هیجانانگیز روانشناختی که در سال ۲۰۱۸ به نتفلیکس رسیدید و طرفدارانی داشت که درباره قاتل سریالی جو گلدبرگ، که بسیاری معتقدند بر اساس قاتل سریالی بدنام، تد باندی، ساخته شده است، سر و صدا میکردند. این داستان که توسط نویسنده کارولین کپنس در رمان خود با عنوان تو در سال 2014 خلق شد و به دنبال آن اجساد پنهان در سال 2016 منتشر شد، داستان جو گلدبرگ، مدیر کتابفروشی و قاتل زنجیره ای را دنبال می کند که عشق به مشتری به وسواس و توهم تبدیل می شود. اگرچه جو شخصیت شرور است، اما طرفداران نه تنها او را دوست دارند، بلکه برخی عاشق هم می شوند.
شباهت ها به باندی تا حدودی آشکار است، زیرا لیست ادامه دارد و ادامه دارد. کپنس قاطعانه معتقد بود که باندی هیچ نقشی در الهام گرفتن جو بازی نکرده است، اما طرفداران پس از نمایش تو برای اولین بار این احساس را زیر سوال بردند.با انتشار فیلم و مستندی درباره باندی و زندگی او توسط نتفلیکس در همان زمانی که شما آن را کنار گذاشتید، مردم واقعاً تعجب کردند که حقیقت چقدر با داستان تخیلی مرتبط است.
شباهت های قاتل سریالی
بسیاری از این مقایسه ها ناشی از این است که چگونه گلدبرگ و باندی هر دو از نظر ظاهری جذاب، کاریزماتیک و خوش تیپ هستند، اما از درون فاسد، وسواسی و توخالی هستند. نه تنها این، بلکه شباهت زیادی به تد باندی و بازیگر پن بادگلی که در نقش جو بازی می کند، وجود دارد. در درون این شخصیت مرد آلفا که ارزش مردانگی خود را ثابت می کند، هم باندی واقعی و هم گلدبرگ خیالی زنانی را جذب می کنند که عاشق آنها می شوند. جذابیت ممکن است عجیب به نظر برسد، اما با توجه به جذابیت فیزیکی که با شخصیت سطحی منعکس شده است، زنان واقعاً این دو مرد را جذاب میدانند.
کپنس گفت که گلدبرگ بر اساس باندی ساخته نشده است زیرا منحرف است و به مردم یادآوری می کند که گلدبرگ تخیلی است و باندی افراد واقعی را با خانواده های واقعی و عواقب واقعی می کشد.به اندازه کافی عجیب، یکی از کاربران Reddit به صحنهای در You اشاره کرد که در آن کندیس، دوست دختر سابق جو که بعداً در فصل 2 با جو اتفاقی ترسناک میافتد، گلدبرگ را بانی صدا میکند. کارول بون، همسر باندی، او را بانی صدا میکرد.
الهام برای گلدبرگ
در حالی که کپنس معتقد است که گلدبرگ تحت تأثیر باندی قرار نگرفته است، منابع الهام دیگری نیز ذکر شده است. پاتریک بیتمن (کریستین بیل) از American Psycho یکی بود و مونولوگ درونی قاتلان برای نزدیکتر کردن مخاطب شواهدی به این موضوع میدهد. آرنولد دوست کجا می روی، کجا بودی؟ توسط جویس کارول اوتس و هانیبال لکتر (آنتونی هاپکینز) از سکوت بره ها الهامات دیگری بودند. ایده هر دو رقابت برای جلب توجه و طمع چیزهایی که نمی توانستند داشته باشند، ویژگی های هر دوی آنهاست که در ساخت گلدبرگ قرار گرفت.
ایجاد یک قاتل برای یک شخصیت چالش برانگیز است و تأثیرات از همه جا وجود دارد. تعداد نمایشهای تلویزیونی جنایی فیلمنامهشده، آمیخته با تعداد زیادی از نمایشها و پادکستهای جنایی واقعی، و همچنین هر فیلمی که در آن کسی میمیرد، حتی کوچکترین تاثیری که وجود دارد، بیپایان است.گذشته باندی وحشتناک است و اگرچه هیچ کس نباید کسی را از باندی متمایز کند، شخصیت او و شخصیت او دقیقاً همان چیزی است که متعصبان جنایت در آن رشد می کنند. گلدبرگ به سادگی یکی دیگر از قاتلهای زنجیرهای پیچیده در تلویزیون است و چه باندی، چه لکتر یا بیتمن باشد، بخشی از هر کدام در درون جو است.