نمیتوان تأثیر فیلمهای پدرخوانده را بیش از حد بزرگنمایی کرد. در حالی که طرفداران ممکن است در مورد مشروعیت ورود نهایی در سه گانه مافیایی فرانسیس فورد کاپولا اختلاف نظر داشته باشند، دو فیلم اول به طور گسترده به عنوان دو فیلم برتر تمام دوران دیده می شوند. نه تنها تحلیلهای تحسینبرانگیز، ظریف، گاه خندهدار و عمیقاً آزاردهنده آنها از رویا و خانواده آمریکایی در ذهن چندین نسل از دوستداران سینما ساکن شده است، بلکه الهامبخش آثار بیشماری دیگر نیز بودهاند. حتی Mamma Mia 2 از دومین (شاید بهترین) فیلم پدرخوانده الهام گرفته شد.
پدرخوانده قسمت دوم اگر پر از صحنه های فوق العاده برابر با فیلم اصلی باشد. بسیاری از دیالوگ ها وارد فرهنگ لغت شده است، موسیقی موی سر است و اجراها کاملاً فوق العاده هستند.اما بهترین صحنههای پدرخوانده قسمت دوم نیز نشان میدهد که فرانسیس فورد کاپولا و ماریو پوزو (نویسنده کتاب) واقعاً چه داستاننویسان چیرهتری هستند. در اینجا بهترین صحنه های پدرخوانده قسمت دوم است…
8 ورود ویتو به آمریکا
در حالی که ویتوی مارلون براندو در قسمت دوم پدرخوانده از دست رفته است، رابرت دنیرو به طرز ماهرانهای نقش جوانترش را بازی میکند. بسیاری از فیلم به فروش داستان صعود ویتو کورلئونه به قدرت بستگی دارد. اما قبل از اینکه نسخه دنیرو را ببینیم، با ویتو بسیار جوانتری آشنا میشویم که پس از یک تجربه وحشتناک در ایتالیا به آمریکا مهاجرت کرده است. شات نزدیک شدن او به جزیره الیس و دیدن Statute Of Liberty موضوع سه فیلم و اینکه چگونه شخصیت ها را خراب می کند را به مخاطب یادآوری می کند. عکسهای فراگیر و امتیاز خیرهکننده، شاهکار داستانگویی دیداری و شنیداری است.
7 ویتو دان فانوچی را بیرون می کشد
صحبت کردن با رابرت دنیرو، یکی از بهترین و مهم ترین صحنه های او زمانی است که دون فانوچی را در یک نمایشگاه خیابانی در نیویورک تعقیب می کند و او را به قتل می رساند.این نمادی است که ویتو در نهایت توسط دنیای اموات در تلاش برای پیگیری ایده خود از رویای آمریکایی مصرف می شود. این همچنین تلاشهایی را که او مایل است برای تأمین زندگی بهتر خانوادهاش در آمریکا انجام دهد، تقویت میکند. علاوه بر همه اینها، با استفاده از صحنه و رنگ پرتقال، این صحنه همچنین نشان دهنده تلاش به جان او در فیلم اول و همچنین مرگ نهایی او است.
6 سخنرانی فردو "من باهوش هستم"
سقوط فردو در قسمت دوم پدرخوانده یکی از نمادین ترین داستان هاست. و در حالی که این بهترین صحنه در قوس او نیست، به راحتی مهمترین صحنه است. این به این دلیل است که ما واقعاً درک می کنیم که چرا فردو به خاطر این سخنرانی به انجام کاری که می کند می پردازد. او احساس می کند که در خانواده اش از دست رفته و فراموش شده است. او احساس مرد بودن نمی کند. و او می خواهد که با او محترمانه رفتار شود. متأسفانه، التماس پرشور او از برادرش، مایکل، او را حتی ضعیفتر نشان میدهد.
5 جلسه استماع مایکل کورلئونه در سنا
مایکل کورلئونه، بازیگر آل پاچینو، بسیار شبیه شنیدن کندال در فصل دوم سریال جانشینی، در جلسات استماع سنا خود سرسخت ایستاده است. در حالی که عملکرد آل پاچینو در اینجا شدید است، اما به طرز ترسناکی اندازه گیری شده است و به همین دلیل است که طرفداران آن را بسیار دوست دارند. همین امر در مورد تام هاگن رابرت دووال که در کنار مایچاک نشسته نیز صادق است.
4 ویتو از سیچیو انتقام می گیرد
در حالی که ترور دون فانوچی توسط ویتو نماد شرافت او به دنیای اموات است، قتل رئیس اوباش ایتالیایی، چیچیو، تحول او را کامل می کند. این فقط ویتو نیست که قدرت بیشتری را به دست میگیرد، بلکه او دههها پس از قتل سیچیو پدر، برادر و مادرش، از خانوادهاش دفاع میکند. این لحظه نهایی انتقام ویتو است. همانطور که توسط Empire Online اشاره شده است، این لحظه نزدیکترین لحظهای است که دنیرو به برداشت مارلون براندو از این شخصیت میدهد و همچنین به طور مستقیم نشان دهنده نوع بیرحمیای است که پسر ویتو، مایکل در پایان فیلم به آن دست مییابد. این واقعیت که ویتو واقعاً در شهری که از آن نام برده می شود به دون کورلئونه تبدیل می شود نیز استادانه شاعرانه است.
3 "شما فرزندان من را نمی گیرید"
دایان کیتون و آل پاچینو در صحنهای که یکی از پرتنشترین صحنههای کل سهگانه است، بازیهای آتشین ارائه میکنند. در حالی که دایان کی به وضوح با مایکل تا این مرحله از داستان تمام شده است، شکی نیست که طغیان او در پایان صحنه، میخ در تابوت است. پس از آن، ممکن است برای مایکل یکسان باشد، زیرا وقتی او فاش می کند که سقط جنین کرده است تا فرزند متولد نشده آنها را از زندگی در خانواده خود نجات دهد، واقعاً نابود شده است. تنش قبل از ضربه نهایی بالا و پایین میرود به گونهای که به بینندگان یادآوری میکند که بهترین صحنههای فیلمهای پدرخوانده اغلب تنها دو نفر در یک اتاق هستند.
2 آخرین صحنه در پدرخوانده قسمت 2
صحنه پایانی در قسمت دوم پدرخوانده برعکس لحظه پایانی دوست داشتنی فیلم اول است. به جای اینکه ببینیم مایکل در حالی که در را به روی کی می بندد و به پیروان بی رحم و متفکر خود اعتماد می کند، چقدر پیشرفت کرده است، ما یک فلاش بک از مردی که زمانی بود می بینیم.صحنه اطراف میز شام نه تنها هر دو برادر مردهاش را بازمیگرداند، بلکه به ما یادآوری میکند که مایکل زمانی تقریباً از زندگی قتلآمیزی که در نهایت او را میبلعد، «خارج» بود. این کتاب توسط آل پاچینو بسیار متفکری است که از پنجره بیرون آمده و آنچه را که با فردو انجام داده است، به پایان رسانده است. به شکلی مشابه اما کاملاً متفاوت با صحنه پایانی فیلم پدرخوانده، دلخراش است. اینکه چگونه فرانسیس فورد کاپولا دو پایان را به این شکل انجام داد بسیار حیرتانگیز است.
1 بوسه مرگ در جشن سال نو
پدرخوانده اصلی در به روی کی بسته می شود، "من پیشنهادی می دهم که او نمی تواند رد کند"، "اسلحه را بگذار، کانولی را بگیر" و لحظه به لحظه نمادین. اما قسمت دوم The Godfather می گوید: "می دانم که تو بودی، فردو… تو قلب من را شکستی. تو قلب من را شکستی."
لحظه ای که مایکل در یک مهمانی شب سال نو در هاوانا به برادرش فردو بوسه مرگ می دهد نه تنها برای قهرمان بدخواه بلکه برای تماشاگران نیز دلخراش است.هم از طریق نویسندگی و هم از طریق اجرا، مخاطب برای هر یک از برادران متأسف است. ما درک می کنیم که چرا فردو تحت فشار قرار می گیرد تا خانواده اش را به گانگستر رقیب، هایمن راث، خیانت کند. اما ما همچنین میدانیم که این برای مایکل که مجبور است برادر خود را به خاطر آن بکشد چقدر تلخ است. این وظیفه او به عنوان دان است. این وظیفه او به عنوان پدر در قبال فرزندانش است. و او معتقد است که این وظیفه او به عنوان یک مرد است. این جادوی ناب سینمایی است که با تراژدی آغشته شده و در کنفتی آغشته به شامپاین آغشته شده است. زیباست.