با همه موفقیت هایی که مایکل فاسبندر در دهه گذشته داشته است، به سختی می توان زمانی را به خاطر آورد که برخی از بهترین اجراهای هالیوود را به ما ارائه نکرده باشد. یا ما را کاملاً به خاطر عشق او و همسرش، آلیشیا ویکاندر، دوست میداریم، اما ما منحرف میشویم.
او از زمانی که در سال 2009 در فیلم Inglourious Basterds روی صحنه آمد، لبخند دندان کوسه ای و نگاه خیره انتقام جویانه را به ما نشان می دهد. چه کسی می تواند بگوید که آنها شکست بزرگ خود را در یکی از معروف ترین فیلم های کوئنتین تارانتینو تجربه کردند؟ اکنون که مدتی است پتانسیل واقعی فاسبندر را دیدهایم، جای تعجب نیست که او توانسته است این کار را انجام دهد.
بازی در Inglourious Basterds او را برای بازی در فرانچایز X-Men در نقش مگنیتو و همچنین فرانچایز پیش درآمد Alien با بازی دیوید/والتر، همراه با فیلم های تحسین شده منتقدان مانند 12 Years a Slave و Shame آماده کرد..
اما وقتی او تقریباً ناشناخته بود، کار کردن روی فیلمی مانند حرامزاده های بی عفت چگونه بود؟
او در ابتدا می خواست نقش سرهنگ هانس لاندا را بازی کند
در حالی که فاسبندر در نقش ستوان آرچی هیکوکس به طرز شگفت انگیزی عمل کرد (اگرچه ما آرزو می کنیم که او زمان بیشتری را روی صفحه نمایش داشته باشد)، او اولین انتخاب فاسبندر نبود. او در ابتدا می خواست برای شخصیت کریستف والتز، سرهنگ هانس لاندا تست بازیگری بدهد.
فاسبندر به Screen Crave توضیح داد که "واقعاً دنبال آن قسمت می دوید" و از ایجنتش خواست تارانتینو را برای تست بازی کند.
"من واقعاً تخم مرغ هایم را در یک سبد قرار می دهم." "هر شب به خانه می آمدم و پنج ساعت برای لاندا وقت می گذاشتم. من درس فرانسه می گرفتم و حدود 27 ساعت روی شخصیت لاندا کار می کردم. سپس به برلین پرواز کردم، سپس او [کوئنتین] می گوید، "باشه، بیایید نگاهی بیندازیم." در Hicox! گفتم: "میتوانیم به لاندا هم نگاهی بیندازیم؟" او گفت: "نه، من روز سه شنبه لاندا را انتخاب کردم."بنابراین من بخش Hicox را خیلی سرد خواندم. فکر می کردم از همه چیز یک توپ واقعی درست کرده ام. یادم هست آن شب به شدت افسرده بودم. سپس یک هفته بعد، آنها با من تماس گرفتند و این کار را به من پیشنهاد کردند."
هنگامی که او سر صحنه فیلمبرداری شد، فاسبندر گفت که برای او بسیار سورئال است. هنگامی که او 18 ساله بود، او و دوستانش نسخهای از Reservoir Dogs را روی صحنه بردند. سپس ناگهان، سال ها بعد، او در حال بازی در یک فیلم تارانتینو بود. پس از آن او تا جایی که می توانست از کارگردان جذب شد.
فاسبندر درباره سبک کارگردان توضیح داد: "او کار خود را با جذب تمام اطلاعات انجام می دهد." "او یک دایره المعارف است. او فقط یک رویا برای کار کردن است. او اطلاعات زیادی را به شما می دهد، خارج از آنچه نوشته شده است، و نکات مرجع او بسیار دقیق و اصلی هستند."
در حالی که فاسبندر تمام نکات تارانتینو در مورد هایکوکس را در اجرای خود به کار برد، او همچنین می خواست طنز بیشتری را در او بگنجاند.او هر کلمه از فیلمنامه را کلمه به کلمه می گفت، اما سعی می کرد همانطور که یک بازیگر دهه 1930 و 1940 عمل می کند، عمل کند. از این رو لهجه پر زرق و برق و روشنایی برازنده سیگار است.
فاسبندر اعتراف کرد که در ابتدا کمی نسبت به موضوع موضوع احساس بدی داشت. او گفت: «جنگ جهانی دوم، دوباره به اینجا میرسیم،» اما وقتی او متوجه شد که تارانتینو در تلاش است تا انجام دهد، این به سرعت تغییر کرد. پس از آن، او فکر میکرد که حرامزادههای بیشکوه فیلمی برای پایان دادن به فیلمهای جنگ جهانی دوم است.
دو هفته طول کشید تا فیلم پایان بزرگ Hicox فیلمبرداری شود
وقتی هیکوکس با آن لهجه پر زرق و برق انگلیسی صحبت نمی کرد، آلمانی را روان صحبت می کرد (فاسبندر خود آلمانی-ایرلندی است)، تقریباً به خوبی آلمانی های واقعی (در صحبت کردن با آن کمی زنگ زده است).
این چیزی بود که فاسبندر دوست داشت. آلمانی های واقعی که با یکدیگر آلمانی صحبت می کنند و فرانسوی های واقعی که با یکدیگر فرانسوی صحبت می کنند. او گفت: "این به نوعی فورا حباب توهم را ترکاند." "فکر می کنم عالی است."
او احتمالاً فکر نمی کرد که مردن کاراکترش در صحنه بدنام زیرزمین خوب باشد. احتمالاً او هم از طرفداران آن نبود که دو هفته طول کشید تا فیلمبرداری شود. فاسبندر توضیح داد که آنها آن را چندین بار به روشهای مختلف تمرین کردهاند، اما در نهایت اگر در حین فیلمبرداری آن را به شیوهای خاص بازی کنند، این همان چیزی است که میگیرند.
"کوئنتین بسیار دقیق است؛ او می خواهد همه چیز را آنگونه که او می بیند دریافت کنید، به حدی که به شما یک خط بخواند، اما وقتی این کار را انجام دادید، می توانید آنچه را که می خواهید انجام دهید. این بازیگر توضیح داد که می خواهم. "این واقعاً یک تجربه فیلمبرداری سرگرم کننده و رایگان است."
فاسبندر گفت این روش برای او کارآمد است زیرا او به همین شکل فکر می کند. اما او گفت که این روش «الهامهای من را در مکانهای کمتر آشکاری تعریف کرده و آن مخزن الهام را گسترش داده است».
"رفتن به سر کار بسیار آسان است زیرا مردی که کشتی را می گذراند واقعاً همه چیز را تحت کنترل دارد."
"او یک استاد واقعی است، بنابراین شما به خود اعتماد دارید و فراتر از آنچه که معمولاً انجام می دهید می روید. این به من الهام داد که فقط دنبالش بروم، آن را فشار دهم و آن نوار الاستیک را بکشم تا زمانی که ببندد و تا کی می توانید آن را نگه دارید. من فقط با Hicox رفتم و سعی کردم طنز را در آنجا پیدا کنم. فقط به خودم اعتماد کردم که چند قدم فراتر بروم."
همچنین ملاقات با مایک مایرز بسیار سرگرم کننده بود. آنها بلافاصله کلیک کردند و شروع به معامله جوک ها و داستان های مختلف با یکدیگر کردند.
اگرچه فاسبندر آنقدر نقش مهمی نداشت، زیرا کاراکترش با سفارش نوشیدنی روی جلدش را پر می کرد، فاسبندر از فیلم حرامزاده های بی عفت یک بازیگر کاملاً جدید بیرون آمد. او در صحنه فیلمبرداری نیز از همه چیزهای زیادی یاد گرفت، اما احتمالاً فراموش نخواهد کرد که قرار ملاقات در زیرزمین هرگز خوب نیست و آلمانیها سه انگشت خود را به روشی متفاوت بالا میگیرند. ادامه بده، پسر پیر!