لیزا: «فقط می‌خواهم بدانی که باهوش بودن باعث شد از شگفت‌انگیز بودنت قدردانی کنم. هستند، او می نویسد.

8 هومر پس از رفتن آقای برگستروم، لیزا را تشویق می کند

هومر لیزا را شاد می کند
هومر لیزا را شاد می کند

در حالی که داستین هافمن در سال های اخیر به دلیل اتهامات آزار و اذیت زنان با واکنش های منفی مواجه شده است، در اوایل دهه 90 او یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت های خود را در اختیار ما قرار داد: آقای برگستروم.در فصل 2 کلاسیک "جایگزین لیزا"، لیزا عاشق معلم جایگزین خوش تیپ خود می شود. بیش از هر چیز، آقای برگستروم روشنفکر و تحصیلکرده، یک پدر ایده آل برای لیزا است که تلاش می کند با پدرش ارتباط برقرار کند.

وقتی آقای برگستروم برای همیشه آنجا را ترک می کند، لیزا در حال بدی است و آن را به هومر می کشد و او را "بابون" خطاب می کند. با این حال، هومر می رود تا لیزا را تشویق کند. همانطور که او با بصیرت توضیح می دهد، "الان، شما افراد خاص زیادی در زندگی خود خواهید داشت، لیزا. احتمالا جایی وجود دارد که همه آنها دور هم جمع می شوند، و غذا واقعاً خوب است، و افرادی مانند من در حال سرو نوشیدنی هستند." سپس او توهین قبلی را با ایجاد صداهای میمون پس می گیرد، که بسیار خوشحالش می کند.

7 آنها با وجود عادات غذایی متفاوت خود آشتی می کنند

هومر به لیزا یک قلک می دهد
هومر به لیزا یک قلک می دهد

در فصل هفتم "لیزا گیاهخوار"، لیزا قول داد پس از ملاقات با یک بره شایان ستایش در باغ وحش، از خوردن گوشت خودداری کند.این باعث ایجاد شکاف بین او و هومر می شود که در حال برنامه ریزی یک باربیکیو مفصل است. جشن مبتنی بر گوشت در نهایت توسط لیزا، که خوک کباب شده را به بالای سراشیبی می راند، خراب می شود. به ناچار هومر خشمگین می شود و لیزا در نهایت از خانه فرار می کند.

اما او آرامش را در آپو می یابد، که فاش می کند که او نیز گیاهخوار است، و او را به دوستان مشهورش پل و لیندا مک کارتنی، که هر دو وقف رفاه حیوانات هستند، معرفی می کند. آن‌ها لیزا را تشویق می‌کنند که به خانه بازگردد و هنگامی که او این کار را انجام داد، او با هومر ملاقاتی متحرک دارد، که او را «گیاه‌خواری» می‌دهد.

6 هومر فکر می کند لیزا زیباترین دختر جهان است

هومر لیزا را می ستاید
هومر لیزا را می ستاید

وقتی لیزا متقاعد می شود که در فصل چهارم "لیزا ملکه زیبایی" "زشت" است، هومر سعی می کند دخترش را با شرکت در مسابقه زیبایی دوشیزه اسپرینگفیلد کوچولو ارتقا دهد. در ابتدا، لیزا اصرار دارد که نمی‌خواهد شرکت کند.اما وقتی مارج توضیح می دهد که هومر بلیط خود را برای سوار شدن بر داف بلیمپ فروخت، فرصتی برای یک عمر، تا او را در مسابقه شرکت کند، لیزا متوجه می شود که پدرش چقدر او را دوست دارد و موافقت می کند که شرکت کند. همانطور که هومر به مارج می گوید، "هیچ کس زیباتر از دختر کوچک من نیست."

5 هومر ادای احترامی برای لیزا می نویسد

هومر ادای احترامی به لیزا می نویسد
هومر ادای احترامی به لیزا می نویسد

فصل پانزدهم «اخبار کلاهبرداری» یکی از اپیزودهای بعدی سیمپسون ها است که با استقبال بیشتری روبرو شد و دان پین نویسنده را در جوایز انجمن نویسندگان در سال 2005 تحسین کرد. هدف این اپیزود انحصار رسانه‌ها توسط آقای برنز است و لیزا یک روزنامه محلی به نام The Red Dress Press را اداره می‌کند که از شیر دادن به میلیاردر تلخ خودداری می‌کند.

به نظر می رسد که تلاش های آقای برنز برای بی اعتبار کردن لیزا کارساز است. یعنی تا زمانی که هومر دیگر نتواند بیکار بنشیند و شاهد پریشانی دخترش باشد.متعاقباً، او تصمیم می گیرد مقاله خود را به نام «هومر تایمز» شروع کند، که از آن برای ادای احترام به لیزا از طریق مقاله ای تأثیرگذار با عنوان «دختر من، قهرمان» استفاده می کند. او می نویسد: "من ممکن است پدر او باشم، اما وقتی بزرگ شدم، می خواهم دقیقاً مانند او باشم".

4 آنها به مهارت های شرط بندی لیزا وابسته هستند

لیزا و هومر سیمپسون
لیزا و هومر سیمپسون

در فصل سوم کلاسیک "لیزا یونانی"، هومر متوجه می شود که لیزا می تواند با موفقیت برندگان رویدادهای ورزشی بزرگ را پیش بینی کند. این منجر به ایجاد یک پیوند مناقصه می شود که آن را "روز بابا و دختر" می نامند. با این حال، لیزا وقتی متوجه می‌شود که مهارت‌های پیشگویانه‌اش دلیل اصلی اینکه پدرش می‌خواست با او وقت بگذراند، آسیب می‌بیند.

او به او می گوید که آخرین پیش بینی را برای او خواهد کرد: اگر او همچنان پدرش را دوست داشته باشد، واشنگتن عاشق خواهد شد، اما اگر او این کار را نکرد، بوفالو برنده خواهد شد. هومر خوشحال می شود که واشنگتن پیروز می شود و آن دو تصمیم می گیرند کاری را انجام دهند که لیزا برای تغییر از آن لذت می برد، پیاده روی آرام، هرچند خسته کننده.

3 هومر دختر افسرده خود را شاد می کند

لیزا از یک رسیتال جاز لذت می برد
لیزا از یک رسیتال جاز لذت می برد

«لیزا ناله» از فصل اول، یکی از اولین نمونه های عشق بی قید و شرط هومر به لیزا است. در طرحی که بسیاری از بچه‌ها بدون شک با آن آشنا می‌شوند، لیزا شروع به غمگینی می‌کند و نمی‌داند چرا. ناگهان، او هیچ لذتی در مدرسه یا سرگرمی نمی یابد. هومر تلاش های زیادی برای شاد کردن دختر کوچکش انجام می دهد و در نهایت از برنامه های خود برای شکست دادن بارت در یک بازی ویدئویی بوکس با همراهی لیزا در یک رسیتال جاز دست می کشد که روحیه او را تقویت می کند.

2 گذراندن زمان با کیفیت با هم در "روز والدین خود به محل کار بروید"

پیوند هومر و لیزا
پیوند هومر و لیزا

برای جلوگیری از بوروکراسی فرودگاهی، پرینسیپال اسکینر یک تعطیلات ساختگی اختراع می کند که در آن بچه ها والدین خود را همراهی می کنند تا در فصل هفتم «بارت در جاده» کار کنند.بر این اساس، لیزا به هومر در نیروگاه هسته ای اسپرینگفیلد می پیوندد. پس از شروعی دشوار، این دو با بازی «فضانوردان» با لباس‌های هزمت به هم پیوند می‌خورند و در محل کار مارشمالو می‌پزند. در یک صحنه تاثیرگذار، لیزا حتی علاقه خود را به پدرش فاش می‌کند و بر ارتباط نزدیکی که آنها ایجاد کرده‌اند تأکید می‌کند.

1 هومر ثابت می کند که دخترش را می شناسد

لیزا با هومر روبرو می شود
لیزا با هومر روبرو می شود

اپیزود بعدی دیگر، فصل چهاردهم «پدری که خیلی کم می دانست» به طرز مسخره ای شروع می شود، اما پوچی در نهایت به یک طرح پدر و دختر متحرک تبدیل می شود. هنگامی که هومر یک ویدیوی تولد فاجعه بار برای لیزا می سازد، او به این نتیجه می رسد که پدرش چیزی در مورد او نمی داند. در نتیجه، هومر از یک محقق خصوصی مشکوک کمک می‌گیرد تا درباره دخترش اطلاعات بیشتری کسب کند.

ناتوانی هومر در پرداخت هزینه های گزاف خود به بازپرس منجر به فرار او و لیزا می شود.در حالی که بازپرس قصد شلیک به هومر را دارد، لیزا برای نجات او می شتابد. همانطور که هومر می گوید، این حس شنوایی بی عیب و نقص لیزا بود که باعث شد او پدرش را در این موقعیت مخاطره آمیز بیابد. در یک چرخش دلپذیر، لیزا متوجه می‌شود که هومر چیزهای زیادی در مورد او می‌داند. پس از نجات هومر از دست بازپرس انتقام‌جو، این زوج با خوشحالی دوباره به هم می‌رسند.

توصیه شده: