علاوه بر پیشبینی مکرر آینده، سیمپسونها برای طرفداران سه دهه جنجالهای کمدی ارائه کرده است. با معرفی نسل کاملاً جدید به مجموعههای کلاسیک از طریق Disney+، این سریال شهرت خود را به عنوان یکی از بهترین کمدیهای تمام دوران تثبیت کرده است.
اغلب اوقات، هومر سیمپسون یک نماینده بد می شود. در سالهای اخیر، پدرسالار خانواده سیمپسون با ضرب سکه «جرکا هومر» مرتبط بوده است. اما لحظاتی واقعاً لطیف در سریال طولانی مدت وجود دارد. به ویژه، رابطه هومر با دختر بزرگ لیزا اغلب داستانهای سالمی را برای ما فراهم میکند که واقعاً ریسمانهای قلب را میکشاند.
در حالی که بیشتر لحظات دوستداشتنی در این فهرست مربوط به دوران کلاسیک سیمپسونها است، از آنجایی که اپیزودهای مدرن عموماً از احساسات به نفع بدبینی پرهیز میکنند، این خلاصه ثابت میکند که بهطور شگفتانگیزی، هنوز لحظات فوقالعاده لطیفی در سیمپسونهای مدرن وجود دارد.
10 هومر به "مرد پای" تبدیل می شود
در فصل 15 قسمت "Simple Simpson"، هومر و لیزا به نمایشگاه کانتی اسپرینگفیلد می روند، جایی که لیزا در یک مسابقه تنظیم مکان شرکت می کند. او یک نمایش خیره کننده کامل با ارجاعات ادبی و موسیقی ایجاد می کند، اما این به سادگی به مذاق ریچ تگزاسی بی پروا، که رقابت را قضاوت می کند، نیست. او با ظلم تمام تلاش های او را نصیحت می کند و دختر 8 ساله گریان را در مقابل انبوه تماشاگران تحقیر می کند. هومر خشمگین قول انتقام میگیرد: ماسک و شنل میپوشد و پای تگزاسی داغ را به صورت ثروتمند تگزاسی میاندازد که توسط جمعیت مورد تمسخر قرار میگیرد و این باعث خوشحالی لیزا میشود.
9 حمایت از جنگ صلیبی لیزا علیه جبدیا اسپرینگفیلد
در دورهای که در آن افراد مشهوری که زمانی دوستشان میداشتند، مرتباً به خاطر گذشتههای تاریک خود افشا میشوند و لغو میشوند، «لیزا نماد شکار» یک قسمت به موقع است. در این فصل هفتم کلاسیک، لیزا متوجه میشود که بنیانگذار اسپرینگفیلد، جبدیا اسپرینگفیلد، قهرمان مقدسی نیست که شهر او را باور میکند. در واقع، او یک دزد دریایی شرور بود که سعی کرد جورج واشنگتن را بکشد. لیزا خشمگین مصمم به افشای حقیقت است. دوستداشتنیترین جنبه این قسمت این واقعیت است که هومر تنها کسی است که در کنار لیزا و اعتقاداتش ایستاده است، حتی شهروندان اسپرینگفیلد را تشویق میکند که قهرمان خود را نبش قبر کنند تا ثابت کنند حق با دخترش است.
8 هومر با پریدن از دره اسپرینگفیلد زندگی خود را به خطر می اندازد
گاهی اوقات والدین برای محافظت از فرزندانشان افراط می کنند، و این دقیقاً همان کاری است که هومر در «بارت دردویل» انجام می دهد. این کلاسیک اولیه از فصل 2، در شکلگیری وضعیت نمادین سریال، اپیزود «تعیینکننده دوران» نامگذاری شده است. بارت پس از مشاهده یک شیرین کاری بالقوه کشنده شامل پریدن از روی مخزن آب پر از کوسه ها، مارماهی ها، تمساح ها و یک شیر درنده، شیفته «بزرگترین جسور جهان»، لنس مرداک می شود. پس از آن، بارت برنامه خود را برای پریدن از تنگه اسپرینگفیلد اعلام می کند. در صحنهای افسانهای، هومر به جای آن از دره میپرد و با این کار به پسرش درس مهمی میدهد.
7 پرداخت برای ساکس لیزا
در این اپیزود فلاش بک از فصل 9، هومر و مارج داستان این را می گویند که چگونه لیزا برای اولین بار به ساکسیفون محبوبش علاقه مند شد. همانطور که مارج به یاد می آورد، تابستان گرمی بود و خانواده به شدت به یک دستگاه تهویه مطبوع نیاز داشتند.هومر توانسته بود 200 دلار پس انداز کند، اما پس از دیدن عاشق شدن لیزا با یک ساکسیفون، تصمیم می گیرد از پول آن برای خرید ساز برای او استفاده کند. این نمونه شگفت انگیزی است از اینکه هومر چقدر می تواند فداکار باشد و آسایش خود را فدای خوشبختی دخترش کند.
6 تظاهر به یک ربات برای لطفاً بارت
اپیزود بعدی دیگر، "I, (Annoyed Grunt)-Bot" از فصل 15 نشان می دهد که بارت پس از شکست تلاش های هومر برای ساختن دوچرخه برای او، از احساس بدی بدی رنج می برد. هومر با دیدن ناامیدی محسوس در چهره پسرش، سعی می کند تا بارت یک ربات بسازد تا لبخند را به چهره او بازگرداند. این کاملاً طبق برنامه پیش نمیرود، بنابراین هومر تصمیم میگیرد بدون اطلاع بارت، با پنهان کردن خود در داخل دستگاه، در واقع ربات باشد. ربات هومر برنده مسابقات بسیاری می شود و دردهای غیر قابل تحملی را تحمل می کند تا پسرش را خوشحال کند.
5 رد کردن "ژن سیمپسون" برای لیزا
لیزا در فصل نهم «لیزا سیمپسون» پس از اینکه نتوانست یک بازی فکری به ظاهر ساده را کامل کند، از شک و تردید به خود رنج می برد. این تنها زمانی بدتر میشود که پدربزرگ آبه به او میگوید که به دلیل وجود "ژن سیمپسون" عقل خود را از دست داده است. هومر مصمم است این نظریه را رد کند و ایمان دخترش را به توانایی های فکری او بازگرداند. بر همین اساس، او همه اقوام خود را بیرون از اتاق لیزا جمع می کند تا او بتواند از دستاوردهای فراوان آنها بشنود. در حالی که مردان سیمپسون عموماً کم هوش هستند، لیزا از اینکه متوجه می شود همه زنان سیمپسون بسیار باهوش هستند، خوشحال می شود و در نتیجه عزت نفس او را باز می گرداند.
4 یک تانک محرومیت حسی احساسات واقعی هومر را آشکار می کند
یک قسمت محوری اما اغلب فراموش شده در تقویت رابطه هومر و لیزا، فصل 10 "جایی برای لیزا درست کن" دوباره لیزا را از ناامیدی رنج می برد. هومر پس از اینکه در ابتدا تمایلی به پایبندی به برخی از پیشنهادات دکتر هیبرت نداشت، با دیدن جراحت در چهره دخترش، تسلیم می شود. این دو در نهایت یک مخزن محرومیت حسی را امتحان میکنند، که در طی آن لیزا خود را به جای پدرش تصور میکند: اینجاست که او متوجه میشود هومر چقدر واقعاً او را دوست دارد و تمام کارهایی که او برای او انجام میدهد.
3 Bobo گران قیمت است
«Rosebud» فصل 5 یک کلاسیک جاودانه است. ادای احترام به شهروند کین، این قسمت به جستجوی آقای برنز برای خرس عروسکی محبوب دوران کودکی خود، بوبو میپردازد. خرس در دستان مگی قرار می گیرد که بلافاصله وابستگی شدیدی به آن پیدا می کند. تاجر خودخواه که از پس گرفتن خرس خود ناامید شده است، در ازای این اسباب بازی، به هومر یک میلیون دلار و 3 جزیره هاوایی پیشنهاد می دهد.اما وقتی هومر ویرانی را در چشمان دختر بچه اش می بیند، متوجه می شود که هیچ پولی به اندازه شادی فرزندش ارزش ندارد.
2 هومر یک پونی از لیزا می خرد
اگر ما به مدرکی نیاز داشتیم که هومر بچههایش را دوست دارد، «پونی لیزا» دقیقاً همین است. در این فصل 3 اشک آور، هومر مصمم است که عشق لیزا را پس از اینکه اجرای لیزا در نمایش استعدادیابی مدرسه خراب می شود به دلیل عدم خرید نی جدید به موقع برای او، به دست آورد. هومر با درک اینکه آرزوی نهایی لیزا همیشه داشتن یک اسب بوده است، وام می گیرد و برای او یک پونی زیبا می خرد که نامش را پرنسس می گذارد. اما برای تغذیه پرنسس و حفظ ثبات او، هومر شغل دومی را در Kwik-E-Mart انتخاب می کند که در نتیجه از خستگی شدید رنج می برد. سخت است که از عشق فداکارانه و تزلزل ناپذیر هومر به دخترش در این کلاسیک دلخراش اشک نریزید.
1 'این کار را برای او انجام دهید'
اگرچه از آن زمان تاکنون میم های زیادی ایجاد شده است، «برای او انجام بده» که از فصل 6 به پایان می رسد و مگی سه می کند، تجلی نهایی نوع دوستی هومر به عنوان یک پدر است. یکی دیگر از اپیزودهای فلاش بک، هومر خاطرات ترک شغلش در نیروگاه هسته ای، تحقیر رئیسش آقای برنز و شروع کار رویایی خود در یک سالن بولینگ را به یاد می آورد. با این حال، مارج از مگی باردار میشود و هومر را مجبور میکند به نیروگاه هستهای برگردد و به سراغ برنز برود، که در ایستگاه کاری هومر اعلامیهای مینویسد که «فراموش نکن: برای همیشه اینجا هستی». در صحنه آخر، متوجه میشویم که چرا هیچ عکس کودکی از مگی در خانه سیمپسون وجود ندارد: همه عکسهای مگی، اخطار برنز را بر روی دیوار هومر در محل کار تزئین میکنند و با املای «این کار را برای او انجام بده».