شکی نیست که تونی سوپرانو یکی از نقش هایی است که زندگی حرفه ای جیمز گاندولفینی را مشخص کرد. بنابراین، به خصوص تکان دهنده است که او تقریباً نقش را نگرفت. خوشبختانه، قبل از اینکه ما را ترک کند، جیمز موفق شد اصالت، شوخ طبعی، قلب و تاریکی وحشتناک خود را به چیزی که در نهایت به عنوان یکی از بهترین شخصیت های تلویزیونی تمام دوران تبدیل شده است، وام دهد. البته تونی سوپرانو بدون کارملا چیزی نبود. و سوپرانوها، به طور کلی، بدون ادی فالکو به سادگی کار نمی کنند.
شیمی بین دو بازیگر برنده جایزه امی چیزی جز شگفت انگیز نبود. در حالی که نمایش دیوید چیس لایهای با ظرافت و پیچیدگی احساسی بود، جیمز و ادی راههای منحصر به فردی برای نزدیک شدن به مطالب پیدا کردند.مهمتر از همه این بود که این دو نسبت به هیچ چیز شیمی نداشتند. برای طرفداران طبیعی است که تعجب کنند که چگونه توانسته اند گزارش خود را بسازند. آیا این تعارض بود که آن را ایجاد کرد؟ هوس بود؟ یا این واقعیت بود که آنها فقط کلیک کردند؟ حقیقت اینجاست…
بازیگران سوپرانو درباره جیمز گاندولفینی چه فکری کردند
دیوید چیس می دانست که در جیمز (جیم) گاندولفینی چیز خاصی دارد. به حدی که او از HBO درخواست کرد تا همان پولی را که کلسی گرامر برای فریزر میگرفت (که در آن زمان عجیب بود) به او پرداخت کند. این بدان معنا نیست که جیمز مبلغ مناسبی دریافت نمی کرد. فقط پول شبکه تلویزیونی نبود. جیمز همچنین عادت داشت هر زمان که به سگخانه میرسید، به خاطر زندگی شخصیاش، برای بازیگران و گروه هدایایی میخرید. اما علیرغم درامی که او میتوانست به صحنه بیاورد، بازیگران و گروه کاملاً او را میستودند. او واقعاً مرد مهربانی بود و استعدادش در این دنیا نبود.
جیم بازیگر بزرگی بود و یکی از آن مواقع نادری بود که یک بازیگر بزرگ و یک نقش عالی همزمان می شوند.مایکل ایمپریولی، بازیگر نقش کریستوفر، در تاریخ شفاهی فیلم The Sopranos by Deadline میگوید: «او نقشی را به دست آورد که واقعاً به او اجازه میداد تا تمام ابعاد کاری را که میتوانست بهعنوان یک بازیگر انجام دهد، نشان دهد.
"تا حد زیادی، بسیاری از ما احساس میکردیم که این کار را هم انجام میدهیم. شما بازیگران بزرگی دارید که هرگز آن نقش عالی را پیدا نمیکنند، هرگز کل محدوده و پتانسیل آنها را نمیبینید. موضوع درباره جیم است، این اتفاق افتاد و او همیشه 100 درصد متعهد بود. او هیچ صحنهای را بدیهی نمیپذیرفت، و فقط چیزهای زیادی داد. او در زندگی چیزهای زیادی داد، مانند کارش با جانبازان، سربازان، رفتن به عراق و … فداکاری او به همکارانش و خدمه و همچنین بسیار سرگرم کننده بود. ما دوستان بسیار خوبی شدیم و زمان بسیار خوبی را در کار گذراندیم و به هم اعتماد کردیم و از کار کردن با هم لذت بردیم. ، همه ما از دستیابی به سطحی از موفقیت لذت بردیم که قبل از دور هم جمع شدن نداشتیم. همه ما مدتها بود که با درجات مختلف موفقیت دست به گریبان بودیم و بعد به چیزی برخورد کردیم که واقعاً اعصاب را به هم زد.ما هرگز آن را بدیهی ندانستیم."
در حالی که جیمز صحنه های متعددی با مایکل و خدمه ای داشت که مجموعه اوباشگران ایتالیایی-آمریکایی او را تشکیل می دادند، این ادی فالکو بود که او مهمترین صحنه نمایش را با او به اشتراک گذاشت.
حقیقت در مورد رابطه کاری جیمز گاندولفینی و ادی فالکو
در مصاحبه با Deadline، ادی فالکو فاش کرد که او نیز ارتباط شخصی با جیمز داشته است. و این خود به شیمی باورنکردنی آنها روی صفحه نمایش کمک کرد. این شیمی چیزی نبود که ادی یا جیمز بتوانند برای آن برنامه ریزی کنند. به نوعی اتفاق افتاد…
ادی به ددلاین توضیح داد: «فکر نمیکنم هیچکدام از ما بدانیم که همکاری من و او با هم تا این حد رضایتبخش خواهد بود. "منظورم این است که چه کسی می داند، اما من و جیمی خیلی شبیه هم بودیم. ما هر دو بچه های طبقه متوسط از منطقه تری-استیت بودیم، که هرگز تصوری از شگفت انگیز بودن ما نداشتیم. ما فقط کارگران سخت کوش بودیم و از نظر من، او به نظر می رسید از این نظر شبیه من بود که ما اهل صحبت نبودیم.ما حاضر شدیم و این کار را انجام دادیم. من در چنین محیطی خیلی بهتر عمل می کنم. من در صحبت کردن در مورد مسائل عالی نیستم. من همیشه ترجیح می دهم این کار را انجام دهم."
علاوه بر داشتن ویژگی های شخصیتی مشابه، و همچنین رویکردی مشابه به هنر بازیگری، هم جیمز و هم ادی از خانواده های ایتالیایی-آمریکایی بودند و اساساً به یک زبان صحبت می کردند. این امر به صحت بسیاری از صحنهها کمک میکند، بهویژه زمانی که بچههایشان، میدو و ای جی، درگیر بودند.
"[جیمز] و من هر دو ایتالیایی-آمریکایی بودیم، بنابراین فکر می کنم بسیاری از این چیزها مطمئناً برای من از زندگی سرچشمه گرفته است. "شام یکشنبه چیزی بود که من با آن بزرگ شدم. می دانستم چه حسی دارد. بسیاری از پویایی خانواده ایتالیایی چیزی است که من و او در خون خود داشتیم. فکر می کنم تنها کلمه ای که می توانم برای توصیف کار با جیم استفاده کنم این بود. …آسان. فقط آسان بود. فکر زیادی در جریان نبود، احساس زیادی وجود داشت."