دلیل واقعی اینکه هوارد استرن دوستان مشهور زیادی دارد

فهرست مطالب:

دلیل واقعی اینکه هوارد استرن دوستان مشهور زیادی دارد
دلیل واقعی اینکه هوارد استرن دوستان مشهور زیادی دارد
Anonim

زمانی بود که هاوارد استرن با همه در هالیوود دعوا می کرد. به ندرت روزی وجود داشت که او برخی از A-lister را "جعلی" یا "قلابی" خطاب نکند. بخشی از این ناامنی هولدن کافیلد اسکی و بخشی دیگر اشاره به چیزهایی بود که تعداد کمی جرات انجام آن را داشتند. نتیجه این بود که همه افراد، کارگران یقه آبی و هرکسی که احساس می‌کرد در بیرون به داخل نگاه می‌کند، با هوارد ارتباط داشتند. آنها او را به عنوان صدای خود می دیدند. و به همین دلیل است که بسیاری احساس می‌کردند که او با افرادی مانند الن دی جنرس و حتی دشمن قدیمی‌اش رزی اودانل خیانت کرده است. در دهه 1990، هاوارد در رادیو ملی به دلیل رفتارهای ریاکارانه و فحاشی به آنها خیانت کرد و در اواخر دهه 2000 با آنها نان می شکست.

به همین دلیل است که بسیاری از طرفداران قدیمی او برنامه رادیویی ماهواره‌ای SiriusXM او را رها کرده‌اند یا از آن متنفرند. آنها فکر می کنند که او "هالیوود" رفته است و بیش از حد "از نظر سیاسی درست" است. اما حقیقت این است که … دلیلی وجود دارد که هوارد به طور ناگهانی با بسیاری از افرادی که روی آنتن به آنها حمله کرده و همچنین به طور کلی با بسیاری از هالیوودها دوست می شود. در حالی که برخی از طرفداران برای همیشه ترجیح می دهند از هاوارد به خاطر تحولاتش متنفر باشند، شاید برخی دیگر ببینند که این چیزها بسیار بیشتر از آنچه به نظر می رسد وجود دارد…

هاوارد فکر می کند زمانی یک "دیوانه" بوده و اکنون تغییر کرده است

حرفه هاوارد استرن مهمترین چیز در زندگی او بود. اما هوارد دیگر آن مرد نیست. حرفه او هنوز همه چیز اوست، اما روابطش (مخصوصاً رابطه ای که با همسرش بث دارد) بالاتر از آن است. به لطف این تمرکز مجدد، که توسط دهه ها روان درمانی، مدیتیشن و بث تشویق شده است، زندگی شخصی و زندگی خلاق هاوارد مانند دهه 1990 نیست.

این چیزی است که هاوارد در چند سال گذشته و به ویژه در کتاب مصاحبه های خود در سال 2019، "هاوارد استرن دوباره می آید" بسیار درباره آن صحبت کرده است. تکامل او باعث خشم بسیاری از طرفدارانش شده است که آرزو می کنند او یک بار دیگر سراغ عجیب ترین و نامناسب ترین قسمت های کمدی برود و همچنین فریاد بزند و فریاد بزند که هالیوود چقدر ریاکار است. شکی نیست که با آونگ صحت سیاسی که تا این حد به سمت چپ افراطی می چرخد، در تلاش برای دور شدن از دور شدن از سمت راست قرن هاست، آرزوی این وجود دارد. اما تکامل هاوارد کمتر به جنگ فرهنگی مربوط می شود تا غلبه بر شیاطین خود.

هوارد هر کاری در دوران حرفه ای خود انجام داد باید دیده شود. آنقدر بزرگ باشد که حتی بزرگترین دشمنانش هم نتوانند قدرت آنچه او داشت را انکار کنند. و او این کار را انجام داد. اما او این کار را با خشم به همان اندازه که سرگرم می کرد انجام داد، دشمنان اصلی پیدا کرد، باعث شد همسر اولش آلیسون او را ترک کند و به طور کلی خود را بدبخت تر کرد.هاوارد در مورد اینکه چگونه در کودکی هر کاری برای دیده شدن توسط والدینش، به ویژه پدرش انجام می داد، صحبت کرده است. موفقیت در حرفه او امتداد آن بود. اما وقتی با این حقیقت کنار آمد، می توانست آن را کنار بگذارد. او می تواند دیگر دیوانه نباشد و تکامل یابد.

تغییر از رادیو زمینی به ماهواره نیز الهام‌بخش این تغییر بود، زیرا چیزی که زمانی هاوارد را به شهرت رساند به زودی قدیمی شد. در رادیو زمینی، درمان، عجیب و غریب و عصبانی شدن سانسورچیان لذت بخش بود… زیرا آنها آنجا بودند و نماینده نهادی بودند که بسیاری از شنوندگان او از آن متنفر بودند. اما در ماهواره، آن نهاد به او اجازه داد که اساساً هر چه می خواهد بگوید و انجام دهد. بنابراین دیوانه بودن کسل کننده بود. و این یکی از دلایلی است که او نسبت به سلبریتی ها نرم شد.

دلیل واقعی اینکه هاوارد دوستان مشهور زیادی دارد

در خلال مصاحبه ای در سال 2011 با رولینگ استون، از هوارد در مورد دوستان مشهور تازه به دست آمده اش سوال شد. در سال 2011، این موضوع حتی بیشتر به بخشی از پایگاه هواداران هاوارد مرتبط بود، زیرا با توجه به مدت زمانی که او علیه نخبگان قدرتمندی که قبلا افرادی مانند هاوارد را پایین نگه می‌داشتند، سرزنش می‌کرد، بی‌جا به نظر می‌رسید.

"من [با بسیاری از مهمانان معروفم دوست شده ام]. این یک تصمیم آگاهانه از سوی من است." هاوارد در طول مصاحبه گفت. "من متوجه می شوم وقتی می توانم ترس و تردید خود را بشکنم و دوستی هایی ایجاد کنم، واقعا احساس خوبی دارم. من خیلی از آن ها را از دست دادم که کاملاً انسان نبودم. سخت است زیرا من اولین کسی هستم که تمایل به بسته شدن دارم. پایین. من از آن دسته پسرهایی هستم که شما را به خانه خود دعوت می کنم و ناگهان عصبانی می شوم که در خانه من هستید، مثلاً "چه زمانی می توانم تنها باشم؟""

در حالی که بسیاری از هواداران هاوارد در دهه های ۸۰ و ۹۰ دوست داشتند که او برای کسانی که در راس هستند کاملاً بد باشد، حقیقت این است که او همیشه می خواست توسط آنها پذیرفته شود. این تقریباً برای همه افراد روی زمین صادق است، خواه از آن آگاه باشند یا نه. همه ما می خواهیم مورد قبول کسانی باشیم که به ظاهر در را به روی ما بسته اند. این میل، که به دلیل کمبود محبتی که از پدرش در دوران رشد دریافت می‌کرد، تقویت می‌شد، و با میل به بهترین بودن در تجارت، هاوارد را تبدیل به کسی کرد که او بود.اما این یک تجربه وحشیانه برای او بود.

"من مجبور بودم برای گذران زندگی هر کاری انجام می دادم و سر هر کسی که سر راهم قرار می گرفت را از تنم جدا می کردم. و اکنون با جایم راحت تر هستم. و کاری که انجام داده ام. من از جانب هیچ کس احساس خطر نمی کنم. من دوستی بسیار خوبی با جیمی کیمل دارم. سال ها پیش، می توانستم با هرکسی در تجارت نمایش دوستی داشته باشم، و این کار را نکردم، زیرا همه یک رقیب بودند. یکی در مورد من چیزی می گفت و به جای اینکه آن را در نظر بگیرد، منفجر می کردم و شروع به جیغ زدن می کردم که برای من خسته کننده است. حالا که به گذشته نگاه می کنم، اینطور به آن نزدیک نمی شوم. واقعاً می ایستم، نفسی می کشم و می گویم، "باشه، آنها چه می گویند؟ آیا حقیقتی در آن وجود دارد؟ و چرا می ترسم به آن پاسخ دهم؟" حالا احتمال بیشتری وجود دارد که واقعاً به روشی صادقانه‌تر با آن برخورد کنم. این رادیو جالب‌تر از آن رادیویی است که من می‌خواهم فریاد بزنم و فریاد بزنم و فقط بجنگم.»

توصیه شده: