همه چیز در حال رخ دادن است: «تقریباً مشهور» بیستمین سالگرد خود را جشن گرفت

فهرست مطالب:

همه چیز در حال رخ دادن است: «تقریباً مشهور» بیستمین سالگرد خود را جشن گرفت
همه چیز در حال رخ دادن است: «تقریباً مشهور» بیستمین سالگرد خود را جشن گرفت
Anonim

هر چند وقت یکبار داستانی نوشته می شود و در مواردی به صورت اقتباسی سینمایی ساخته می شود و این داستانی است که نه تنها در مورد گرفتن عناصر ارتباط انسانی و لمس بخش هایی از روح است. روشی که بسیار عالی است، تکرار کردن آن دشوار است. کامرون کرو به شدت از این احساسات آگاه است که چندین اثر هنری سینمایی را برای ثبت دوران فوق العاده زیبای نوجوانی تولید کرده است، و برای ترجمه تک تک جنبه های کودکی و نوجوانی دقت زیادی به خرج داده است، که همگی در فیلم طنین انداز شده اند. مخاطبان در طول دوران حرفه ای او.

یکی از برجسته ترین آثار کرو، که تمام آن احساسات فوق الذکر و خیلی چیزهای دیگر را به تصویر می کشد، امسال بیستمین سالگرد خود را جشن می گیرد.تقریباً معروف روایتی از یافتن یک چیز در زندگی شماست که به طور مداوم شما را به حرکت رو به جلو سوق می دهد، عنصر ارتباط آنقدر قوی بین شما و این چیز تا جایی که زندگی شما برای همیشه یکسان نخواهد بود. تقریباً معروف نامه عاشقانه کرو به رابطه عاشقانه عمیق او با موسیقی است که در دوران نوجوانی او در اوایل دهه 1970 تثبیت شد، روایتی «نیمه اتوبیوگرافیک» از دوران او به عنوان یک روزنامه نگار موسیقی در رولینگ استون، در دوران «روزهای شکوهمند» این نشریه. در میان یک دوره پربار در راک اند رول.

شخصیت اصلی ویلیام میلر یک بچه زودرس است که رابطه بسیار نزدیکی با مادرش الین با بازی فرانسیس مک دورمند دارد. ویلیام نور چشم مادرش است، و او مطلقاً هر کاری می‌کند تا او را از تصور سریع بزرگ شدن محافظت کند، حتی اگر تعریف او از «خیلی سریع» بسیار کندتر از تعریف دیگران باشد. خواهر ویلیام، آنیتا، که توسط زوئی دشانل در یکی از نقش‌های اولیه‌اش بازی می‌شود، می‌داند که ویلیام برای یافتن هویت واقعی خود به فشار بیشتری نیاز دارد، و مجبور است خودش سخت تلاش کند تا از چشمان مراقب مادرشان جدا شود.

هدیه جدایی آنیتا به برادرش قبل از اینکه به سفر شخصی خود اکتشافی برود، مجموعه ای از صفحات وینیل از مجموعه شخصی او است. هر یک از آلبوم‌ها، جزء اصلی راک اند رول اواخر دهه 1960، توسط آنیتا انتخاب شد و می‌دانست که هر عنوان بر عشق ویلیام به موسیقی و پیشرفت شخصی تأثیر می‌گذارد. پس از اینکه ویلیام جوانی در حال ورق زدن رکوردها در حالتی هیجان‌زده نشان داده می‌شود، فیلم چند سالی به جلو می‌آید و ویلیام نوجوانی را نشان می‌دهد که اکنون یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای موسیقی است که با یکی از قهرمانان راک اند رول خود به نام لستر بنگز که در صبح به تصویر کشیده شده است ملاقات می‌کند. اجرای فوق‌العاده تحسین‌برانگیز فیلیپ سیمور هافمن فقید، تلاش برای انتخاب مغز او. در همان اوایل ملاقات آنها مشخص است که لستر و ویلیام از یک پارچه بریده شده اند. دو راک اند رول معتدل که برای ابد شیفته هیجان موسیقی هستند، نه بیشتر و نه کمتر.

همه چیز حتی دو دهه بعد اتفاق می افتد

در فیلم تقریبا مشهور صحنه های متعددی وجود دارد که حس رفاقت را در میان بازیگران نشان می دهد، اما یک صحنه، به ویژه، موفق می شود جادویی را که به خوبی از فیلمنامه کرو به صفحه نمایش بزرگ ترجمه شده است، به تصویر بکشد. صحنه نمادین با رقصنده کلاسیک محبوب التون جان.استیل واتر، گروهی که ویلیام وظیفه دارد برای رولینگ استون نمایه کند، در تور است، همه اعضا خسته و با همدیگر کنار می‌روند، و ناگهان در حالی که آهنگ از رادیو اتوبوس تور پخش می‌شود، یک آواز شاد فوران می‌کند. همه افراد در اتوبوس ناگهان به یاد سرخوشی ناشی از موسیقی می افتند و همراهی یکدیگر آنها را به ارمغان می آورد.

احساس اجتماعی که استیل واتر با هم احساس می کرد، و احساس شخصی ویلیام از دانستن او در میان «مردمش» به شدت به بازیگران و خدمه در زندگی واقعی ترجمه می شود، همانطور که در دیدار اخیر سازماندهی شده برای بیستمین سالگرد فیلم، گواه آن است. توسط رولینگ استون. کیت هادسون، بیلی کروداپ و پاتریک فوجیت با همراهی کامرون کرو همراه شدند تا موفقیت فیلم را مرور کنند. در کل مصاحبه کاملاً مشهود است که ساخت فیلم چقدر برای همه درگیر بوده است و چقدر این فیلم برای هر یک از حرفه‌های آنها مفید بوده است.

احساس عظیم قلب، مانند بسیاری از کارهای قبلی کرو، بیست سال پس از انتشار تقریباً مشهور، آشکار باقی می ماند. حس عشقی که برای هر عنصر داستان فیلم وجود دارد، نادر است.غالباً داستان‌های در حال بلوغ، به‌ویژه داستان‌های یک دوره خاص، می‌توانند حس جذابیت جاودانه یا عناصر مرتبط را برای مخاطب از دست بدهند. حس خالص ویلیام از ستایش راک اند رول، و خانواده فرزندخوانده اش در حباب استیل واتر، در کل فیلم مشهود است و کیفیتی بود که بازیگران و خدمه تصمیم داشتند برای یک پاتریک فوگیت جوان در پشت صحنه حفظ کنند. Fugit در زمان فیلمبرداری فیلم فقط پانزده سال داشت!

احساس پیوندی که در سراسر فیلم روی پرده مشهود است، آشکارا برای تماشاگران پس از اکران تقریبا مشهور در سپتامبر ۲۰۰۰ ترجمه شد و فیلم را تبدیل به یک کلاسیک کالت کرد، اما یک نام قابل توجه وجود دارد که فیلم را به‌ویژه دوست‌داشتنی کرد: التون جان برای اجرای زنده آهنگ Tiny Dancer در کنسرت پس از اکران فیلم، حس عشق دوباره ای پیدا کرد. کامرون کرو در میز گرد رولینگ استون التون را "همیشه دوست داشتم [رقصنده کوچک] " را فاش کرد و به کرو گفت: "تو آن آهنگ را می فهمی!"

شخصیت کیت هادسون، پنی لین معروف است که در طول صحنه رقصنده کوچک به ویلیام خم می شود و به افکار نگران او در مورد نیاز به بازگشت از تور به خانه پاسخ می دهد: «تو خانه هستی». پاسخ ساده اما تکان دهنده Penny Lane کاملاً حال و هوای Almost Famous را در سراسر آن تداعی می کند. «چیزی» که باعث می‌شود شما را به سمت یک ناشناخته شاد سوق دهد و همیشه شما را با شخصی که قرار است باشید متحد کند و شما را به کسانی که دوست دارید نزدیک‌تر کند. همه چیز در حال وقوع است!

توصیه شده: