شکی نیست که هر یک از کارگردانان فیلم های هری پاتر مسیر این مجموعه را تغییر داده اند. در حالی که سریال درخشان جوان جیکی رولینگ با افزایش سن طرفدارانش تیرهتر و احساسیتر میشد، کارگردانان فیلم واقعا راهی برای تجسم این موضوع پیدا کردند. هر یک از فیلمهای هری پاتر امتیازات خاص خود را دارد، اگرچه دنیل رادکلیف به خاطر عملکردش در یکی از آنها خود را مورد ضرب و شتم قرار میدهد.
کریس کلمبوس، کارگردان تنها در خانه، اولین کارگردانی بود که هری پاتر را برای نمایش بزرگ اقتباس کرد. کریس در مورد کار روی فیلم های پاتر چیزهای زیادی گفته است. او همچنین برای کارهای دیگرش از فیلم های هری پاتر الهام گرفت. شکی نیست که دیدگاه عجیب و غریب و کودکانه او به هری پاتر حال و هوای خاصی برای دو فیلم اول داد.با این حال، بیا زندانی آزکابان، داستان به یک چشم انداز تاریک نیاز داشت… آلفونسو کوارون را وارد کنید.
در اینجا آمده است که چگونه کارگردان آینده برنده جایزه اسکار Roma، Children Of Men، و Gravity فیلم های هری پاتر را متحول کرد و چیزی را ساخت که مسلما بهترین فیلم در نظر گرفته می شود…
کریس بیرون بود، آلفونسو وارد شد
بسیاری آلفونسو کوارون را بهترین کارگردانی برای کارگردانی یک فیلم هری پاتر می دانند. او نه تنها تحسینشدهترین فیلم این مجموعه را ساخت، بلکه برخی ادعا میکنند که رویکرد ظریف او به داستانهای بزرگسالان، کل صنعت را متحول کرد. در حالی که ما نمی توانیم در مورد آن صحبت کنیم، تاریخ شفاهی فوق العاده The Prisoner Of Azkaban توسط Closer Weekly به او روشن شد که او برای همیشه فیلم های هری پاتر را تغییر داد.
اول از همه، کریس کلمبوس تصمیم گرفت که سومین فیلم این مجموعه را کارگردانی نکند تا زمانی را که بچه هایش کوچکتر بودند بگذراند. او به عنوان تهیه کننده باقی ماند تا اینکه در نهایت این فرنچایز را برای همیشه ترک کرد.
"بسیاری از پایه ها توسط کریس و آلفونسو ساخته شده بود، اما من فکر می کنم که ما به عنوان یک فرنچایز باید به کارگردان ها اجازه دهیم فیلم های خود را بسازند." فرنچایز به عنوان یک کل "این واقعاً مهم است که هر کارگردان بتواند مهر خود را روی یک فیلم بگذارد. کریس مهر خود را ساخت، آلفونسو مهر خود را ساخت. اما پایه ها وجود دارند و تا زمانی که شما به آن مبانی و روحیه فیلم وفادار باشید. کتابها، فکر میکنم شرایط خوبی داریم. آلفونسو درک دقیقی از تفاوتهای ظریف زندگی نوجوانی دارد. فیلم او Y Tu Mama درباره آخرین لحظات نوجوانی است و آزکابان درباره اولین. فیلم سوم رشد میکند. کتاب سوم کمی بالغتر است، فیلم کمی تاریکتر، بالغتر و بالغتر است، درست مثل کتاب.همچنین، آلفونسو یک فیلمساز متفاوت از کریس است، و من فکر میکنم فیلم لزوماً این را منعکس میکند، زیرا فیلم رسانه یک کارگردان است.»
چگونه آلفونسو سرنخ ها را تکامل داد و هری پاتر را برای همیشه تغییر داد
در نهایت، به گفته او، آلفونسو می خواست فیلم را با شخصیت ها رهبری کند و تا آنجا که می تواند از احساسات واقعی استفاده کند. بنابراین او از هر یک از سرنخها خواست که یک بیوگرافی "اول شخص" از شخصیت خود بنویسند.
آلفونسو درباره دنیل رادکلیف، روپرت گرینت و اما واتسون میگوید: «آنها این مقالههای شگفتانگیز را ارائه کردند، واقعاً زیبا، بسیار صادقانه، بسیار عریان، و بسیار شجاعانه». "این یک ابزار شگفت انگیز و کلید شگفت انگیز برای کار با آنها شد. همچنین فکر می کنم به آنها امکان می داد درک عاطفی بهتری از شخصیت ها داشته باشند. گاهی اوقات این یک میانبر بود تا بتوان گفت: "این بیشتر جنبه هرمیونی است. اِما آن را فوراً بدون نیاز به وارد شدن به گفتگوها یا مثالهای بزرگ میفهمد، زیرا صادقانه از چیزی است که او نوشته و تجربه کرده است.وقتی صحبت از احساسات آنها میشود، این چیزی نیست که من میخواهم انجامش دهم، اما فکر میکنم در مطالب به طور ضمنی وجود دارد. این بچهها کمی بزرگتر بودند و در آن لحظه از زندگی که آن کوچکتر به معنای خیلی بزرگتر بود، در حالی که هنوز آسیبپذیریهای سالهای قبل را به همراه داشتند. سن 13 سالگی در تمام تمدن های این سیاره کهن الگو است. این مناسک گذر است; لحظه آگاهی سیزده سالگی، دوران بار میتسواها، اولین عشایر و غیره است. به همین دلیل، فیلم تیرهتر نیست، بلکه درونیتر است."
از آنجایی که آلفونسو زمان زیادی را صرف تلاش برای تکامل دیدگاه ها و دانش بازیگر از شخصیت های آنها کرد، او توانست اثر هنری بسیار قوی تری ارائه دهد. حضور صرف او گری اولدمن را نیز جذب این نقش کرد.
"این یکی از دلایلی بود که من پیشنهاد او را پذیرفتم، به غیر از نیاز به پول،" گری در قطعه The Closer Weekly گفت. "من سبک او را دوست دارم، او کارهای خودش را انجام می دهد و این نشان می دهد که تهیه کنندگان شجاعت دارند. او فوق العاده خوب است."
علاوه بر همه اینها، آلفونسو دیدگاه بصری بسیار هنری تری را نیز به فیلم آورد. شاید این بارزترین تفاوت بین دو فیلم اول و سوم باشد. اما حتی دنبالههای تاریک فزاینده نیز هرگز نتوانستند انرژی روان و جنبشی آلفونسو را که با حال و هوای بسیار غمگینی آمیخته شده بود به تصویر بکشند که به نوشتههای جی کی رولینگ جان بخشید.
آلفونسو اعتراف کرد: «نکته خندهدار این است که من سعی میکردم به داستان خدمت کنم، اما در عین حال ذهنی متفاوت از مایکل نیوول، کارگردان جام آتش، یا کریس هستم. من به روشهای مختلف عمل میکنم و به چیزهای مختلف پاسخ میدهم و جریانهای متفاوتی دارم و تمایلات متفاوتی نسبت به آن دو دارم. در این فیلم تصمیمهایی گرفتم که نه فقط برای برجسته کردن، بلکه به این دلیل که احساس میکردم آنها چیزهای درستی هستند. درک من از نحوه ارائه داستانفکر می کنم شما باید فیلم را ببینید تا تصمیم بگیرید که من در آن چه نقشی داشته ام. اما تمام این چیزها درس جالبی برای نفس فرد بوده است، جایی که شما فقط خود را تسلیم مطالب می کنید. و متوجه می شوید که با مهار کردن خود، بهترین کار خود را انجام می دهید."