شکی نیست که Predator در سال 1987 یک موفقیت بزرگ بود. همچنین شکی نیست که سلطنت آرنولد شوارتزنگر را در سراسر دهه 1980 به عنوان یک ستاره با حسن نیت ادامه داد. آرنولد به لطف مجموعه ای از فیلم های پرهزینه دهه 80 خود، درست مانند دوستش سیلوستر استالونه، شروع به ساختن ثروت خالص عظیمی کرد. اما آرنولد به لطف فیلم هایی مانند Predator بیش از درآمد کسب کرد. او به ایجاد شهرتی کمک کرد که طرفداران به او رای دهند که به احتمال زیاد به محافظت از ما در برابر بیگانگان کمک می کند، اگر زمانی به او نیاز داشته باشیم.
با این حال، موفقیت Predator فقط به خاطر آرنولد نبود. فیلم جان مک تیرنان یک فیلم بلاک باستر استادانه بود و به راه اندازی یک فرنچایز بسیار سودآور کمک کرد (اگرچه، درست مانند Alien، هر فیلم Predator که در ادامه دنبال شد خوب نبود).اما هر فیلم بزرگی با یک فیلمنامه عالی شروع می شود. در این مورد، برادر جیم و جان توماس مسئول خلق ایده ای بودند که مسیر سینمای پرفروش را تغییر داد.
منشأ فیلم شکارچی آرنولد شوارتزنگر چیست؟
Predator یک فیلم فوق العاده ساده است. این در نهایت درباره گروهی از مزدوران در جنگلی در آمریکای مرکزی است که باید با یک موجود بیگانه که عاشق شکار است، مقابله کنند. اما این پیش فرض لحظات به یاد ماندنی دیوانه کننده ای را به وجود آورد. نه فقط اکشن بزرگ و شکوه بصری، بلکه دیالوگهای شوخآمیز و بازیهای بسیار مناسب. در حالی که فرض اصلی فیلمنامه اولیه جیم و جان توماس Predator (که در ابتدا «شکارچی» نام داشت) یکسان بود، زمانی بسیار پیچیدهتر بود…
"من ایده اصلی فیلم Predator را داشتم که در آن زمان شکارچی نام داشت و برادرم به دلیل آسیب دیدگی کمر در ساحل خوابیده بود، بنابراین گفتم: "خب، میخواهی فیلمنامه بنویسی. با من؟' و او مطمئناً گفت: "جیم توماس، یکی از فیلمنامه نویسان، در مصاحبه با هالیوود ریپورتر در مورد منشاء Predator گفت.ما فقط در ساحل نشستیم و این اثر را در مدت حدود سه ماه ساختیم. اما تصور اولیه همیشه این بود که چگونه شکار شدن توسط یک شکارچی دلتنگی از سیاره ای دیگر مانند شکارهای بزرگ شکار می شود. آفریقا؟ و در ابتدا، ما به این فکر میکردیم که چگونه گروهی از شکارچیان منشعب میشوند و گونههای مختلف و خطرناک روی این سیاره را شکار میکنند، اما گفتیم: "این خیلی پیچیده خواهد بود." بنابراین، خطرناکترین موجود چیست؟ انسان. و خطرناکترین مردان کدامند؟ سربازان رزمی. در آن زمان، ما عملیاتهای زیادی را در آمریکای مرکزی انجام میدادیم، بنابراین آنجا بود که آن را تنظیم کردیم.»
چرا هیچ کس نمی خواست درنده بسازد
هالیوود به طور مداوم ثابت می کند که آنها با دیدن یک پروژه موفق، آن را نمی شناسند. هیچ کمبودی در داستانهای اصلی فیلم و برنامه تلویزیونی وجود ندارد که شامل جمله "هیچکس آن را نمیخواست" باشد و Predator از این امر مستثنی نیست.
جیم توماس ادامه داد: «بعد از اینکه این را نوشتیم، رگبار نامههایی را برای هر عامل و تهیهکنندهای که فکرش را میکردیم فرستادیم و تقریباً از همه رد شدیم.»از طریق یکی از دوستانم، از کسی در فاکس [استودیوها] شنیدم که خواننده بود. ما فیلمنامه را به این خواننده رساندیم، اما در آن زمان یک تغییر مدیریت رخ داد و مدیریت لری گوردون تازه وارد شد، بنابراین این خواننده آن را بر اساس آنچه من شنیدهام، به [تهیهکنندگان] مایکل لوی یا لوید لوین تبدیل کرد. دستیار یا خواننده، و اتفاقاً آن را خواندند و این مدیران جوان که تازه وارد آنجا شده بودند، واقعاً آن را دوست داشتند. و البته، لری گوردون شروع خود را با راجر کورمن آغاز کرد، بنابراین دقیقاً همان فیلمی بود که او دوست داشت. ما تماس تلفنی گرفتیم و فیلمنامه را بدون نماینده یا بدون وکیل فروختیم که انجام آن در این شهر بسیار سخت است. ما این را بدون تهیه کننده توسعه دادیم و سپس، زمانی که جوئل سیلور [تهیه کننده آینده ماتریکس] دلبسته شد، او به تازگی [فیلم 1995] Commando را انجام داده بود و رابطه خوبی با آرنولد داشت."
طبق گفته جان دیویس، تهیه کننده، برادران توماس اساسا راهی برای لغزش فیلمنامه از زیر درب کسی در استودیو پیدا کردند.در مصاحبه با هالیوود ریپورتر، او ادعا کرد که فیلمنامه اساسا "از ناکجاآباد آمده است". جان با جوئل و آرنولد در کماندو کار کرده بود و هر دوی آنها می خواستند که او واقعاً در پروژه سلطنت کند.
چرا آرنولد شوارتزنگر تصمیم به ساخت Predator گرفت
البته، انتخاب آرنولد شوارتزنگر یکی از مهمترین بخشهای ساخت Predator بود. این باید به عنوان یک تعهد بالقوه سودآور برای فاکس در نظر گرفته می شد تا آنها برای آن پول خرج کنند. و آرنولد به لطف پروژه هایی مانند ترمیناتور یک ستاره قابل بانک بود. جیم و جان توماس وقتی با او در خانه پدری جان دیویس در جکوزی قرار گرفتند راهی برای جذب ستاره پیدا کردند.
"آرنولد را به خاطر می آورم، او در واقع بسیار جدی بود. او می خواست در مورد این شخصیتی که قرار بود نقش آن را بازی کند بداند و به او گفتیم، "تو به تازگی فیلمی ساخته ای، کماندو، که ما واقعاً آن را دوست داشتیم. "خیلی سرگرم کننده بود. اما وقتی برای اولین بار معرفی شدی" - فکر می کنم اولین صحنه ای که او یک درخت را روی شانه اش حمل می کند و یک اره زنجیری در دست دارد - "این یک شخصیت کارتونی است."."شما بیشتر شبیه هر آدمی نقش این مرد را بازی خواهید کرد، و در آن لحظه که در گل و لای خزیده اید و این موجود باورنکردنی می خواهد شما را نابود کند و هیچ سلاح یا چیزی برای شما باقی نمانده است، آن لحظه یک قهرمان واقعی است. و سپس این واقعیت که شما یک فرار دارید، گل از شما محافظت می کند، حالا شما این شانس را دارید که دوباره بلند شوید و این موجود را به جان بخرید و یک قهرمان واقعی باشید."
این تمام چیزی بود که آرنولد باید بشنود…