وقتی به تاریخچه فیلمهای انیمیشن نگاه میکنیم، چند فیلم وجود دارند که بهعنوان فیلمهایی که به طور قانونی بازی را تغییر دادهاند، برجسته میشوند. سفید برفی اولین انیمیشن تمامقد بود و دنیای فیلم را تغییر داد، در حالی که داستان اسباببازی اولین انیمیشن کاملاً کامپیوتری بود که در سینماها به نمایش درآمد.
در مورد کابوس قبل از کریسمس، این فیلم از زمان اکران خود یک ماشین پولساز بوده است و پروژه های بی شمار دیگری را الهام گرفته است. تیم در اینجا به یک بازی خانگی رسید، اما در حین تولید مشکلاتی وجود داشت، از جمله پایانی که تیم برتون کاملاً از آن متنفر بود.
بیایید نگاهی به پایان و چگونگی زندگی این فیلم بیندازیم.
"کابوس قبل از کریسمس" یک کلاسیک است
در سال 1993، کابوس قبل از کریسمس به سینماها رفت و به پدیده ای تبدیل شد که به یک پولساز بزرگ برای دیزنی تبدیل شد. این فیلم به دلیل ماهیت تاریک خود تحت پرچم Touchstone منتشر شد، اما به لطف میراث و توانایی آن برای درآمدزایی، دیزنی بسیار خوشحال است که این فیلم را متعلق به خود کند در حالی که تا بانک می خندد.
تیم برتون شعری را نوشت که الهام بخش این فیلم بود، اما او آن را کارگردانی نکرد و فیلمنامه را هم ننوشت. با این وجود، می توان ادعا کرد که این معروف ترین اثر برتون است، زیرا نام او در عنوان آن گنجانده شده است. او در آن زمان نمی دانست که شعرش بر بسیاری از مردم تأثیر خواهد گذاشت.
در این مرحله، تعداد کمی از فیلمهای انیمیشن به چیزی نزدیک میشوند که Nightmare توانسته است به انجام برساند، و این یک چیز عالی برای همه کسانی است که درگیر آن بودند، زیرا ساخت فیلم کار دشواری بود.
ساخت فیلم کار سختی بود
به جای استفاده از انیمیشن های سنتی، سبک استاپ موشن استفاده شده در کابوس قبل از کریسمس مطمئناً همه چیز را برای همه درگیرها دشوار کرده است. خود تولید چندین سال به طول انجامید و رسیدن به پیش نویس نهایی فیلم برای همه اعضای تیم راه سختی بود.
به گفته کارگردان هنری سلیک، "من سه سال و نیم در فیلم بودم. انیمیشن استاپ موشن حدود 18 ماه طول کشید، اما با پیش تولید، که در آن شما تک تک پلان ها را استوری بردید. جمع شد."
جالب اینجاست که قبل از اینکه فیلمنامه ای ساخته شود، دنی الفمن موسیقی متن فیلم را آماده پخش کرده بود.
"تیم طرحها و نقاشیها را به من نشان میداد، و داستان را برایم تعریف میکرد، آن را با عبارات و کلمات توصیف میکرد و من میگفتم، "آره، متوجه شدم." سه روز بعد، من یک آهنگ داشتم، "الفمن گفت.
همانطور که در مورد هر فیلمی صدق می کند، چیزهایی وجود داشت که به برش نهایی نرسیدند و تغییر کردند، از جمله صحنه ای که سلیک آرزو داشت آن را وارد فیلم کند.
"ما تعداد زیادی از شهرک های هالووین را نشان می دهیم که از ورزش های زمستانی و برف لذت می برند، و شما خون آشام ها را می بینید که هاکی بازی می کنند و آنها دقیقاً به دوربین ضربه می زنند - و در اصل سر تیم برتون بود."
این تنها چیزی نبود که وارد پیش نویس نهایی فیلم نشد. در یک نقطه، تیم برتون نسخه ای از پایانی را شنید که کاملاً از آن متنفر بود.
تیم برتون از پایان اصلی متنفر بود
براساس Dread Central، هنری سلیک اظهار داشت که او می خواهد پایانی داشته باشد که نشان دهد اوگی بوگی توسط دکتر فینکلشتاین کنترل می شود و این باعث ناراحتی تیم برتون شد.
سلیک گفت: "من به این فکر رسیدم که اوگی بوگی در واقع دانشمند شیطانی درون او بود. [تیم برتون] از آن متنفر بود، او خیلی از آن متنفر بود. او با لگد به دیوار سوراخ کرد و من رفتم. او گفت: "تیم پای تو خوب است"، "آره، آنها انگشتان فولادی هستند.""
در یک چرخش جالب، کارولین تامپسون، نویسنده فیلمنامه، با پایانی که برتون داشت مشکل داشت و وقتی نگرانی خود را در مورد آن ابراز کرد، برتون آن را زیر و رو کرد.
او اساساً چرخید و شروع به جیغ زدن و حمله به یک دستگاه تدوین کرد. آنها تیم را شبیه یک آدم ضعیف ده پوندی می کنند. تامپسون.
در نهایت، تولید به پایان رسید و پایانی که به فیلم راه پیدا کرد، کاملاً مناسب بود. تغییر پویایی با بالا رفتن جک از تپه برای دیدن سالی یکی از مواردی بود که تامپسون از دیدن آن خوشحال شد.
"حداقل کمی فمینیستی درست است. در طول سالها، من فکر می کردم سالی نوعی ابزار است."
تولید این فیلم فوقالعاده سخت بود، اما باعث شد یکی از دوستداشتنیترین فیلمهای انیمیشن تمام دوران زنده شود.