تصور دنیایی که در آن فیلمهای پدرخوانده به عنوان دو تا از بهترین فیلمهای ساختهشده در نظر گرفته نشوند، سخت است. نه تنها این، بلکه فیلمهای فرانسیس فورد کاپولا الهامبخش آثار متعدد دیگری هستند. چه نقل قولها، لحظهها یا حتی ظاهر افرادی مانند ویتو کورلئونه، چیزی از فیلمهای پدرخوانده سوخت آثار بزرگ دیگری بوده است. حتی جاش اوکانر از The Crown با فیلم ها مقایسه شده است… و همینطور Mamma Mia: Here We Go Again.
ممکن است کاملاً عجیب و غریب به نظر برسد که پدرخوانده قسمت 2 را با دومین فیلم Mamma Mia مقایسه کنید. اما حقیقت این است که سازندگان فیلم در واقع از پدرخوانده دوم الهام گرفتهاند. در حالی که فیلم ها تقریباً هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند، یک عنصر وجود داشت که به طرز وحشتناکی شبیه است.
Mamma Mia: Here We Go Again's Father Part 2 Connection
هر دو فیلم داستان اصلی یک شخصیت مرده را نشان می دهند. در حالی که دون ویتو کورلئونه مارلون براندو در قسمت دوم پدرخوانده حضور ندارد، داستان اصلی او (جایی که رابرت دنیرو نقش او را بازی می کند) به شدت مورد توجه قرار گرفته است. این به این دلیل است که ارتباط موضوعی مهمی با ظهور پسرش، مایکل، به عنوان دان جدید دارد. در Mamma Mia: Here We Go Again، دونا مریل استریپ دیگر حضور ندارد.
فیلم دخترش سوفی را دنبال می کند که مانتو صاحب هتل را به تن می کند و برای خودش یک دختر دارد. این فیلم در برابر داستان بلوغ یک دونای جوان با بازی لیلی جیمز بازی می شود. درست مانند پدرخوانده قسمت 2، این یک انتخاب بود زیرا وزن موضوعی خاصی را نیز نسبت به آنچه در حال میگذرد دارد.
در حالی که این دو فیلم تنها فیلم هایی نیستند که از این ساختار داستانی استفاده می کنند، نویسندگان Mamma Mia: Here We Go Again الهام بخش The Godfather Part 2 هستند.در تاریخ شفاهی فیلم توسط Vulture، ریچارد کورتیس، یکی از نویسندگان فیلم، توضیح داد که بزرگترین مشکلی که باید بر آن غلبه می کردند، بی علاقگی مریل استریپ به ساخت دنباله بود. بسیاری بر این باورند که مریل استریپ سحر و جادو پشت ماما میا است، بنابراین نویسندگان می دانستند که شخصیت او باید به نحوی به شدت برجسته شود. حتی اگر مریل قرار نبود ظاهر شود. البته بعداً این کار را انجام داد، اما فقط در یک تصویر کوتاه و نزدیک به پایان فیلم.
پیدا کردن عاقبت فیلم اصلی بسیار موفق Mamma Mia! یک کابوس بود به گفته ریچارد کرتیس، یکی از نویسندگان این فیلم، این "عذاب آور" بود. در نهایت این دختر او بود که پیشنهاد کرد از دنباله برنده جایزه اسکار فرانسیس فورد کاپولا الهام بگیرد. او میدانست که باید روی «دونا» مریل استریپ کار شود (ترجیحاً یک لحظه برای او انجام شود) اما تمرکز نمیتواند روی او باشد زیرا بازیگر تحسینشده نمیخواست وقت خود را به دنباله آن اختصاص دهد. پاسخ این بود که Mamma Mia 2 هم پیش درآمد و هم دنباله آن باشد، درست مانند The Godfather Part 2.
درمورد فیلم کوتاه، خوب… مریل استریپ را به یک روح تبدیل کنید… واضح است…
Making Mamma Mia: اینجا ما دوباره بدون مریل استریپ می رویم
این ایده اول پارکر کارگردان و همکار نویسنده بود که شخصیت مریل استریپ را از بین ببرد. او واقعاً انتخابی نداشت. مریل نمی خواست بیاید و دنباله آن را انجام دهد (حداقل بیش از 3 روز) و آنها نمی توانستند داستان Mamma Mia را تعریف کنند که دونا به سادگی در آن حضور نداشت. او باید بمیرد.
"من این فیلم را بدون حضور مریل به ارث بردم، بنابراین ایده من این بود که او را بکشم. من می گفتم، "باید او را بکشی و فقط یک آهنگ به عنوان روح به او بدهی." اول پارکر در مصاحبه با Vulture گفت: تهیه کنندگان به وضوح در مورد آن شک داشتند زیرا این کاملاً حال و هوای قطعه نیست. «نسخههای مختلفی از فیلمنامه وجود داشت که در آن او در فیلیپین سرگردان بود و نتوانست آن را برای عروسی همجنسبازان کالین بازگرداند. اما اگر او قرار نیست در آن حضور داشته باشد، پس شما باید صاحب آن باشید."
نویسندگان فیلمنامه را با الهام از قسمت 2 پدرخوانده و هدف بازگرداندن مریل به عنوان یک روح در پایان کار دوباره شروع کردند. خوشبختانه مریل از این ایده خوشش آمد. این همان چیزی است که استودیو و همه افراد دیگر را با این تصور دیوانه کننده همراه کرد.
در حالی که ممکن است فیلم روی همه استوانه ها شلیک نکرده باشد، لحظه ای که در کلیسای کوچک بین سوفی آماندا سایفرید و مادر مرده اش وجود داشت کاملاً تأثیرگذار بود.
"با پوچ بودن مریل شبح، و این واقعیت که این یک آهنگ ABBA است - وقتی آن چیزها را در آغوش گرفتید، فقط حقیقت را بگویید." اول پارکر ادامه داد. "فکر میکنم اگر سعی کنید شادی را جعل کنید، وحشتناک است. اگر اشک بیاورید، پس وحشتناک هستید، این کار دستکاری است. مردم میخواهند گریه کنند. بنابراین وظیفه این بود: رفتن به آنجا و امیدوارم آن را احساس کنید، آن را تجربه کنید و بچرخید. آن را به جن گیری شادی تبدیل می کند. گریه زشت باشکوه، جایی که شما احساس خوبی نسبت به این واقعیت دارید که در کنار کسی در سینما احساسات را تجربه می کنید.و بدیهی است که غم انگیز است، اما شما نمی توانید فیلم را در آنجا به پایان برسانید. شما باید راهی پیدا کنید، با یک لنگ، آنها را بلند کنید و دوباره برقصید تا آنها بروند و به دوستان خود نگویند که هرگز به آن فیلم نزدیک نشوند."