"The Office": 10 اپیزودی که در The Heartstrings جذاب بود

فهرست مطالب:

"The Office": 10 اپیزودی که در The Heartstrings جذاب بود
"The Office": 10 اپیزودی که در The Heartstrings جذاب بود
Anonim

The Office به خاطر نمایشی خنده دار پر از زمان بندی کمدی عالی، بداهه نوازی خنده دار، دیالوگ های فراموش نشدنی، و شوخی هایی که روح را گرم می کند، شناخته می شود. علیرغم این واقعیت که این برنامه به خاطر خنده دار بودن کاملاً خنده دار شناخته می شود، هنوز چندین قسمت وجود داشته است که باعث شده بینندگان بیش از هر چیز دیگری احساس احساسات کنند.

تعداد انگشت شماری از لحظات بسیار صمیمانه وجود داشت که به شخصیت ها کمک کرد تا احساس واقعی تر از آنچه که بودند داشته باشند. بازیگرانی مانند استیو کارل، جان کرازینسکی، راین ویلسون و جنا فیشر کمک کردند تا اپیزودهایی از این دست بسیار بهتر شوند. در اینجا برخی از بهترین قسمت‌های The Office آورده شده‌اند که به طور کامل به رگبار می‌پردازند.

10 فصل 3، قسمت 13: "بازگشت"

دوایت و مایکل
دوایت و مایکل

از آنجایی که دوایت شروت در فصل 3 بسیار عاشق آنجلا مارتین بود، احساس کرد که مسئولیت مراقبت از هر چیزی که او نیاز دارد بر عهده اوست… از جمله بردن مدارک به شهر نیویورک که فراموش کرده بود به موقع پست کند. او در نهایت به دلیل انجام لطفی که برای آنجلا انجام داد تقریباً اخراج شد و به جای اعتراف به کاری که انجام داده بود، تصمیم گرفت به جای آن کار را ترک کند. او Dunder Mifflin را ترک کرد و در Staples شروع به کار کرد. قسمتی از این اپیزود که باعث جلب توجه می شود این است که مایکل او را در Staples ردیابی می کند و به او می گوید که دوست دارد برای کار در Dunder Mifflin برگردد.

9 فصل 4، قسمت 4: "Money"

جیم و دوایت
جیم و دوایت

هر زمان که اوضاع بین دوایت و آنجلا خوب پیش نمی رفت، در مقیاس بسیار جدی بر احساسات دوایت تأثیر منفی می گذاشت.در فصل چهارم قسمت چهارم، او در راه پله گریه کرد که رابطه اش با آنجلا تمام شده است. متأسفانه، او "رحمت" گربه اش را اسپرینکلز را کشت و به همین دلیل، او احساس کرد که هرگز نمی تواند او را ببخشد. گناهش او را گرفته بود و در آن زمان احساس کرد که او را برای همیشه از دست داده است.

8 فصل 5، قسمت 28: "Picnic شرکتی"

پم و جیم
پم و جیم

اگرچه جیم و پم قصد نداشتند به این زودی تشکیل خانواده بدهند، فصل 5، قسمت 28 زمانی است که متوجه شدند پم در انتظار بچه دار شدن است! اگر او در حال بازی والیبال در پیک نیک شرکت داندر میفلین، مچ پای خود را پیچانده نمی‌شد، حتی متوجه نمی‌شدند. دلیلی که این قسمت باعث می‌شود به خاطر واکنش جیم در بیمارستان است که متوجه شد پم از فرزندش باردار است. او چنان غرق در شادی بود که تنها کاری که می توانست بکند این بود که دستانش را دور او حلقه کرد.

7 فصل 7، قسمت 19: "Garage Sale"

هالی و مایکل
هالی و مایکل

رابطه بین مایکل و هالی به طور جدی یکی از زیباترین چیزهایی است که تاکنون وجود داشته است. آنها هر دو به یک اندازه عجیب و غریب، از نظر اجتماعی بی دست و پا و گیک هستند. مایکل همیشه به دنبال همتای کامل خود بود و کاملاً آن را در هالی یافت. وقتی از او خواستگاری کرد، این رمانتیک ترین و فراموش نشدنی ترین لحظه تاریخ بود. این واقعیت که آژیرهای آتش به دلیل تمام شمع هایی که او در اطراف دفتر گذاشته بود به صدا درآمدند، کمی تسکین کمدی را به همراه داشت-- اما در مجموع، این قسمت بیش از هر چیز دیگری را درگیر کرد. البته هالی پیشنهاد او را پذیرفت.

6 فصل 2، قسمت 22: "Casino Night"

جیم و پم
جیم و پم

چه کسی می تواند "شب کازینو" را فراموش کند؟ این قسمتی است که جیم سرانجام عشق خود را به پم ابراز کرد.او به او اعتراف کرد که نسبت به او احساس دارد و واکنش او … کمتر از رضایت بخش بود. او دقیقا نمی‌دانست چه بگوید و آنطور که باید با شرایط رفتار نکرد. طولی نکشید که او را به دفتر اصلی آنها تعقیب کرد و بوسه ای بر لبانش کاشت. ترس او از خروج از منطقه آسایشش چیزی است که او را از دور انداختن روی و ادامه رابطه با جیم از همان عصر از همان عصر جلوگیری کرد.

5 فصل 8، قسمت 21: "Livin' The Dream"

دوایت شروت
دوایت شروت

اشتیاق و آرزوی شماره یک دوایت در زندگی این بود که سرانجام مدیر شعبه مکان اسکرانتون برای داندر میفلین شود. در فصل 8 در قسمت 21، رویای او سرانجام محقق شد.

اگرچه رهبری ظالمانه او در گذشته ثابت کرد که او قبلاً برای پست مدیریت آماده نبوده است، تا زمانی که این قسمت خاص شروع شد، او قطعاً آماده بود تا یک مدیر محترم شعبه باشد.دیدن او در نقشی که برای مدت طولانی به شدت می خواست، بسیار خوب بود.

4 فصل 6، قسمت 5: "نیاگارا: قسمت 2"

دفتر
دفتر

روز عروسی واقعی بین پم و جیم یک اپیزود احساسی است زیرا طرفداران مدتها بود که ناامیدانه جیم را روی پام تماشا می کردند. در نهایت دیدن آنها که در نهایت کنار هم قرار گرفتند مانند اولین نفس کشیدن پس از حبس نفس برای مدت طولانی بود. درست قبل از مراسم، جیم به پم که از نقاب پاره شده اش ناراحت بود، با بریدن کراواتش دلداری داد. او او را از طریق ناامنی هایی که در روز عروسی اش باردار بود دوست داشت.

3 فصل 9، قسمت 22: "A. A. R. M."

دوایت و آنجلا
دوایت و آنجلا

پیشنهاد دوایت از آنجلا به طور جدی یکی از بهترین لحظات در کل نمایش است. در سراسر نه فصل، این یکی از لحظاتی است که بینندگان منتظر آن بودند.رابطه بین آنجلا و دوایت فراز و نشیب های سخت خود را طی کرد اما در پایان روز، برای همه مشخص بود که آنها کاملاً قرار است با هم باشند.

وقتی به کنار جاده رسیدند، از ماشینشان پیاده شدند و دوایت با یک مگافون از او خواستگاری کرد، این شیرین ترین چیز تمام دوران بود. وقتی به او گفت که او و فرزندش را از مرد دیگری می پذیرد، همه چیز را بیشتر احساس کرد. هنگامی که او فاش کرد که پسرش فیلیپ واقعاً متعلق به دوایت است، به سختی در قلبش قرار گرفت. واکنش دوایت به فهمیدن اینکه فیلیپ پسرش است…؟ آبرسانی را بیاورید!

2 فصل 9، قسمت 23: "Finale"

مایکل اسکات
مایکل اسکات

قسمت پایانی The Office به دلیل اینکه مجبور شدیم شاهد صحبت اعضای بازیگران با دوربین باشیم و تجربه شخصی خود را که توسط یک گروه مستندساز برای سال‌های متوالی دنبال می‌شدند، تماشا کنیم.این نیز همان قسمتی است که در نهایت دوایت و آنجلا در مراسمی به قبرستان عقد کردند که به نوعی هنوز برای زوجی مانند آنها کاملاً رمانتیک و قابل قبول بود. احساسی ترین لحظه زمانی است که دوایت فهمید که مایکل قرار است به عنوان بهترین مردش برای عروسی آنجا باشد. حضور دوباره مایکل برای فینال کاملاً عالی بود.

1 فصل 7، قسمت 22: «خداحافظ، مایکل»

مایکل و پم
مایکل و پم

قسمت بیست و دوم از فصل هفتم مطمئناً غم انگیزترین قسمت این نمایش نمادین توسط اکثر طرفداران متعهد در نظر گرفته می شود. این قسمتی است که مایکل به کلرادو می رود تا داستان عشق افسانه ای خود را با هالی زندگی کند. در طول روز، او با همه همکارانش خداحافظی می کند، اما احساسی ترین گفتگوی او مطمئناً با جیم است. در پایان اپیزود، پم با عجله به سمت فرودگاه می رود تا مایکل را قبل از سوار شدن به پروازش خداحافظی کند.اگرچه ما مطمئن نیستیم چه کلماتی بین آن دو رد و بدل شده است، اما به اندازه کافی باعث شد که اشک هایمان بریزد.

توصیه شده: