در اینجا دلیلی است که چرا دل‌انگیزترین قسمت Futurama شما را به گریه می‌اندازد

فهرست مطالب:

در اینجا دلیلی است که چرا دل‌انگیزترین قسمت Futurama شما را به گریه می‌اندازد
در اینجا دلیلی است که چرا دل‌انگیزترین قسمت Futurama شما را به گریه می‌اندازد
Anonim

Futurama، سریال فراموش شده انیمیشن بزرگسالان فاکس، ممکن است شناخته‌شده‌ترین یا از نظر واقعیات صحیح‌ترین نباشد، اما نویسندگان سریال همیشه می‌دانستند که چگونه ریسمان‌های دلخواه را بکشند. و در یک اپیزود خاص، آن‌ها نتی را زدند که هنوز هم امروز همان طنین‌انداز است.

در فصل 7، قسمت 4، "Jurassic Bark"، فرای متوجه می شود که پیتزا فروشی قدیمی که در آن کار می کرد هنوز دست نخورده است. فروشگاه ماقبل تاریخ بعداً به موزه ای تبدیل می شود که او از آن بازدید می کند و آنجاست که بقایای فسیل شده سگش سیمور را پیدا می کند. باستان شناسانی که سایت را حفر کردند، سیمور را به فرای نمی سپردند، اما در نهایت پس از اینکه فرای اطلاعات بی معنی را با آنها به اشتراک می گذارد، در نهایت موافقت می کنند.

وقتی سگ فسیل شده را در دست دارد، فرای آن را برای شبیه سازی به آزمایشگاه پروفسور برمی گرداند. آنها باید با یک بندر حسود و یک فناوری مشکل ساز کنار بیایند، اما در نهایت، فارنسوورث ماشین شبیه سازی را به کار می اندازد.

هنگامی که پروفسور فارنسورث این فرآیند را آغاز می کند، رایانه او تحلیلی از فسیل سیمور انجام می دهد. نتایج بازیابی شده نشان می‌دهد که سگ فرای در سن 15 سالگی مرده است و به محض اینکه فرای حقیقت را می‌فهمد، دستگاه پروفسور را می‌کوبد تا از تکمیل شبیه‌سازی جلوگیری کند.

فرای اجازه می دهد سیمور برود بدون شبیه سازی او

تصویر
تصویر

در حالی که همه شوکه شده اند، فرای باید توضیح دهد که سیمور دوازده سال بدون او زندگی کرد و احتمالاً در آن زمان همه چیز او را فراموش کرده است. اما چیزی که فرای نمی داند این است که سیمور در همان نقطه منتظر ماند و هرگز حرکت نکرد. فلاش بک در پایان اپیزود نشان می دهد که فصل ها در حال سپری شدن هستند و سیمور صبورانه در مقابل پیتزا فروشی نشسته است.

چیزهای زیادی برای باز کردن در پایان داستان فرای و سیمور وجود دارد. به عنوان مثال، اگر می دانستند سگ وفادار در همان نقطه منتظر می ماند، آیا شبیه سازی را انجام می دادند؟

پسر تنهای تحویل پلنت اکسپرس تحت این تصور بود که حیوان خانگی اش بدون او زندگی کاملاً جدیدی دارد، اما این از نظر فنی درست نیست. در حالی که سیمور تا سال 2012 زنده بود، وجودش راکد بود و هدفی نداشت. صحنه آخر این واقعیت را در چشم انداز قرار می دهد، و نشان می دهد که زمان در حال گذر است زیرا هیچ چیز دیگری برای سیمور تغییر نمی کند، به جز سن او.

فری متأسفانه نمی داند دوست گذشته اش تقریباً تمام زندگی خود را در انتظار او گذرانده است. البته، اگر این کار را می کرد، احتمالاً فرای از پروفسور درخواست می کرد که سیمور را زنده کند، به جای اینکه اجازه دهد فسیل خفته بماند.

آنچه عجیب است این است که مفهوم حیواناتی که در انتظار صاحبان مرده خود هستند، مفهومی تخیلی نیست. هاچیکو، سگ وفادار ژاپنی آکیتا، به طور گسترده ای به عنوان سگی شناخته می شود که نه سال برای بازگشت صاحبش منتظر ماند.

داستان هاچیکو

تصویر
تصویر

مردی به نام اوئنو در سال 1923 هاچیکو را به فرزندی پذیرفت و دوشادوش با او به ایستگاه قطار مجاور رفت و آمد کرد، جایی که او برای رفتن به محل کارش سوار شد. آنها این کار را هر روز بدون جست و خیز انجام می دادند، تا اینکه یک روز، اوئنو به خانه نیامد.

متأسفانه، اوئنو بر اثر خونریزی مغزی درگذشت. سگش نمی دانست چه اتفاقی افتاده است و تنها کاری که می توانست انجام دهد این بود که به ایستگاه قطار بازگردد. در آنجا، هاچیکو منتظر قطارها می‌ماند و بی‌پایان آن‌ها را جستجو می‌کند، به این امید که دوباره صاحبش را ببیند. سگ همان روال را به مدت 9 سال تا زمان مرگش در 8 مارس 1935 تکرار کرد.

داستان های هاچیکو و سیمور هر دو در شرایطی کمتر از ایده آل به پایان رسیدند، اما در اینجا یک خط نقره ای وجود دارد. در حالی که هر دو سگ زندگی خود را در انتظار بازگشت کسی بودند که از او مراقبت می کردند، این سطح از فداکاری نشان می دهد که آنها پیوند عمیقی با صاحبان خود داشتند.و در حالی که هیچ یک از زوج ها فرصت نداشتند تا زندگی طولانی با هم را به اشتراک بگذارند، زمان محدود آنها برای هر دو جفت معنی دار شد.

جنبه روشن سگ ها و حیوانات خانگی است، به طور کلی، حس شادی را در زندگی مردم به ارمغان می آورد، و افرادی که دوستان حیوان خود را گرامی می دارند، تمایل دارند حتی پس از مرگ حیوان خانگی، خاطرات خوشی را حفظ کنند. این خاطرات می‌توانند مجموعه‌ای از واکنش‌ها از غم گرفته تا شادی و آرامش را برانگیزند، اگرچه تنها چیزی که اکثر مردم با آن موافق هستند این است که این یک احساس تلخ و شیرین است.

تصویر
تصویر

نیاز به تأمل در مورد مرگ یک حیوان دردناک است، اما یک احساس آرامش همراه با آن وجود دارد. ما به عنوان مردم نمی‌توانیم اوقات خوش را نادیده بگیریم، بنابراین در حالی که فکر کردن به مرگ سگ ممکن است اشک را در چشمانمان جاری کند، معمولاً یک لبخند کم‌رنگ همراه آن است.

Futurama's Fry به این نقطه دشوار اما هدفمند وجود توجه می کند و به ما دلیلی می دهد تا کمی بیشتر فکر کنیم.در مجموع، این سریال علمی تخیلی بیش از آنچه که به آن داده شده است، شایسته اعتبار است. شاید زمان مناسبی برای تجدید حیات باشد. طرفداران سال‌ها است که درخواست یکی از آن‌ها می‌کنند، هواداران هنوز در توییتر و فیس‌بوک زنده و زنده هستند، و بازیگران برای یک پادکست در سال 2017 و همچنین یک متقاطع با The Simpsons در سال 2014 بازگشتند. نمایش را برگردانید سوال این است که آیا این اتفاق در فاکس در کنار سیمپسون ها رخ می دهد یا در پلتفرم دیگری؟

توصیه شده: