تصور کنید به شما این فرصت داده می شود تا عمیق ترین خیالات خود را بشناسید و زندگی کنید. آن فانتزیها رازهایی عمیق هستند که در اعماق قلب دفن میشوند و هرگز فاش نمیشوند. بخش منطقی وجود ما به شدت از عواقبی آگاه است که اگر این اسرار محافظت شده به واقعیت تبدیل شوند، ناگزیر در پیش خواهد بود. ریسکپذیری که در درون ما زندگی میکند ممکن است از احتمالات آزاد کردن حقیقت احساس مستی کند، و فکر زندگی کاملاً آزاد به اندازهای قوی است که در این سناریو از هرگونه تدارکات برتری داشته باشد. سریال جدید اچبیاو Run به بررسی هیجانات میپردازد و بینندگان را در مسیری سریع به ناشناختهها، در چرخهای پیوسته از پیچ و خمها میبرد.
'Run' شروع به شارژ با سرعت کامل از پیش می کند
سریالی که از طریق دو مغز متفکر ویکی جونز و فیبی والر-بریج به تلویزیون آورده شد، احساسات غالباً پیچیده و تقسیمبندیشده الهامگرفته از مسائل قلبی را بررسی میکند، که در کنار بحث اغلب ابدی بر سر منطق و عقلانیت احساس میشود. وقتی قلب ما وارد معادله می شود.
روبی ریچاردسون و بیلی جانسون با بازی مریت وور و دامنال گلیسون، عاشقان دیرینه ای با گذشته ای هستند که به چشم می خورد و در حال جاری است. زوج سابقی که سالهای تشکیل خود را با هم گذراندند، پیمانی را بستند که به عنوان مرکز Run عمل می کند. اگر و زمانی که یکی از آنها نیاز به فرار از واقعیت را احساس کند، یک پیام متنی برای دیگری ارسال می کند و فقط با حروف بزرگ می گوید "RUN". اگر گیرنده با "RUN" پاسخ دهد، زوج در ایستگاه قطار دوباره گرد هم میآیند تا با هم سفری بینالمللی را آغاز کنند.در حین سفر، بیلی و روبی باید تصمیم بگیرند که آیا عشق خود را در پایان سفر به واقعیت تبدیل کنند یا خیر.
عاشقانه خط واقعیت را محو می کند
پیوستن احتمالی بین روبی و بیلی بیش از حد خوب به نظر می رسد که واقعی باشد، اما عاشقان ستاره دار یک مانع بسیار مهم دارند، یک مانع کاملاً آشنا برای غلبه بر آن: واقعیت.
واقعیت های مربوط به روبی و بیلی کاملاً متفاوت از یکدیگر به نظر می رسند. روبی یک مادر متاهل با شوهری فداکار در خانه است، او در نهایت برنامه زندگی به اصطلاح "مسئولانه" را انتخاب می کند که بسیار متفاوت از طبیعت ریسک پذیر خود در بیست سالگی است. بیلی، با این حال، همه چیز را در مورد عمل ریسک کردن می داند، زیرا در زندگی او ثابت می ماند. او به عنوان یک مربی زندگی به موفقیت حرفه ای دست یافته است و درآمد خود را با متقاعد کردن مشتریان خود در مسیر خوشبختی ابدی پس از چند تعدیل قابل دستیابی است. تغییراتی که بینندگان بعداً می بینند که بیلی در حال انجام دادن مسیر زندگی خود است.
فرمان "RUN" عملاً توسط بیلی فریاد زده می شود، این زوج سفری را به سمت ایستگاه قطار انجام می دهند که قابل درک است با ستاره هایی در چشمانشان، اما آن دو (و بینندگان) به سرعت متوجه می شوند که چقدر اعمال غیر منطقی آنها بر واقعیت است. روبی تنها پس از دروغ گفتن به همسرش در مورد موقعیت مکانی خود می تواند از واقعیت خود فرار کند، که به زودی روبی را در یک حفره غیرقابل اجتناب از پیامدهای دائما در حال گسترش فرو می برد. شوهرش لارنس، مدام با روبی تماس می گیرد و توضیح می خواهد که همیشه به دلیل قطع شدن ارتباطات و افزایش عصبانیت داخلی روبی کوتاه می شود.
فشار ذهنی مداوم روبی بین منطق و عشق واقعی هنگامی که او با یک خانم فروشنده ملاقات می کند در حالی که به طور ناگهانی یک لباس گران قیمت برای یک شب عاشقانه با بیلی که خود را "آلیس" می نامد می خرد، بیشتر تحریک می شود. آلیس اسرارآمیز هیجانات و نگرانی های روبی بین جنگ داخلی تازه کشف شده او بین خوب و بد را تأیید می کند و روبی را با اعتماد به نفسی که او به شدت آرزو می کند تقویت می کند.
اولین پیچ و تاب غول پیکر داستان Run که به نظر می رسد مؤلفه ای است که داستان Run را به جلو می برد، زمانی رخ می دهد که مشخص شود «آلیس» فقط یک نام مستعار است. هویت واقعی «آلیس» دستیار تجاری مصمم بیلی است که بینندگان از قبل می دانند که نیروی محرکه تک گویی درونی بیلی بین خوب و بد است. او میخواهد دستی را که به او غذا میداد رها کند، و دیگر حرفهایی را که مرتباً با مردم به اشتراک میگذاشت باور نمیکند.
«دویدن» هیجاناتش تمام می شود
در طول فصل اول Run، اوج داستان زمانی رخ می دهد که روبی و بیلی از قطار بیرون می پرند در حالی که آنها به دنبال "آلیس" هستند که نام اصلی او فیونا است پس از فرار او با یک مرد بزرگ. مقدار پولی که به عنوان شبکه ایمنی بیلی و روبی خدمت می کند. ادامه داستان فصل همچنان در حال افزایش است، زیرا فیونا با مرگ نهایی خود روبرو می شود و بیلی و روبی با تعیین نهایی بین خوب و بد مبارزه می کنند. این که آیا این دو باید پلیس را در عواقب مرگ فیونا درگیر کنند یا خیر، به ناچار یک اثر دومینویی برای روبی ایجاد خواهد کرد.
علیرغم معرفی خالق فیبی والر-بریج در اواسط فصل به عنوان یک تاکسیدرمیست که به روبی و بیلی پس از گذراندن زمان در جنگل فرار از صحنه مرگ فیونا را به تمدن میدهد. قسمتها، ناگهان با خط داستانی پایانی متوقف میشود.
داستان عشق قدرتمند روبی و بیلی پس از اینکه بیلی فاش کرد که روبی برای همیشه عشق زندگی او خواهد بود، جان تازه ای به خود می گیرد و او از او می خواهد که این را به خاطر بسپارد، بدون توجه به نتیجه تصمیمش بین انتخاب بیلی و بازگشت به او. زندگی محترمانه در امنیت با همسر و فرزندانش. پس از افشای بیلی، بیننده هنوز انتخاب روبی را نمی داند.
آخرین فصل داستان خود را صرف این می کند که بر هیجان قسمت های قبلی حاکم شود، که حاوی هیجان کافی و مقادیر بالایی از آدرنالین معادل دویدن سریع است.روبی در نهایت گزینه "خوب" را انتخاب می کند و به امنیت حومه شهر باز می گردد. در حال حاضر، ما نمی دانیم چه اتفاقی برای بیلی می افتد یا فرصتی برای شنیدن نتیجه گیری او داریم. شاید اگر Run برای فصل دوم تمدید شود، دیدگاه بیلی حل شود.
آیا بینندگان باید به سوی نمایش "دویدن"؟
داستان عشق قدرتمند روبی و بیلی پس از اینکه بیلی فاش کرد که روبی برای همیشه عشق زندگی او خواهد بود، جان تازه ای می گیرد. با وجود پایان ناامیدکننده فصل، داستان ویکی جونز و فیبی والر-بریج ارزش جست و جو را دارد. مریت وور و دامنال گلیسون اجرای جذابی ارائه میکنند و بیننده میتواند به همان اندازه با بازیهای خیرهکننده شخصیتهای فرعی پیوند بخورد. بپر و نگه دار!