قسمت یکشنبه شب سریال The Real Housewives Of S alt Lake City مملو از درام بود زیرا جرقه های خشم بین جن شاه و مردیث مارکس به جریان افتاد. به روش معمولی خانمهای خانهدار، سفر خانمها به صهیون چیزی جز آرامشبخش بود و جن حتی با لیزا بارلو درگیری «فیزیکی» داشت.
کاتالیزور اصلی درام، سخنی به ظاهر بیگناه بود که جنی بیان کرد، زمانی که مردیث به همه افراد غیر از شاه گفته بود که یک بازپرس خصوصی برای تعقیب او استخدام کرده است. جن ناراحت از این خبر و با غیبت مردیت، لیزا را روشن کرد.
جنی اجازه داد که مردیث یک بازرس خصوصی را برای ردیابی جن استخدام کرد که باعث شد لیزا را فعال کند
"چطور وقتی به وگاس رفتیم، لیزا، شما به طور خاص پیش من آمدید و گفتید، "شنیدهام که در حال تحقیق درباره همه ما هستید،" و در حال حفاری هستید. "… و اکنون بهترین دوست 10 ساله شما یک بازپرس خصوصی را استخدام می کند تا مرا بررسی کند و هیچ کس چیزی نمی گوید؟"
سپس منجر به یک اختلاف آتشین شد که به نظر می رسید قبل از اینکه سازندگان به طور ناگهانی آن را تعطیل کنند، کمی فیزیکی شد.
مصمم به رویارویی با مردیث، هنگامی که خانمها در یک «مراسم شفای معنوی» شرکت کردند، به این نتیجه رسید که زمان مناسبی برای از بین بردن نگرانیهایش است. رو به مارکس او پاسخ داد: "خب، از آنجایی که همه ما در حال حاضر صادق هستیم، من می خواهم بدانم، مردیت، چرا یک محقق خصوصی برای تحقیق در مورد من استخدام کردی؟"
مردیت غافلگیر شد و تف گفت: "من هرگز بازپرس خصوصی برای تحقیق از شما استخدام نکردم. من یک بازرس خصوصی استخدام کردم تا بررسی کند که چرا خانواده ام تهدید می شوند."
Meredith ادعا کرد که «تک تک زنان خانهدار» برای تحقیق ارائه شدهاند
مارکس سپس فاش کرد که "تکیک" از همسران خانه دار او برای تحقیق ارائه شده اند، "نه شما. پس بیایید آن را روشن کنیم." او با اشاره به جن گفت.
به دنبال این خبر، شاه سپس به جنی حمله کرد و از او در مورد اینکه چرا درباره بازپرس خصوصی مردیت به او گفته بود، بازجویی کرد. جنی از این موضوع صدمه دید و بعداً در اعترافات فاش کرد: "این برای من بسیار ناراحت کننده است زیرا من حقیقت را به او گفتم، اما او آن را به من نشان داد، که باور نکردنی است."
در مورد تهدیداتی که خانواده مردیث دریافت کرده بودند، مارکس شاه را مورد انتقاد قرار داد و با تمسخر گفت: "بازپرس با اطمینان نود درصد گفت که فکر می کند شما هستید." "تو برای خانواده من افتضاح بودی، فقط صادق باش."
اختلافات بیشتری درگرفت و مردیث غافلگیر شده میز را ترک کرد، در حالی که شاه دراز کشید و گفت: "من مثل شما شورش نمی کنم."