ما می توانیم یکی دو چیز از طنز بیاموزیم. چه از طریق استندآپ کمدی یا برنامه های تلویزیونی باشد.
می توانیم در مورد نحوه برخورد با نژاد، مذهب، جنسیت و طبقات اجتماعی صحبت کنیم. ما میتوانیم مشاهده کنیم که جامعه ما چگونه با این مسئولیت برخورد میکند و بر اساس آن نتیجهگیری میکنیم.
اما، به دلیل سنت و ثبات، این موضوعات در غیر این صورت به عنوان تابو در نظر گرفته می شوند. در کلاس های درس، محل های کار، در میان سایر محافل اجتماعی. بیشتر زمانی است که موضوعات با لحنی طنز آمیز هضم می شوند و مردم می توانند گوش دهند، نه اینکه مکالمه را به طور کامل پایان دهند.
سرگرمی کارهای زیادی در مقابله با این مسائل انجام داده است، و اهمیت آن در زمانی که موضوع ادامه دارد، بیشتر می شود.
برای بیش از 400 سال، نژادپرستی سیستماتیک نقش بزرگی در تاریخ آمریکا ایفا کرده است. بی عدالتی اجتماعی علیرغم تحرکات فراوانش در آن دوره، در سرزمین آزادی ثابت بوده است. و در حالی که، در ظاهر، مطرح کردن مسائل در عموم سخت است، گاهی اوقات ارائه می شود، اما به شکلی افراطی که نوعی لذت طنز را به دنبال دارد.
وارد Comedy Central's, South Park شوید
زاده فکر مت استون و تری پارکر، سازندگان همکار از برنامه خود برای برجسته کردن بسیاری از مسائل در جامعه آمریکا استفاده می کنند. اما هیچ اپیزودی بهاندازه اپیزود فصل 4، «آشپز به نانرز میرود»، مظهر مبارزه مداوم مسابقه نبود.
قسمت سریال حول محور آشپز، آشپز در ساوت پارک ابتدایی با صداپیشگی خواننده/ترانهسرا فقید، ایساک هیز، میباشد. سرآشپز، که معمولاً به عنوان صدای عقل کودکان دیده میشود، از پرچم شهر پارک جنوبی مضطرب شده بود.
هرگز از نشان دادن طنز عجیب خود خجالت نکشید، نمایش پرچم را اینگونه معرفی کرد:
پرچمی که شبیه سازی لینچ یک آمریکایی آفریقایی تبار با آمریکایی های سفیدپوست در اطراف این چهره بود. کلاس چهارم باید در مورد وضعیت پرچم بحث می کرد: آیا باید بماند؟ یا باید برود؟ همانطور که مطالعه موردی شخصیتهای اصلی، کایل، استن و کنی را در مقابل دوست دختر استن وندی و اریک کارتمن قرار میدهد. بله، "اریک کارتمن".
بیتفاوتی جامعه عمدتاً سفیدپوست باعث ایجاد کوکلوکس کلان شد، که تلاش کردند تصمیم خود را برای حفظ پرچم به همان شکلی که هست تغییر دهند.
با شهر در بن بست، جامعه در مسیر حرکت گم شد. راه حل؟ آن را به بچه های 9 ساله ساوت پارک ابتدایی بسپارید.
نمایش با یک بحث بی نتیجه به پایان رسید. سرآشپز که از عدم همدلی شهرش منزجر شده بود، متوجه شد که بلاتکلیفی شهر محصول ناآگاهی آنهاست. آنها نمیدانستند که پرچم برای این شخصیت چه معنایی دارد، زیرا تحت تأثیر درگیریهای نژادی که پرچم تحت آن ساخته شده بود، قرار نگرفتند.در نهایت، پرچم به عنوان لینچ کردن همان چهره سیاه، توسط مردم از همه رنگ ها تغییر نام داد.
نیازی به گفتن نیست، با توجه به واکنش شدید آن در طول سال ها و آب و هوای امروز، احتمالاً به خوبی پیش نمی رود.
از قضا، تاریخ نشان می دهد که مخالفان اقلیت نخواهند بود.
بالاخره، آنها انواع مختلفی از طنز را تجربه کرده اند. برخی از تجربیات جزئی زندگی واقعی. موارد دیگر مطابق با افراطیهایی هستند که ما در تلویزیون میبینیم.
با این حال، گروه حمایت از والدین شورای تلویزیونی ممکن است نظرات مشابهی نداشته باشد. این گروه معمولاً به خاطر نمایش مبتذلشان از کودکان به دنبال استون و پارکر میآیند. موسس گروه؟ یکی از اعضای اکثریت در L. Brent Bozell III.
منطقی است. بستگان یک درصدی که در شرایط موجود رشد می کنند. همان افرادی که پیام را نادیده می گیرند و به محتوا حمله می کنند.
نکته تاسف بار این است که بسیاری از آنها به وضعیت موجود عمل نمی کنند. و برای این افراد، پیام صرفاً هدف خنده نیست، بلکه از جهاتی، خوراکی برای فکر کردن است.
همان طور که می توانیم به یک استندآپ کمدی ویژه که در مورد تعصب نژادی در هالیوود بحث می کند بخندیم.
همان طور که می توانیم به نمایش هایی مانند The Boondocks نگاه کنیم، که دائماً مسائل مهمی را مطرح می کند که بر جامعه سیاه پوستان تأثیر می گذارد.
این بخش از نمایش ها تقریباً به عنوان یک بیانیه آغازین برای مردم تحت ستم در محاکمه عمل می کنند. صحنه ای که مخاطب چاره ای جز شنیدن ندارد. هر نیم ساعت، با تقریباً 21 دقیقه زمان اجرا.
این لحظات گفتگو هستند که می توانیم "چرا" را هضم کنیم. سپس، اگر قبلاً این کار را نکردهاند، میتوانند «چرا» را ببینند. هنگامی که این اتفاق بیفتد، می توان وضعیت سیاه را درک کرد.
بالاخره توانستیم بفهمیم چرا کالین کپرنیک زانو زد. ما میتوانیم بفهمیم که چرا میهنپرستی آمریکایی با دههها نژادپرستی پوشانده شده است، یا چرا ناآرامی و تفرقه به ستونهای این ملت تبدیل شده است.
و امیدواریم درک این چیزها باعث تغییر شود و نام کشته شدگان را بیهوده نگذاریم.