همیشه بحثی در مورد اینکه کدام بهتر است وجود دارد. کتاب یا فیلم برای هری پاتر، تفاوتی ندارد. برخی از افراد از سریال و فرانچایز فیلم به یک اندازه لذت می برند. اما بعداً عده ای هستند که فکر می کنند کتاب ها برتر هستند. حتی برخی از مردم فکر می کنند تئوری های طرفداران هری پاتر جالب تر از آن چیزی است که در فیلم ها دیدیم. در حالی که ممکن بود این فیلمها کتابها را زنده کرده باشند و تعدادی تخم مرغ واقعاً جالب را به نمایش بگذارند، اما جزئیات بسیار خوبی را که طرفداران متعهد سری میخواستند ببینند، حذف کردند. اما از بین همه فیلم ها، هری پاتر و شاهزاده دورگه بزرگترین ناامیدی برای برخی از طرفداران بود. دلیلش اینجاست.
هواداران انتظار بیشتری داشتند
برای ویکتور چان از ماگلنت.com، انتظار برای نمایش شاهزاده دورگه دلهره آور بود. به گفته او، کتاب ششم بهترین کتاب از کل مجموعه هری پاتر است و او نمی توانست برای دیدن آن صبر کند. مخصوصاً اینکه چگونه یکی از بزرگترین جنبه های کتاب را نشان می دادند. داستان پشت سر ولدمورت.
چان خاطرنشان می کند: آنچه که در مورد شاهزاده دورگه بسیار جالب است این است که در نهایت "جزئی ترین شرح داستان ولدمورت را به ما می دهد و با انجام این کار یک شرور فوق طبیعی و قدرتمند را به یک انسان معمولی و ناامن تقلیل می دهد."
با این حال، تریلر مربوط به چان بود. این فریبنده بود و حتی قبل از اینکه برای دیدن آن به تئاتر برود او را پر از شک و تردید کرد. دامبلدور میگوید: «آنچه شما به آن نگاه میکنید، خاطراتی است که در این مورد مربوط به یک فرد است.» و ما وارد پنسیو میشویم تا او از یک تام ریدل جوان در یتیمخانه ماگل دیدن کند. شعار تریلر این بود: «دانستن آینده، به گذشته برگرد.» چان توضیح داد. اما چان با دیدن فیلم "به شدت ناامید شد."
آنها چیزهایی را اضافه کردند که نیازی به اضافه شدن نداشتند
چان اشاره می کند که در حالی که آنها بخش های جذاب و جدایی ناپذیر داستان پشت سر ولدمورت را کنار گذاشتند، چیزهایی را اضافه کردند که نیازی به اضافه شدن نداشتند. مثل اولین صحنه کاملاً بیمعنی که هری با پیشخدمت در کافه تیوب معاشقه میکند.
"در حالی که من از تلاش فیلم برای متمایز کردن زندگی هری در دنیای ماگل از زندگی او در دنیای جادوگری قدردانی کردم، اما منطقی را پشت اضافه کردن یک دختر ماگل تصادفی وقتی دورسلی ها از فیلم حذف کردند، نمی بینم. چان می نویسد. او پیشنهاد میکند که سازندگان فیلم میتوانستند با «داشتن هری در دورسلیها» به تضاد بین تجربیات هری در دنیای ماگل و جادوگر دست یابند (ناگفته نماند که فیلم توضیح دامبلدور مبنی بر اینکه حفاظت هری در زیر سقف دورسلیها زمانی که او به سن بلوغ میرسد منقضی میشود را حذف کرده است. و یا عدم اشاره به گریمولد پلیس و کریچر، که هر دو توسط سیریوس به هری وصیت شده بودند)."
"همچنین، با وجود عادت کردن به بیاحتیاطی هری به قوانین، آیا واقعاً باید باور کنم که او آنقدر احمق است که پیامبر روزانه را در مقابل ماگلز بخواند بدون اینکه حتی سعی کند در مورد آن احتیاط کند. ؟" نکته خوبی است، در واقع.
صحنه دیگری که نیازی به اضافه شدن نداشت، مخصوصاً که در کتاب ها نبود، سوزاندن لانه است. چان مینویسد: «بهطور غیرضروری درج میشود که لحظاتی از کتابها وجود داشت که میتوانست هدفی مشابه داشته باشد. نشان دادن لانه تحت حمله، نمایشی بصری از از دست دادن دنیای جادوگران به عنوان پناهگاهی برای هری بود. "به غیر از هاگوارتز، بارو تنها مکان دیگری بود که هری احساس میکرد به آن تعلق دارد. این نزدیکترین چیزی بود که او به خانهای دوستداشتنی داشت، و به تصویر کشیدن آن در حال سوختن نمادی از واقعیت جنگ بود - اینکه هیچ چیز مقدس نیست."
طبق گفته چان، این پیام میتوانست از طریق صحنه دیگری که از فیلمها حذف شده بود، به دست بیاید. تشییع جنازه دامبلدور که بخش بزرگ دیگری از شاهزاده دورگه است که نتوانستیم آن را روی صفحه ببینیم.
نمایش مراسم تشییع جنازه دامبلدور بسیار موثرتر از نشان دادن در حال سوختن بارو بود. این یکی از مهمترین لحظات در کل مجموعه بود. این لحظه ای بود که هری متوجه شد که باید به تنهایی با ولدمورت روبرو شود. تشییع جنازه دامبلدور نمایانگر از دست دادن نهایی بی گناهی هری و لحظه ای بود که او بالغ شد. همچنین نشان داد که اگر دامبلدور می توانست در هاگوارتز با مرگ خود روبرو شود، هیچ کس در امان نبود و هیچ کجا مقدس نبود. یک نکته عالی دیگر.
بزرگترین کاری که "شاهزاده دورگه" اشتباه کرد
در حالی که بسیاری از شاهزاده دورگه، از جمله بسیاری از داستانهای پشت سر ولدمورت و مراسم خاکسپاری دامبلدور، کنار گذاشته شد، چان معتقد است که "بزرگترین مضحکه" در فیلم "این بود که بیشتر خاطراتی که دامبلدور به هری نشان داد، باقی مانده است. بیرون." نه فقط خاطرات مربوط به داستان ولدمورت، بلکه خاطرات دیگری که به ما کمک می کنند تا انگیزه های ولدمورت و تصمیماتی که می گیرد را درک کنیم."
با حذف این صحنهها از فیلم، شاهزاده دورگه به عنوان یک قطعه نمایشی ضعیف است. فیلمهای یادگاران مرگ بدون آگاهی از هورکراکسهای ولدمورت، نکتهای که شاهزاده دورگه نمیداند، بسیار کمتر معنا پیدا میکند. چان نتیجه میگیرد، اگر فیلمها را بهعنوان موجودیتهایی جدا از کتابها در نظر بگیریم، تماشاگر معمولی که کتابها را نخوانده بود، با شکار هورکراکسها در فیلمهای یادگاران مرگ توسط این سه نفر سردرگم میشود..
ما نمی توانیم موافق نباشیم. علاوه بر این، با نگاهی دقیق تر، شاهزاده دورگه در واقع فقط یک فیلم در مورد زندگی عاشقانه این شخصیت است و اینکه چگونه همه چیز در حال تغییر است و منجر به دعوای پشت فیلتر تیره می شود. این فیلم به برخی از مهمترین صحنههای کتاب دست نمیدهد و بدترین پایان را دارد، و ما را به این فکر میکند که شاهزاده دورگه میتواند به راحتی در فهرست بدترین اقتباسهای کتاب به فیلم قرار گیرد.